26 مرداد 1396
سروده دکتر هشیار سرحدی پزشک جراح مغز و اعصاب هرمزگان در مورد خطاب به شهید حججی
سروده دکتر هشیار سرحدی پزشک جراح مغز و اعصاب هرمزگان در مورد خطاب به شهید حججی
زدی آتش به جانم با نگاهت
شده خورشید هم محو نگاهت
چنان آرام بودی در اسارت
که دشمن هم ، نمی تابد نگاهت
اسیر او نبودی ، ای دلاور
اسیرت بود ، در عمق نگاهت
به پشت سر ز ترس چشم هایت
به زیر افکنده سر، او از نگاهت
نمی دانم چه دیدی یا شنیدی؟
که پَر بسته پریدی با نگاهت
چه رازی هست در آن چشم هایت
که من هم شرم دارم از نگاهت
تو رفتی بی سر و من ماندم این جا
منو شرمندگی و آن نگاهت
برایت کمترین بود این شهادت
شهادت شرم دارد از نگاهت
به هنگام شهادت نازنینم
خدا سلفی گرفته با نگاهت
تو محسن هستی و بُرهان عشقی
شده عالم مرید آن نگاهت
تو بودی مرد میدان ولایت
تو محو یار و من محو نگاهت
علی تنها نمی ماند دوباره
همه خواندند این را از نگاهت
تو “هشیار"ی نه من جانم فدایت
شنید عالم پیامت از نگاهت..