در دامان ابو طالب
درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام (1)
قسمت دهم: در دامان ابو طالب
قسمت دهم: در دامان ابو طالب[241]تا بدینجا هشت سال از عمر پر برکت رسول خدا (ص) را باخاطرات و حوادث ناگواری که برای آن بزرگوار بهمراه داشت پشت سر گذاردیم. و اکنون آنحضرت در خانه ابو طالب وارد شده و دامن پر مهر عموی عزیزش آماده تربیت و پرورش و کفالت یتیم گرانقدر برادرش عبد الله بن عبد المطلب می گردد، و برکسی که از تاریخ اسلام مختصر اطلاعی داشته باشدپوشیده نیست که ابو طالب یعنی آن مرد بزرگ، با چه فداکاری وگذشتی، و با چه اخلاص و ایثاری، این وظیفه سنگین الهی واجتماعی را تا پایان عمر که حدود چهل و سه سال طول کشید به انجام رسانید، و از این رهگذر چه حق بزرگی بر عموم مسلمانان جهان تا روز قیامت دارد «فجزاه الله عن الاسلام و عن المسلمین خیر الجزاء» .
مرحوم ابن شهر آشوب در کتاب مناقب از ابن عباس روایت کرده که ابو طالب به برادرش عباس گفت: من (از وقتی که
[242]محمد (ص) را در کفالت خود در آورده ام) از او جدا نمی شوم واطمینان به کسی نمی کنم (که او را به وی بسپارم) … ابو طالب در اینجا داستانی از شرم و حیای آنحضرت نقل کرده و در پایان گوید:
-رسم ابو طالب چنان بود که هر گاه می خواست شام و نهار به فرزندان خود بدهد به آنها می گفت: صبر کنید تا پسرم (محمد) بیاید، و (آنها صبر می کردند) محمد (ص) می آمد (و با آنها غذامی خورد… ) (1)و نیز روایت کرده که این فرزند چنان بود که دروقت خوردن و نوشیدن غذا و آب «بسم الله الاحد» می گفت وشروع می کرد و پس از فراغت نیز «الحمد لله کثیرا» می گفت.
و هیچگاه از او دروغی نشنیدم…
و هیچگاه او را ندیدم که مانند دیگران بخندد…
و ندیدم که با کودکان بازی کند…
و تنهائی و تواضع برای او محبوبتر بود (و بیشتر به تنهائی علاقه داشت) .
و شبیه این گفتار در کتاب طبقات ابن سعد نیز روایت شده که هر که خواهد می تواند برای اطلاع بدانجا مراجعه کند(2)
[243]و البته باید دانست که به همان مقدار که ابو طالب نسبت به رسول خدا (ص) علاقه و محبت داشت و در تربیت و حفاظت اومی کوشید همسرش فاطمه بنت اسد نیز حد اعلای محبت رانسبت به آن بزرگوار می نمود، و رسول خدا (ص) نیز تا پایان عمرمحبتهای او را فراموش نکرد و این روایت را کلینی (ره) ودیگران در داستان وفات فاطمه از امام صادق (ع) روایت کرده اند که پس از اینکه رسول خدا (ص) پیراهن خود را برای کفن او فرستاد و در تشییع جنازه وی حاضر گردید و تابوت او را بردوش کشید و پیش از دفن در قبر او خوابید، و پس از دفن برای اوتلقین خواند…
… و کارهای شگفت انگیز دیگری که موجب سئوال وپرسش عموم یاران و اصحاب آنحضرت گردید و ما ان شاء الله تعالی در جای خود -در حوادث سال چهارم هجرت نقل خواهیم کرد -از آنجمله در پاسخ پرسش کنندگان فرمود:
«الیوم فقدت بر ابی طالب، ان کانت لتکون عندها الشی ءفتؤثرنی به علی نفسها و ولدها…» (3).
-امروز نیکیهای ابو طالب را از دست دادم، و شیوه فاطمه
[244]چنان بود که اگر چیزی نزد او پیدا می شد مرا بر خود و فرزندانش مقدم می داشت…
چنانچه در استیعاب هم نظیر این گفتار با تلخیص و اجمال نقل شده که رسول خدا (ص) پس از دفن او فرمود:
«انه لم یکن احد بعد ابی طالب ابر بی منها…» (4).
-براستی که غیر از ابو طالب کسی نسبت به من از فاطمه (همسرش) مهربانتر نبود.
و در تاریخ یعقوبی نیز آمده که رسول خدا (ص) در مرگ فاطمه فرمود:
«الیوم ماتت امی» ، امروز مادرم از دنیا رفت، و سپس نظیرآنچه را در بالا نقل شد ذکر می کند(5)و ما بخواست خدای تعالی شرح حال این بانوی بزرگ اسلام و ایمان و سبقت او در اسلام و هجرت و فضائل دیگر او را در جای خود ذکر خواهیم کرد.
و اکنون باز گردیم به دنباله بحث خود و تحقیق در باره مراحل بعدی زندگانی رسول خدا (ص) پس از کفالت و
[245]سرپرستی ابو طالب یعنی از هشتمین سال زندگانی آنحضرت به بعد.
1 -مناقب آل ابیطالب (ط قم) ج 1 ص 36.2 -طبقات ابن سعد ج 1 ص 119 -120.3 -بحار الانوار ج 35.4 -بحار الانوار ج 35.5 -تاریخ یعقوبی ج 2 ص 9.