روح و علم
شبهات عمومی
▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀ـ
◄ روح و علم
برای اثبات بعد غیر مادی در انسانها جدا از دلایل درون دینی، راههای متعدد علمی نیز وجود دارد که به طور خلاصه، عبارتند از:
1️⃣ـ روياي صادقانه
2️⃣ـ خواب مغناطيسي یا هيپنوتيزم
3️⃣ـ احضار ارواح
4️⃣ـ تحقیق زیستی و بررسی فیزیولژی
?رؤیای صادقه: شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشه که در خواب چیزی رو ببینید که چند روز بعد اتفاق میافته. این قضیه اینقدر تکرار شده که کسی نمیتونه منکرش بشه
«أبوعلي سینا» بعد از بیان کیفیت رؤیا اشاره میکند: «آزمايشهاي زيادي نشان ميدهد كه انسان به وسيله خواب ميتواند اطلاعاتي از جهان خارج از بدن به دست آورد و خوابي ببيند كه عين حقيقت و متن واقع باشد و اگر چنين امكاناتي در خواب باشد، چه مانعي دارد كه در بيداري نيز چنين آگاهيها را به دست آورد.»
? (بلخی، الاشارات، ج 3، ص 406)
پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) درباره اهمیت این دست از رؤیاها فرمودند: «روءياي صادق، بخشي از هفتاد جزء نبوت است»
?(صدوق، کتاب من لایحضره الفقیه، ج2، ص 585 )
?مادیون ادعا میکنند که این شبیه پنداری هست. یعنی در خواب صحنه ای رو مغر میسازه و بعد شما در بیداری بر حسب اتفاق چیزی شبیه اون رو میبینید و فکر میکنید که همون صحنه توی خواب هست نه اینکه دقیقا همون باشه
اما این ادعا چند اشکال داره
?اول اینکه دلیل محکم علمی نداره و مدعیان این فرضیه با کلی ، شاید و ممکنه و احتمالا و … ادعاشون رو بیان میکنند
?دوم اینکه اگر این صحنه ها فقط شبیه به صحنه های در خواب هست ، باید تعداد زیادی از افراد متوجه تفاوت های چیزی که در خواب دیدن با چیزی که در بیداری اتفاق میافته بشن. اما میبینیم که میگن اصلا تفاوتی با هم ندارند
?سوم اینکه بعضی مواقع در بیداری حتی آینده را پیش بینی میکنیم مثلا فرد میگه:
من این صحنه رو قبلا دیدم ، الان فلانی از در میاد تو و چند ثانیه بعد فرد مورد نظر وارد میشه!
ایا اینکه قرار هست فلانی از در وارد بشه میتونه شبیه پنداری باشه؟ مسلما خیر
?هیپنوتیزم: «هیپنوتیزم یک حالت روحی خاص شبیه خواب آلودگی و القایی و ارادی است و در آن هشیاری و آگاهی سوژه (هیپنوتیزم شونده) فوق العاده افزایش می یابد. این آگاهی معمولاً بر روی مطالبی تمرکز می کند که توسط هیپنوتیزور به او ارائه میشود. درحالت هیپنوتیزم، تلقین پذیری فرد و قدرت تخیلات و تصویرسازی ذهن افزایش می یابد و هر چه درجه هیپنوتیزم عمیق تر شود این خصوصیات نیز قویتر می گردند.»
? (اورماند، دائرة المعارف هیپنوتیزم، 149)
?احضار ارواح: نویسنده دائرة المعارف قرن بیستم، (فرید وجدی)، در مادّه «روح» جدولى از نام 47 نفر از دانشمندان بزرگ فرانسه، انگلستان، ایتالیا، آلمان و آمریکا را ارائه میدهد، که در این زمینه بعد از طی مراحل علمی و پس از ماههای متوالی تحقیق و بررسی « احضار روح» را به عنوان یک واقعیّت غیر قابل انکار تأیید نمودهاند.
