تحولات عالم اندیشی آوینی
تحولات عالم اندیشی آوینی
آوینی انقلاب را به تاریخ بشری پیوند داده است و تحولاتی که در عالم افتاده مسائل مورد نظر آوینی را تأیید می کند. سید مرتضی آوینی یک تجربه و سرمایه برای اهل جغرافیای انقلاب اسلامی است. اینکه ما اساسا با سرمایه های خود چه می کنیم و چرا به سرمایه های خود بی اعتنا هستیم بحثی جداگانه است که باید به آن پرداخته شود. آنچه درباره آوینی مطرح است این است که وی همیشه به عنوان آوینی فیلمساز یا آوینی هنرمند شناحته شده است و قلم آوینی که مقام معظم رهبری او را «سید شهیدان اهل قلم» نام نهادند، مورد توجه واقع نشده است.
منبع : مهرنیوز , گفتگویی با حجت الاسلام محسنی، مدیر سابق تنظیم و نشر آثار شهید آوینی
به طور کلی مختصات فکری شهید آوینی را تبیین کنید.
یکی از اتفاقاتی که در دستگاه تقدیر الهی افتاده ظهور شخصیت هایی است که در انقلاب حضور داشتند. کسانی مثل آوینی بودند که تا سال ۵۷ هیچ بروز و ظهور انقلابی ندارند و حتی بعید به نظر می رسید که چنین آدم هایی با انقلاب پیوند بخورند. اینگونه به جریان تقدیر الهی بیشتر پی می بریم که خدا ذخیره های خود را چگونه یکی یکی متولد کرده و پرورش می دهد و در روز واقعه تحویل واقعه می دهد.
مرتضی آوینی کسی است که قبل از انقلاب از طریق فلسفه، هنر، سینما، ادبیات و موسیقی، غرب را به جان آزموده است و اگر مفهومی از لحاظ دینی به عنوان کفر به طاغوت داریم این را در عمل تجربه کرده است. یعنی کفر به غرب را تجربه کرده است. با وقوع انقلاب اسلامی آوینی درکی از انقلاب، زمانه و واقعه ای که اتفاق افتاده از خود بروز و ظهور می دهد که شاید از چشم بقیه افرادی که فعال هستند غایب باشد. بعضی از مبارزین قبل از انقلاب، انقلاب را منحصر در مبارزه با رژیم ستم شاهی می دیدند. نگاه اینها به انقلاب ممکن است خیلی محدود باشد.
ولی حضرت امام(ره) به انقلاب نگاهی تاریخی دارند. جایگاه انقلاب چه از لحاظ تحولاتی که در فرد صورت می گیرد و چه از نظر تحولاتی که در جمع خودمان به عنوان جغرافیای اسلامی اتفاق می افتد و چه تاثیراتی که روی ملل دیگر دارد، قابل تامل است. یکی از اتفاقاتی که از قِبَل آوینی افتاده این است که او انقلاب را از لحاظ نظری به تاریخ بشری پیوند داده و در نسبت با تاریخ بشری آن را فهم کرده است.
آوینی اگر آن تجربه قبل از انقلاب را نداشت و این راه را تا آخر طی نکرده بود و هنوز در هوا و هوس دموکراسی یا حقوق بشر و رسیدن به توسعه یافتگی، بود اتفاق مهمی نمی افتاد. در این دستگاه تقدیر خیلی مهم است که فردی مثل آوینی پرورش پیدا کرده و نهایتا آنجایی که باید، ظهور و بروز پیدا بکند. لذا آثار آوینی چنین ارمغانی برای ما به دنبال دارد که ما جایگاه انقلاب اسلامی را در نسبت با سرنوشت بشر بتوانیم ببینیم. خیلی کم در این مورد صحبت شده و حتی همان موقع که آثار شهید آوینی منتشر شد، صحبت کردن در این خصوص یک نوع شعار به حساب می آمد. اما تحولاتی که در عالم افتاده مسائل مورد نظر آوینی را تایید می کند.
به عنوان نمونه وی در کتاب فردایی دیگر، رساله آخرین دوران رنج فرازی دارد که می گوید: «ترس از مرگ بزرگترین ضعف بشر است و اژدهای قدرت که همان شیطان اساطیری است، حاکمیت خویش را بر ضعفهای بشر بنیاد نهاده است و از همه بیشتر بر ترس از مرگ. اژدهای قدرت هنگامی امید از ایران بازگرفت که خلایق را فارغ از ترس یافت، ترس از مرگ. و از این پس، باید منتظر باشیم که این تجربه در بسیاری از سرزمینهای کره زمین تکرار شود.»
باور می کردید این تجربه در مورد حزب الله لبنان اتفاق بیفتد که به یک قدرت منطقه ای تبدیل شده است؟ یا در مورد سوریه و یمن و…؟ یعنی جنگی که یک طرف آن تکنولوژی با تمام ظرفیت های آن است و آن طرف آدم هایی هستند که به نسبت بدون امکانات اند. مردم یمن بدون دولت مستقر و حزب الله لبنان بدون قرار گرفتن در موضع یک دولت چنین قدرتی دارند. لذا یک طرف تکنولوژی کامل و یک طرف مردمی فارغ از ترس از مرگ هستند. این یک واقعیت است منتهی این واقعیت، ممکن است در سال ۷۰ که این مقاله نوشته شده شعار تلقی شود.
اساسا جنگ در نگاه آوینی نیز به همین دلیل اهمیت دارد چرا که عرصه پرورش و ظهور انسان هایی است که از مرگ نمی ترسند.
