تربیت فرزند و آثار و برکات آن برای والدین
تربیت فرزند و آثار و برکات آن برای والدین
مجله نامه جامعه آذر و دیماه 1392 شماره 107
از دیدگاه امام سجاد(ع)
اشاره
از دیرباز همواره نوع نگرش امامان معصوم((ع)) به مقوله های گوناگون زندگی، مورد توجه پژوهشگران دین مدار بوده است. دست یابی به زوایای عمیق اندیشه و کردار دور از خطا و نقص آن بزرگواران در ساحت های گوناگون زندگی، زمینه ساز اقتدا و تأسّی و در نهایت راهیابی به رستگاری دنیوی و اخروی است. یکی از این ساحت های مهم، پیوندها و جنبه های تربیتی مربوط به والدین است. اهل بیت((ع)) که غالباً پر فرزند نیز بوده اند، راهکارهای ویژه ای را برای تعامل با فرزندان خویش به کار می بسته اند. برای فرزندان خویش مانند همة پدران و مادران خواسته ها و دغدغه های فراوانی داشته و مانند همة اولیای بزرگ خداوند، با تلفیق میان بینش های الهی و الزامات بشری، میراث ارزشمندی از روش پرورش فرزندان به یادگار نهاده اند.
یکی از این مواریث ارزشمند، دعای بیست و پنجم صحیفة سجادیة امام زین العابدین(ع) است که دربارة فرزندان از سوی آن بزرگوار انشا شده است.
اهمیت فرزند و فرزنددار شدن
داشتن فرزند، به صورت کلی در آیات و روایات مطلوب شمرده شده است. قرآن کریم در آیة 38 سوره آل عمران و آیة 5 سوره مریم از زبان حضرت زکریا(ع) دعایی مبنی بردرخواست فرزند از درگاه الهی را نقل می کند. این بدان معناست که اگر این امر مطلوبیت نداشت، از سوی پیامبر خدا مورد درخواست و دعا قرار نمی گرفت. دلیل این مطالبه آن گونه که در آیة شریفه نیز بدان اشاره شده است، ترس زکریا از بی وارث ماندن پس از مرگ بود. در واقع آن حضرت پس از مشاهدة معنویت حضرت مریم(س)، از پیشگاه الهی فرزندی پاک به سان مریم(س) درخواست کرد تا پس از وی میراث دار امانت نبوت باشد.[1]
اهمیت ذاتی فرزند و جایگاه آن، نه تنها در روایات متعدد بیان گردید؛ بلکه به مطالبة فرزند نیز امر شده است.
در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) آمده است: «اُطلُبُوا الْوَلَدَ وَالْتَمِسُوهُ فَإنَّهُ قُرَّةُ الْعَینِ وَرَیحَانَةُ الْقَلْبِ؛ فرزند بخواهید و آن را طلب کنید؛ چرا که مایة روشنی چشم و شادی قلب است».[2]
هم چنین حضرت(ص) در حدیث دیگری فرموده است: «لاَیدَعُ أحدُکمْ طَلَبَ الْوَلَدِ فَإنَّ الرَّجُلَ إذَا مَاتَ وَلَیسَ لَهُ وَلَدٌ انْقَطَعَ اسْمُهُ؛ هیچ یک از شما نباید فرزندخواهی را واگذارد؛ چرا که وقتی انسان بمیرد و فرزندی نداشته باشد، از نام و آوازه می افتد».[3]
دربارة دیدگاه کلی امام سجاد(ع) در این زمینه نیز باید به چند نکتة اساسی توجه نمود:
نخست اینکه نفس صدور یک دعای مستقل نسبتاً طولانی برای فرزند از سوی آن حضرت، خود شاهدی قوی بر جایگاه و اهمیت فرزند است. اهتمام امام(ع) بر دعا برای فرزندان با عبارات ظریف و دقیق و شامل جنبه های گوناگون مادی و معنوی، بیانگر لزوم توجه به موقعیت فرزند در منظومة حیات فردی و اجتماعی است.
