صداهای رسا این کی آزاد می شوند؟
صداهای رسا این کی آزاد می شوند؟
مجله امید انقلاب مهر 1387 - شماره 394
گفتن نوارها کیفیت ندارن. پیاده کردنشون خیلی کار سختیه و واقعاً هم اینطور بود. گفتن می تونید با ضبط گوش کنید یا اینکه تبدیل به سی دیشون کنیم؟ کار رو می دادن می بردیم خونه بعلاوه ی واکمن و ورق و خودکار .. می گفتن نوارهای زمان جنگ ِ و کلی سّریه خیلی باید مواظب می بودیم … صدای چند نفر رو برامون پخش کردن که شهید حسن باقری یکی از اونها بود.. صدای خیلی خاص و رسایی داشت… نوار مال سال 60 بود برای من خیلی جالب بود که باید صداهایی رو روی ورق میاوردم که دو سال قبل از به دنیا اومدن خودم ضبط شده بود… تو عملیات فتح المبین! این نوار برعکس نوارهای دیگه کیفیت نسبتاً خوبی داشت و صداها واضح بود… کارو شروع کردم… چند ساعت قبل از شروع عملیات بود ضبط شده بود وقتی که حسن باقری (طراح عملیات) و بروجردی(همون مسیح کردستان) داشتند با دو سه تا ارتشی در مورد چگونگی چینش نیروها و نحوه شروع عملیات صحبت می کردن… خیلی برام جالب بود… خیلی واقعی وزنده بود برعکس فیلم های جنگ. آدمها خودشون بودن …شب بود خستگی تو صداهاشون پیدا بود و توکل… آره باور کنید توکلم تو صداشون داد می زد! حتی صدای لودر و بلدوزری که از کنار اونها عبور کرده بو د همراه با سرو صدای راننده … همش ضبط شده بود! حتی صدای عبور تانک
تا اون وقت فکر می کردم چون دوتا کلاس درباره ی دفاع مقدس گذروندم و چندتا کتاب خوندم جنگ شناس فوق العاده ای هستم ولی باور کنید با شنیدن اون صداها به زانو درامدم و نگاهم در مورد خیلی چیزها عوض شد و از خیلی چیزها متنفر شدم. از فیلم های غیر واقعی که درباره ی جنگ ساخته شده بود با اون همه آدم غیر واقعی و اتو کشیدش… مثلاً درباره ی شهید باقری شنیده بودم که نابغه ی جنگ ِ اما وقتی حرفهای جدیش و دلسوزی ِ بیش از حدّشو و نگرانیش درمورد اینکه بچه ها به هر نحو زنده بمونن! آره وقتی اینها رو شنیدم تازه فرماندمو شناختم… همش می گفتم چرا این آدمها رو یکبارم توی فیلم های جنگ ندیدم؟از یه سری آدمها هم بدم اومد از اونهایی که این اسناد زنده را در هفتاد سوراخ قایم کردن و نمی ذارن ما نسل بعد با اونها آشنا بشیم از همه ی اونهایی که نمی ذارن زحمت بچه های جنگ و حس کنیم خستگی ِ زیباشون و شوخی ها و تکه کلامهاشون، احترام گذاشتن به هم دیگه، شجاعت با دستهای خالی و لبانی پر از توکل… باور کنید توی اون صداها همه ی اینها معلوم بود! … نمی دونم این صداهای رسا کی قراره آزاد بشن تا شما هم حرفهای منو باور کنید و به لذتی که بردم پی ببرین ؟ …
خدا رو خیلی شاکرم که در یک مقطع از زندگیم به من اجازه داد تا صدای حسن باقری، بروجردی ، همت و خرازی و صیاد شیرازی و خیلی از زحمت کشان نسل قبلو بشنوم.
گروه بی انصافی نبودیم باور کنید خیلی با بزرگان جنگ با هر کسی که دستمون بهش می رسید صحبت کردیم حتی التماس که تو رو خدا این صداها رو پخش کنید…گفتیم تو این همه شلوغیو سروصدا باور کنید پرفروش ترین صداها می شن! اما هیچ کس توجه نکرد … بعضی ها هم موافق بودن اما … نمی دونم شاید این لذتی بود که تنها قرار بود قسمت چند نفر بشه… یک لذت جاودان.