آنها معتقد هستند که: روح با فناى جسم و بدن هرگز فانى نمى شود، و با جسم شفّاف و لطیفى که دارد ـ همان که قوانین جهان مادّه بر آن حکومت نمى کند ـ به حیات خود ادامه مىدهد و مى تواند به وسیله مدیوم (واسطه ارتباط) و با زبان او با لغاتى سخن بگوید که شخص مدیوم بکلّى از آن بى خبر است، همچنین مى تواند بسیارى از اسرار علم و فلسفه و مسائل پیچیده ریاضى را که «واسطه» و «شنوندگان و حاضران» بکلّى از آنها بىاطّلاع هستند، بازگو کند.
?(مکارم شیرازی، ارتباط با ارواح، ص 130 به بعد)
?تحقیق زیستی و بررسی فیزیولژی: دکتر «کریم رستگار» (از اساتید هیأت علمی دانشگاه شیراز) موفق شد به عنوان تز دکتری خود درانگلیس در سال 1989 در رشته تخصصی اعصاب وروان و فوق تخصص فیزیولوژی به نظریه وجود روح در انسان دست یابد که تا کنون معارضی نداشته است.
از جمله این که: «با بررسی انسانهای نخستین در می یابیم، «خانواده انسان ریخت ها» که حدود 4 میلیون سال پیش تا نهایتا 5/1 میلیون سال پیش بر روی زمین زندگی میکرده اند در فاصله سیصد و پنجاه هزار سال در دوره زندگی آنها تغییر خاصی در ابزار آلات اختراعی خودشان که در راستای بهبود زندگی بوده، دیده نمیشود. اما به طور ناگهانی از حدود پنجاه هزار سال قبل، شاهد دگرگونی عظیمی در ابزار آلات آنها میباشیم. به طوری که در مورد آخرین (انسان ریختها) که حدود 50 هزار سال اخیر زندگی میکردهاند، ابزار آنها از یک چکش ساده سنگی، به ابزارهای پیشرفتهای چون هواپیما و کامپیوتر و ماهواره های فضایی و … رسیده است. جای تعجب و شگفتی دارد که چگونه این انسانها که در ادامه زندگی اجداد قبلی خود آمدهاند، به طور ناگهانی، تغییر رویکرد دادهاند و توانستهاند تا این حد متفاوت عمل کنند.
?همچنین قدرت تصویر سازی، تفکر سمبلیک و خلاقیت و نوآوری از مهمترین ویژگیهای این انسانهای 50 هزار سال اخیر است. در همه حیوانات و شمپانزه ها قاعده ای ثابت وجود دارد. این قاعده این است که هر گونه تغییر رفتاری در آنها ناشی از تغییر محیط آنها میباشد. یعنی در ابتدا این محیط زندگی آنهاست که ممکن است دچار تغییراتی شود و سپس آنها هستند که برای ادامه بقای خود تغییر رفتار میدهند. اما در انسانهای مذکور اول تغییر رفتار دیده میشود و سپس محیط زندگی آنها به تبع این تغییر رویکر آنها دچار تغییر و دگرگونی میشود سؤالی مطرح میشود، با این که تفاوت خاصی در ساختمان بدنی انسان ریختها رخ نداده، پس چرا تا این حد تغییر رویکرد در آنها دیده میشود؟
?نکته دیگر وجود رفتار بی ضابطه در انسانها است. برای توضیح بیشتر میافزاییم، رفتار تمام پدیدههای مادی از ساده تا پیچیده در شرایط ثابت، یکسان است یعنی «ساختار ثابت در شرایط ثابت رفتار ثابت» را ایجاد میکند. اما در مورد انسان این قاعده مدام به هم میریزد.
به طور مثال: انسان بر اساس غریزه، موقع گرسنگی سراغ غذا میرود و خود را از گرسنگی میرهاند؛ اما همین انسان هنگام روزه داری طبق ضابطه غریزه عمل نمیکند و تصمیم میگیرد غذا نخورد . این امر، مثالی از رفتار بیضابطه در انسان است و یا این که فرد هنگام عصبانیت بایستی حمله و یا فرار کند؛ اما چه بسیار میشود که رویکردی متفاوت را نشان میدهد؛ در حقیقت همه ی این تفاوت ها ناشی از تأثیر روح بر مغز انسان میباشد»
▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀پایان▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀
http://yon.ir/lGiCn
لینک ابتدای پست
https://t.me/majidDoostdar/1177