اثبات نفس توسط ملاصدرا نظر ابوعلی سینا
شبهات عمومی
▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀ـ
◄ اثبات نفس توسط ملاصدرا
نظر ابوعلی سینا رو درباره نفس دیدیم. اما نظر ملاصدرا در این باره هم جالبه
«سبب فاعلی برای بدن حیوان، یا چیزی مانند طبیعت است که علم و ادراکی ندارد؛ یا امری است که دارای علم و ادراک است. فرض اول محال است؛ زیرا هر فطرت سالمی گواهی میدهد فاعل این ترتیب عجیب و نظم محکم محال است، نیرویی فاقد شعور باشد. فرض دوم را نیز میتوان به دو گونه تصور نمود:
1️⃣اول؛ خداوند تبارک و تعالی بدون واسطه، سبب فاعلی است. این فرض محال است؛ زیرا ذات متعالی خداوند برتر از آن است که بیواسطه، فاعلِ افعالِ جزئیِ متغیر، باشد. هر کس چنین نسبتی به خداوند دهد، یا حقیقت ربوبیت و معنای الاهیت را نشناخته «وما قدروا الله حق قدره»؛ یا به معنای فاعلیت و تأثیر آگاهی پیدا نکرده، و نمیداند که وجود هر معلولی نسبت به فاعل قریب او مانند وجود اشعه و روشنایی است نسبت به روشنایی بخش و کلام نسبت به متکلم؛ نه مثل وجود ساختمان نسبت به بَنّا. هر کس که در علم و حکمت الاهی که برتر از علوم طبیعی است ثابت قدم و استوار باشد، شکی ندارد که همۀ موجودات ــ بدون دخالت زمان و مکان ــ فعل خداوند هستند، ولی با تسخیر نیروها، نفوس و طبایع. خداوند زنده کننده و میراننده و روزی دهنده و هدایتگر و گمراه کننده است، ولی مباشر و واسطۀ برای زنده کردن فرشتهای است که اسم او اسرافیل است؛ برای میراندن فرشتهای است که اسم او عزرائیل است که ارواح را از بدنها و بدنها را از غذاها و غذاها را از خاک میستاند. برای روزی فرشتهای است که اسم او میکائیل است که مقدار و وزن غذاها را میداند؛ برای هدایت فرشتهای است که اسم او جبرئیل است؛ برای گمراهی، جوهری پایینتر از ملائکه، شیطانی است که اسم او عزازیل است. برای هر یک از این فرشتگان یاران و لشکریانی است از نیروهایی که مسخر دستورات خداوند هستند؛ همچنین نسبت به بقیۀ افعال خداوند سبحان. اگر خداوند خود فاعل مستقیم و مباشر برای هر کار پست میبود، باید ایجاد و خلقت این واسطههایی که به دستور او به سوی خلق نازل میشوند، بیهوده و عبث باشد؛ خداوند برتر از آن است که در مملکت خود موجودی بیهوده و بیکار بیافریند«و ذلک ظن الذین کفروا».
?صورت دوم؛ خداوند، بدون واسطه سبب فاعلی نباشد. این صورت نیز چند گونه قابل تصور است:
?الف. فاعل بدن، جوهر عقلی و فرشتگان بالا مقام باشند. این فرض نیز به دلایلی که گذشت محال است؛ زیرا فعل عقول به واسطۀ زمینه و زمانه، تغییر نمیکند. به این دلیل که این جواهر تباین وجودی و ذاتی با ذات حق تعالی ندارند، بلکه شعاع خورشید او و روشنایی نور او هستند؛ ذاتشان در ذات حق فانی و نورشان در نور حق نهفته است.
?ب. جوهر نفسانی، فاعلِ بدن باشد؛ این فرض نیز چند گونه تصور دارد:
یک. فاعلیت نفس برای بدن از نوع فاعلیت اختیاری و مسبوق به علم و ارادۀ زاید بر ذات باشد. این فرض نیز باطل است؛ زیرا با وجود این همه پیشرفت در علوم، ما بدون تمرین در علم تشریح، از چگونگی شکل گیری، مقدار، وضعیت و طبیعت اعضای خود خبر نداریم. پس چگونه ممکن است ما از آغاز آفرینش به اینها آگاه بودهایم.
2️⃣دو. فاعلیت نفس از نوع فاعلیت اختیاری و مسبوق به علم و ارادۀ زاید بر ذات نباشد. این صورت را نیز به دو گونه میتوان تصور نمود:
? یکم. اینکه فاعلیت نفس به گونۀ فاعلیت استقلالی باشد. این فرض باطل است؛ زیرا نفس در اصل وجود خود محتاج و وابستۀ به حضرت حق است، چگونه در ایجاد و فاعلیت خود محتاج نباشد؟ انسان در هنگام پیدایش و شکل گیری اعضا در نهایت ناتوانی و نقصان است و مالک نفع و ضرر و زندگی و مرگ خود نیست. دوم: فاعلیت نفس به صورت ظلی و وابسته و تحت تسخیر که در حقیقت فاعل و تصویرگر این صورتها و نظامها و شکلها، آفرینندۀ حکیم و مدبر آگاه است.
?بنابراین از شقوق و احتمالات تنها این مطلب باقی میماند که خالق و شکل دهنده و مصوّر و غاذی و رشد دهنده و مولد این ابدان امری است از جانب خداوند سبحان که نفس و قوای مطیعۀ آنرا به استخدام اراده و حکمت خداوند در میآورد. این نفس هر گونه که خدا خواهد در مراحل مختلف هستی متغیر و منقلب میشود: در بعضی از اطوار شأن نفس، صورت دادن مواد و اجسام است به صورتی که مناسب استعداد آن باشد چنانکه در ارحام چنین عمل میکند، و در بعضی از نشآت شأن نفس، تصویرگری قوای حسی است به آن صورتی که مناسب با جوهر حس باشد از محسوساتی که در عالم ظلمت از عالم نور حکایت میکنند، و در مرحلهای دیگر، شأن آن تصویر حواس باطنی است به صور خیالات و اوهام، و در نشأهای دیگر شأن او تصویر ذوات است به صور حقایق و معانی الاهی و علوم ربانی»
صدر المتألهین، الاسفارالاربعۀ، ج 8، ص 118- 120. قم، منشورات مصطفوی، بیتا.
▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀پایان▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀
http://yon.ir/lXNPo
لینک کانال
https://t.me/majidDoostdar