دوم آنکه با مطالعة فرازهای این دعا، این حقیقت خود را نمایان می سازد که بسیاری از حکمت های مورد اشاره و روایات مربوط به فرزند و مطالبة آن، در این فرازها از پیشگاه الهی درخواست می شود. در واقع این بدان معناست که امام(ع) به زبان دعا و انشا و نه حدیث و خبر، به این حکمت ها که بیانگر جایگاه و نقش مهم فرزند در زندگی انسان می باشد، نظر و توجه دارد و از بستر این عبارات درصدد بیان این اهمیت و جایگاه می باشد.
فرازهایی هم چون، «أللَّهُمَّ اشْدُدْ بِهِمْ عَضُدِی؛ خداوندا بازویم را به وسیلة ایشان محکم گردان» و «أحْی بِهِمْ ذِکری؛ نامم را به وسیله ایشان زنده بدار». که به نظر می رسد با مضمون روایاتی که فرزند را منشأ عزّت و پایندگی نام دانسته اند، نزدیکی و مطابقت دارد؛ بیانگر نیروهای بالقوه ای هستند که در وجود فرزند به ودیعت گذاشته شده و جایگاه والا و واقعی فرزند را به پدران و مادران گوشزد می کند؛ اینکه فرزندان می توانند به صفات والایی چون تقوی، بصیرت، اطاعت از فرامین الهی و دوستی با اولیای خدا و دشمنی با دشمنان او دست یابند. هم چنین می توانند مایة زینت و عزّت و نامداری والدین باشند و نیازهای ایشان را برطرف سازند.
اهمیت تربیت فرزند
این مسئله در تربیت اسلامی پذیرفته شده است که تربیت فرزندان فقط به معنای آموزش و تأدیب ایشان از زمان تمییز یا بلوغ نیست؛ بلکه تربیت حقیقی بسیار پیش از این آغاز می گردد و با زمینه های شکل گیری تکوینی انسان در ارتباط است. عواملی چون وراثت، تغذیة حلال از سوی والدین، چگونگی آمیزش و رعایت اموری خاص در ایام بارداری و شیردهی می توانند نقش مهمی در تربیت صحیح متربّی ایفا کنند.[4]
به طور قطع مدخلیت و تأثیر این زمینه های تکوینی به این معنا نیست که تلاش های تربیتی، بعدها و در سنین رشد کودک بی ثمر یا کم ثمر خواهد بود؛ بلکه این روی کرد در روایات و آموزه های دینی به غرض توجه دادن نسبت به بسترهای تکوینی و کمک شایان آن ها به تلاش های بعدی و در جهت پرورش مهارت های کسبی تربیتی است.
امام سجاد(ع) در روایتی به جایگاه مهم تربیت و تأدیب فرزندان اشاره نموده است؛ تا آن جا که اهتمام به آن را در خور دریافت پاداش الهی و اهمال در این باره را موجب عقاب و تنبیه الهی می شمرد و در عین حال به این حقیقت به صورت ظریف و کنایی نظر دارند که کار تربیت فرزند، امری سخت است و توفیق و نیروی الهی را می طلبد؛ زیرا شاید علاوه بر تلاش ها و مهارت های کسبی، زمینه ها و بسترهایی برای تربیت لازم است. آن حضرت در این باره می فرماید:
«و أمّا حَقُّ وَلَدِک فَتَعْلَمْ أَنَّهُ مِنْک وَ مُضَافٌ إلَیک فِی عَاجِلِ الدُنْیا بَخَیرِهِ وَ شَرِّهِ وَ أنَّک مَسْئوولٌ عَمَّا وَلَّیتَهُ مِنْ حُسْنِ الأدَبِ وَالدِّلاَلَةِ عَلَی رَبِّهِ وَالْمعُونَةِ عَلَی طَاعَتِهِ فِیک وَفِی نَفْسِهِ فَمُثَابٌ عَلَی ذَلِک وَمُعَاقَبٌ فَاعْمَلْ فِی أمرِهِ عَمَلَ الْمتُزَینِ بِحُسْنِ أثَرِهِ عَلَیهِ فِی عَاجِلِ الدُّنْیا الْمُعَذِّرِ إلی رَبِّهِ فِیماَ بَینَک وَبَینَهُ بِحُسْنِ القِیام عَلَیهِ وَالأخْذِ لَهُ مِنْهُ، وَلاَقُوَّةَ إلاَّ بِاللهِ؛ و امّا حق فرزندت این است که بدانی او از توست و با خوب و بدش در دنیا، منسوب به توست و تو دربارة آنچه بر عهده ات است، یعنی خوب ادب کردن او، او را به سوی خداوند راهنمایی کردن و در کار فرمانبرداری از خداوند در حق تو و خودش یاری کردن، مسئولی و بر آن هم پاداش می گیری و هم مجازات می شوی. پس در کار [تربیت] همانند کسی رفتار کن که در این دنیا با اثر نیکش در حق و کارش را می آراید و در آنچه میان تو و پروردگارت است، به خاطر انجام دادن درست آن و نتیجه ای که از آن می گیری، معذور می باشی و نیرویی نیست جز از خداوند».[5]
عبارات این روایت با اندکی تفاوت، بسیار نزدیک به عبارات آمده در رسالة الحقوق در مورد حق فرزند است. این روایت در بیان جایگاه تربیت و وظیفه شمردن آن و مُثاب و مُعاقَب بودن والدین نسبت به آن، شاهدی گویاست.