شهید آوینی جمله ای دارد که می گوید ما به تعداد شهدایمان کربلا را فتح کردیم. یعنی به تعداد شهدایمان پیروز شدیم. ظهور یک انسان اینچنینی که فارغ از ترس و خصوصا فارغ از ترس از مرگ است آن هم تحت امر ولایت، و کاملا بر اساس اراده و آگاهی و فهم و تبعیت از ولی در سلسله ولایت قابل تامل است. جنگ فی نفسه واقعه خوشایندی نیست. اما جنگ عرصه ظهور انسان هایی است که وجه نترسیدن از مرگ در آنها بارز است.
اما قسمت دیگر ماجرا فهم اتفاقی است که در عالم افتاده است. ما درگیر مواجهه نظری و عملی با تمدن هستیم. این تمدن یک مفهوم انتزاعی نیست و ماهیتا و از نظر سیطره هیچ وقت اینگونه نبوده است که کل کره زمین تحت سیطره یک تمدن قرار بگیرد. بخشی از فعالیت های شهید آوینی این بوده است که این فهم درست را به ما بدهد. تا حالا هیچ تمدنی نتوانسته است که بر سراسر کره زمین حاکمیت علی الاطلاق داشته باشد و نظام های اقتصادی، سیاسی، آموزشی، فرهنگی، نظام های مختلف زندگی بشر را شکل داده و همه بشر را به یک شکل در بیاورد.
کدام تمدنی توانسته فرهنگ و تفکر خود را به ابزار و روش تبدیل کند؟ ابزار و روشی که الان تمام دنیا خود را به آن نیازمند می بینند و با اشتیاق کامل به سمت آن می روند. کدام فرهنگ و تمدن بوده که چنین تاثیری در جغرافیای عالم داشته باشد و بحران های مختلف به وجود بیاورد؟ لذا مسائلی که تمدن جدید غرب به وجود می آورد جهانی است و با تمدن های دیگر قابل قیاس نیست. ما باید با گذر از این تمدن به وضع موعود خود برسیم.
ظرفیت های فکری شهید آوینی که شناخت آن ضرورت امروز جامعه ماست، چیست؟
یکی از این ظرفیت ها شناخت صحیح غرب است، دوم شناخت صحیح این زمانه است که به شناحت درست انقلاب اسلامی برمی گردد و سوم این است که راه حل های انقلاب اسلامی برای عبور از عالم جدید و مواجهه با آن چیست؟ این سه بحث از مهمترین نتایجی است که با خواندن آثار آوینی برای ما ممکن می شود. منتهی تقریبا موضوع اصلی تمام آثار شهید آوینی تحول و انقلاب اسلامی است. به هر بهانه ای که اثری تولید شده باشد، چه ادبیات داستانی باشد و چه تئاتر یا سینما و گرافیک و… موضوع اصلی انقلاب است. این مهمترین کارکردهای آثار آقا مرتضی است.
از یک جهت به نظر می رسد توجه به آخرالزمان و موعود در اندیشه شهید آوینی جایگاه ویژه ای دارد؟
سید مرتضی آوینی تناظری را بین قصه آفرینش انسان و حضرت آدم و زندگی جمعی انسان ها قائل است. در این تاریخی که خودش می گوید یک شبانه روز بر مدار ۱۴۰۰ سال می چرخد می گوید الان در این تاریخ با انقلاب اسلامی شاهد توبه تاریخی بشر هستیم و بعد از این دوره سیر صعودی انسان شروع می شود. انقلاب اسلامی را به تعبیری مقدمه ظهور می داند و آن را عصر قبل از ظهور می نامد. آوینی حرف ها را در مورد سرنوشت بشر به صورت خیلی کلی بیان می کند مثل اینکه فصل الخطاب با انسان کامل است ولاغیر.
در انتهای مقاله آغازی بر یک پایان می گوید: «حتی اگر هیچ برهان دیگری در دست نداشتم، ظهور انقلاب اسلامی _ و بهتر بگویم، بعثت تاریخی انسان در وجود مردی چون حضرت امام خمینی(س) برای من کافی بود تا باور کنم که عصر تمدن غرب سپری شده است و تا آن وضع موعود که انسان در انتظار اوست فاصله ای چندان باقی نمانده است. حقیقت دین را باید نه در عوالم انتزاعی، که در وجود انسانهایی جست که خلیفه اللهی مبعوث شده اند. فصل الخطاب با انسان کامل است و لاغیر.» از این جهت تفکر تفکری موعود گرایانه است.
آیا شما سیر مطالعاتی برای خواندن آثار شهید آوینی طراحی نموده اید؟ چطور می توان این آثار را مطالعه کرد؟
ما سعی کردیم مقاله به مقاله یک سیر مطالعاتی برای قشر دانشجو و بالاتر تنظیم کنیم. یک طرحی به نام نسیم حیات وجود دارد که جدول مقالات و ترتیب آنها در آنجا توضیح داده شده است. هم به لحاظ سطح و هم به لحاظ مبانی این سیر در نظر گرفته شده است. این سیر طوری تنظیم شده است که تسلطی بر آثار شهید آوینی برای کسی که آن را مطالعه می کند به وجود بیاید.
یک وبگاه هم به همین اسم نسیم حیات وجود دارد که علاقمندان می توانند به آن مراجعه کنند. در سه سطح این طرح دسته بندی شده است و سعی شده یک جامعیتی وجود داشته باشد و همه دوازده کتابی که از شهید آوینی به عنوان مجموعه آثار چاپ شده در بر گرفته شود. مقداری از مباحث این طرح در مورد شناخت عالم جدید است، مقداری چگونگی مواجه شدن ما با عالم جدید با توجه به داعیه تفکری ما را توضیح می دهد و مقداری از مباحث هم در مورد این است که این داعیه ما آیا منجر به عبور از عالم جدید و پدید آوردن یک عالم نو خواهد شد و آیا شهید آوینی برای این قضیه راه حلی دارد یا نه؟