پشت خانه های شهر
پشت خانه های شهر: داستاني براساس شهادت سردار شهيدحسن ذاكري نانگي
اولش فكر كردم جزء كسايي یه كه نام و نشوني نداره… گفتم اين قدر ما بي لياقتیم كه ازت حتی یه نشونی هم نداریم … . شب كه مي شد ياد اون جمله ش مي افتم كه مي گفت: تا آخرين تير در مقابل دشمن مي ايستيم و همان طور هم شد تا آخرين رمقي كه داشت ايستاد و … .
عملیات کربلای5بود همه جا دود و آتش … همه تو فكر اين بودند كه به يه طريقي دشمن رو از خاكمون بيرون كنند، ديدمش كه تا توان داشت، مي جنگيد، روحيه بالاي داشت. دهلاويه ديگه اون روستاي زيبا نبود . نیروهای دشمن شهر رو احاطه کرده بودند وحسن بي صبرانه مي جنگد، دهلاويه در تصرف دشمن فرار گرفت و او به شدت مجروح شده وبرای ملاقات با معبودش لحظه شماری می کرد. رمقي براي برگشت به عقب نداشت و پيكر مطهرش در همان منطقه دهلاويه جاويد ماند وبعد از يك سال به بندرعباس انتقال يافت.