هم چنین عبارت «المُعَذِِّر إلَی رَبِّهِ فِیمَا بَینَک وَبَینَهُ بِحُسنِ الْقِیامِ عَلَیهِ وَالأخْذِ مِنْهُ، وَلاَ قُوَّةَ إلاَّ بِالله» می تواند مشعر این معنا باشد که والدین به فراخور توانایی و امکانات، وظیفه دارند درصدد این امر مهم یعنی تربیت فرزندان برآیند. اگر این تلاش از سوی ایشان به بار بنشیند، مراد حاصل شده است؛ اگر آن گونه که باید ثمر ندهد، حداقل والدین در پیشگاه الهی معذور خواهند بود و عقاب پروردگار دامان ایشان را نمی گیرد. در امر پیچیدة تربیت علاوه بر تلاش، می بایست به نیروی الهی تکیه داشت و از او یاری جست؛ زیرا همان گونه که اشاره شد، عوامل فراوانی در تربیت تأثیرگذارند که احاطه و اجرای تمام آن ها بدون استمداد از پروردگار و عون و فضل او، امکان پذیر نیست.
از منظر امام سجاد(ع) همان گونه که والدین بر فرزندان حقوقی دارند، فرزندان نیز بر گردن والدین حقوقی دارند که پدر و مادر می بایست برای ادای آن حقوق تلاش نمایند. رکن اساسی حق فرزندان در رسالة الحقوق، اهتمام بر تربیت ایشان است. در واقع امام سجاد(ع) مهم ترین وظیفة والدین در قبال فرزندان را تربیت صحیح می داند و آن را در سه بخش تصویر می کند: ادب آموزی، راهنمایی فرزند جهت آشنایی با خداوند و یاری رساندن به او برای اطاعت و فرمانبرداری از اوامر الهی.
بخش اول عهده دار ساحت اخلاق، بخش دوم در برگیرندة ساحت اعتقادات و بخش سوم، ساحت آموزش و اجرای احکام الهی را در بر می گیرد؛ یعنی سه ساحتی که مجموع آموزه های دین را در خود جای می دهند: «وَ أنَّک مَسئُول عَمَّا وَلَّیتَهُ مِنْ حُسْنِ الأدَبِ وَالدِّلاَلَةِ عَلَی رَبِّه وَالْمَعُونَةِ عَلَی طَاعَتِهِ فِیک وَفِی نَفسِهِ؛ و تو دربارة آنچه به تو سپرده شده است دربارة فرزندت، مسئوولیت داری و آن خوب ادب نمودن او، راهنمایی او به سوی پروردگار، و یاری رساندش در کار فرمانبرداری از خداوند در حق تو و خودش است».[6]
ویژگی های فرزند صالح
صلاحیت و شایستگی فرزند در مکتب اهل بیت((ع))، فقط در شایستگی های معنوی خلاصه نمی شود؛ گرچه این شایستگی ها از اهمیت والاتری برخوردارند.
در کافی به عنوان سیره و دأب همیشگی امام سجاد(ع) آمده است: تولد فرزندی را هرگاه به آن حضرت مژده می دادند نمی پرسید دختر است یا پسر؛ بلکه نخست می پرسید آیا سالم و کامل است و اگر این گونه بود، می فرمود: سپاس خدایی را که از من چیز ناقص و ناسالمی نیافرید.[7]
امام سجاد(ع) در دعای بیست و پنجم ویژگی های متعددی را برای فرزندان مطالبه می نماید که می توان همة آن ها را ویژگی های مطلوب یک فرزند صالح قلمداد نمود. برخی از مهم ترین این خصلت ها برای داشتن یک فرزند صالح و شایسته عبارتند از: تندرستی جسمی، قوّت بدنی، سلامت اخلاقی، نیکوکاری، تقوی و خداترسی، محبت اولیای خدا، عناد با دشمنان الهی، اطاعت از والدین و محبت و احسان به ایشان و رفع نیاز والدین.
آثار تربیت صحیح
به طور طبیعی وجود فرزندان آثار و برکاتی برای والدین به دنبال دارد که امام سجاد(ع) به خوبی به این آثار و برکات اشاره کرده است.
تقویت توان والدین
در بخشی از دعای بیست و پنجم صحیفه آمده است: «أللَّهُمَّ أشْدُدْ بِهِمُ عَضُوِی؛ خدایا بازوی مرا به ایشان سخت گردان».
«عضو» در لغت، عضو میان آرنج تا کتف یا همان بازوست که نماد قوّت و توان می باشد.[8] فارابی در دیوان الأدب آورده است: «شَدَّ عَضُوَهُ أی قوّاه…».[9]
علامه طباطبایی نیز در المیزان، آیة شریفة ((سَنَشُدَّ عَضُدَک بِأخِیک))[10] را به تقویت و اعانت حضرت موسی(ع) ـ به وسیلة برادرش هارون معنای کرده است.[11]
تقویت توان جسمی و روحی والدین به خصوص در ایام پیری که معمولاً همراه ضعف و رکود قوا در انسان است، از جمله مهم ترین بهره هایی است که می توان از وجود فرزندان انتظار داشت.
اصلاح نابسامانی ها
در فراز بعدی آمده است: «وَ أقِمُ بِهِمُ أوَدِی؛ و خلل کار مرا به دست آن ها مرمّت کن».
«اقامه أود» در لغت به معنای رفع کژی و انحراف است.[12] بنابراین معنای فراز چنین است که اگر در زندگی من کژی و انحراف حاصل شد و از راه مستقیم به در رفتم، به وسیله وجود فرزندان، کژی مرا اصلاح فرما و به حال صحیح برگردان. البته همان گونه که صاحب ریاض به درستی اشاره نموده است، این خواسته امام(ع) ـ مبتنی بر فرض وقوع انحراف است نه وقوع آن؛ از این رو نباید عبارت به گونه ای معنا شود که با عصمت آن بزرگوار تنافی پیدا نماید.[13]
زیور بودن برای والدین
یکی دیگر از درخواست های حضرت سجاد(ع) از محضر خداوند متعال، این دعاست: «وَزَینْ بِِهِمْ مَحْضَری؛ و بزم مرا به وجود آن ها آراسته کن».
مزین شدن محضر و مجلس والدین به وسیله فرزندان، فقط یک آراستگی ظاهری و کمّی به وجود جسمی ایشان نسبت؛ بلکه کنایه از آراستگی فرزندان به خصال نیکو و فضایلی است که سبب می شود در منظر مردم، پسندیده و نیکو جلوه کرده و اسباب تزین معنوی والدین به ایشان را فراهم آورد؛ وگرنه چه بسا فرزندان متعدد که مایة ننگ و عار برای پدر و مادر خویش بوده اند. از این رو ملاک زینت محضر در این بخش از دعا، تأدّب به آداب محضر و مجلس و بهره مندی از صفات نیکوست.[14]
زنده ماندن نام و یاد والدین
حضرت در ادامه این گونه می فرماید: «… وَأحْی بِهِمْ ذِکرِی؛ و نام مرا به سبب آن ها جاوید دارد».
شارحان صحیفه، مرا از «ذکر» را در این فراز، آوازة نیکو دانسته اند، نه مطلق یاد و نام.[15] از این رو باید گفت این خواسته امام(ع) نه تنها خواسته ای خودخواهانه نیست؛ بلکه در مسیر زنده نگه داشتن مکارم و خوبی هایی است که والدین بدان آراسته بوده اند و پس از ایشان به واسطة آوازه شان دوباره احیا شده و سرمشقی برای فرزندان و دیگران خواهند بود.
دفع نیازهای معمول
در عبارتی دیگر حضرت به پیشگاه خداوند چنین عرضه می دارد: «… وَ أعِنّی بِهِمْ عَلَی حَاجَتی…؛ آنان را در حوائج یاور من گردان».
فضای زندگی انسان، مملو از نیازها و حاجت های مادی و معنوی ای است که افراد در برآوردن آن ها از کمک دیگران بی نیاز نیستند. مطابق آموزه های دینی نبایست در استعانت و کمک گرفتن از دیگران برای رفع حوائج، نازیبایی و پستی به خرج داد؛ بلکه با حفظ کرامت باید از منافع زندگی اجتماعی بهره برد. در این راستا و از آنجا که وجود فرزندان امتداد وجود آدمی است، نوعی اولویت برای رفع نیازها نسبت به والدین احساس می شود. والدین تمایل دارند حداقل از آن جهت که وجود فرزندان از وجود ایشان نشأت گرفته است و تلاش فراوانی برای رشد جسمی و روحی آنان نموده اند، از سوی فرزندان نیز پاسخ مناسبی در شکل خدمت به والدین و رفع نیازهای مادی و معنوی و عاطفی آن ها صورت پذیرد.
این تلقّی هیچ گاه نباید به صورت توقع نابه جا از سوی والدین در گفتار و کردار بروز کند؛ بلکه یکی از بهترین روش های احیای آن همین روشی است که امام سجاد(ع) از طریق دعا کردن و درخواست از پیشگاه الهی بدان تمسّک جسته است.
محبت و اقبال نسبت به والدین
امام سجاد(ع) در فراز دیگر با هدف حفظ کانون خانواده و روابط مفید خانوادگی می فرماید: «وَاجْعَلَهُم لِی مُحِبّینَ وَعَلی حَدبِینَ مُقْبِلینَ؛ و آنان را دوستدار و مهربان ساز که دل سوی من داشته باشند».
«اقبال» در این فراز به معنی اکرام و اعتنا نسبت به والدین است؛ زیرا هرگاه شخصی به دیگری اعتنا می ورزد، به او التفات کرده و صورت خویش را به سمت او متوجه می سازد.[16]
یکی از مهم ترین اسباب حفظ کانون خانواده، جریان محبت و عاطفه میان فرزندان و والدین است. از آن جا که فرزندان آثار وجودی والدین به شمار می روند، به صورت غریزی و ذاتی معمولاً از محبت فراوان والدین نسبت به خویش برخوردارند؛ اما از سوی فرزندان به خصوص پس از رسیدن به سنین بالاتر و احساس استقلال بیشتر آن گونه که والدین به ایشان محبت می ورزند و از آنان توقع توجه و عاطفه دارند، به پدر و مادر محبت ندارند.
مسئلة اقبال و محبت به والدین ابعاد و جنبه های گوناگونی از تعاملات فرزندان و پدر و مادر را در بر می گیرد و توجه و دقت خاص اولاد را می طلبد؛ چرا که با گذشت سالیان جوانی و توانمندی والدین، نیازهای جسمی و روحی آنان افزایش می یابد؛ چنان که امام صادق(ع) دربارة این سخن خداوند متعال که فرموده: ((وَ بِالْوالدَینِ إحْساناً)) می فرماید:
«للإحْسَانُ أنْ تُحْسِنَ صُحْبَتَهُمَا وَ ألاّ تُکلِّفَهُمَا أنْ یسْءلاَک شَیئاً مِمَّا یحْتَاجَانِ إلَیهِ وَ إن کانَا مُستَغنِینِ؛ نیکی کردن این است که با آنان خوب مصاحبت و همراهی کنی و اینکه آنان را به زحمت نیندازی که چیزی از نیازهایشان را از تو بخواهند، هرچند توانگر باشند».[17]
فرمانبرداری از والدین
حضرت(ع) در ادامه فراز می فرماید: «وَأجْعَلُهُم… مُطِیعینَ؛ غَیرَ عاصِینَ وَلاَ عاقّینَ وَلا مُخَالِفینَ وَلاخاطئینَ؛ و درستکار و فرمانبردار من باشند؛ نه نافرمان و بدرفتار و مخالف و تبهکار».
از جمله حقوق و وظایف قطعی فرزندان نسبت به والدین، فرمانبرداری و اطاعت از ایشان است، مگر در معاصی و گناهان.[18]
صاحب ریاض السالکین «غیر عاصین» را تأکید برای مطففین دانسته است.[19] «عقّ» نیز به معنای سرپیچی و عصیان و ترک احسان نسبت به والدین است. [20] دربارة محنی «خطی» إذا تعمّد ما نهی عنه فهو خاطیء و أخطأ إذا آراد الصواب فصار إلی غیره؛ خاطیء کسی است که مرتکب اشتباه عمدی می شود؛ اما فخطیء کسی است که قصد خطا ندارد؛ اما بی اختیار و سهوی از او سر می زند».[21]
امام سجاد(ع) در دعای بیست و چهارم صحیفه پس از درد و صلوات بر محمد(ص) و خاندان پاکش در ابتدای دعا در حق پدر و مادر خویش، با بیانی شیوا و دلنشین از خداوند درخواست می کند که ایشان را نسبت به والدین خویش مطیع و فرمانبردار قرار دهد: «أللَّهُمَّ آجْعَلْنی أهَابَهُما هَیبَةَ السُّلْطانِ العَسُوفِ وَ أبوَّهُمَا بِوَّ الأمَّ الرَّؤوفِ، وَاجعَلْ طَاعَتِی لِوالدَی وَ بِرّی بِهِما أقرَّلعَینی مِنْ وَقدةِ الوَسنانِ، وَأثْلَجَ لِصَدری مِنْ شَوبَةٍ الظَّمْآنِ حَتَّی أوثِرَ عَلَی هَوای هَواهُمَا، وَأقدَّمَ عَلَی رضای رَضاهُمَا، وَأسْتَکثَرَ برَّبَهُمَا بِی وَ إنْ قَلَّ وَأسْتَقِلَّ بِرّی بِهِما وَ إنْ کثُرَ؛ خدایا چنان کن که هیبت پدر و مادر در دل من چون هیبت پادشاهی خود کام قرار گیرد؛ اما من با آن ها مانند مادر مهربان باشم. خدایا طاعت پدر و مادر و نیکی به آن ها برای من مطبوع تر گردان از خواب در دیده خسته و گواراتر از آب سرد در گام تشنه؛ چنان که خواهش دل آن ها بر خواهش دل خود مقدم گردانم و پسند خاطر آنان را بر پسند خاطر خود بگزینم و نیکی آن ها را درباره خود گرچه اندک باشد بسیار شمارم و نیکی خود را درباره آن ها اگرچه بسیار باشد اندک ببینم».
پینوشت:
[1]. المیزان، ج 11، ص 7.
[2]. مکارم الاخلاق، طبرسی، ج 1، ص 480.
[3]. کنزالعمال، متقی هندی، ج 16، ص 281.
[4]. حکمتنامة کودک، محمدی ریشهری، ص 14 ـ 12؛ روانشناسی رشد، علیاکبر شعاری نژاد، ص 242.
[5]. بحارالانوار، ج 15، ص 74.
[6]. رسالة الحقوق امام سجاد(ع)، حق فرزند.
[7]. کافی، ج 6، ص 21؛ تهذیب الأحکام، شیخ طوسی، ج 7، ص 439.
پینوشت:
[8]. ریاض السالکین، همان، ج 4، ص 104.
[9]. دیوان الأدب، ج 3، ص 120.
[10]. قصص (28) : 35.
[11]. المیزان، ج 16، ص 34.
[12]. ریاض السالکین، همان، ج 4، ص 104.
[13]. همان.
[14]. ریاض السالکین، همان، ج 4، ص 105.
[15]. همان.
[16]. همان، ص 102.
[17]. کافی، ج 2، ص 185، ح 1.
[18]. میزان الحکمة، محمدی ری شهری، ج 10، ص 718، ح 22424 و 22427.
[19]. ریاض السالکین، همان، ج 4، ص 107.
[20]. مصباح المنیر، نیّومی، ص 577.
[21]. ریاض السالکین، همان، ج 4، ص 107.