امام سجاد احساس گناه را در دل مردم بر می افروخت
امام سجاد احساس گناه را در دل مردم بر می افروخت
کتاب زندگانی تحلیلی پیشوایان ما (ائمه دوازدهگانه (ع))
امام سجاد احساس گناه را در دل مردم بر می افروختموضع امام سجاد (ع) درین معنی ، یعنی احساس گناهکاری ، موضعی مثبت بود و در آن بخوبی ایستادگی کرد و برای پیش راندن مسلمانان به سوی نفرت از بنی امیه و افزودن مبارزه جویی با آنان ، ازین احساس و عامل روانی استفاده کرد و آنرا برای رسیدگی به حساب زمامداران اموی ، عاملی مهم محسوب داشت . امام علی بن الحسین (ع) کوشید ، این احساس گناه را شعله ورسازد و بر مهیب آن بیفزاید . پس به گروهی انبوه از مردم کوفه گفت :
« ای مردم شما را به خدای ، آیا میدانید که به پدرم نامه نوشتید و با او نیزنگ باختید ؟ از دل و جان با او پیمان بستید و میثاق کردید و بیعت نمودید اما او را کشتید ؟ دستتان بریده باد … وقتی رسول الله (ص) به شما بگوید خاندان مرا کشتید و حرمت مرا شکستید ، پس ، از امت من نیستید با چه چشمی به او خواهید نگریست » (2).
این احساس گناه ، عاملی بود پیوسته شعله ور ، که مردم را برای شورش و انتقام خواهی ، دائم به جلو می راند . امام (ع) توانست هر وقت فرصتی بدست می آمد ، مردم را به انقلاب بر ضد امویان برانگیزد و پیوسته این کار رااز سر میگرفت ، و آن شعله ، نه فرو می نشست نه خاموش میشد(3).
آن جونا آرام و لبریز از شورش و اضطراب ، بنی امیه را واداشت تا جنبشهای امام سجاد (ع) و کارهای او را زیر مراقبت شدید قرار دهند وهر حرکتی که ازو سر می زد به شورشی نو تفسیر میشد که ناچار حکومت منحرف
[157]بنی امیه هدف آن بود .
از گذرگاه آن محیط ناآرام و مضطرب ، امام (ع) بایستی راه و روشی نو می یافت تا با آن محیط و شرایط بسیار دشوار ، بتوان روبرو شد . پس ناچار ، به علت مسئولیتی که نسبت به امت داشت ، و برای پشتیبانی از شریعت ، با احتیاط ، برنامه حاکمان منحرف را تحت نظر قرار دهد و مراقبت شدید آنها را که با بیم و ترس آمیخته بود و برای انتقام ازو طرح میشد ، مورد توجه قرار دهد .
امام (ع) به این سبب ، اسلوب دعا را به کار برد و بسیار هم بکار برد .
دعاهای او دارای نوعی معانی است که رویدادهای عصر او را تفسیر میکند و ازمفاهیم تبلیغ و پی ریزی بنای امت لبریز است . « بنابر این امام دید که باید سخنان و آراء خود را در جامه خشونت انقلابی نپوشد . اگر چه در واقع مفاهیم آن گفتارها شدیدتر از خشونت و شورش بود . او تعابیر آن را در جامه اشارات وتحریک مستقیم بیار است .
او مشاهده کرد که نظریات اسلام و راهها و روشهای آن ، حرمت خود را از دست داده و متروک گردیده است ، پس سخنانش در صورت شکایت و دعا شکل گرفت و در آن ، هر چه از شورش و تحریک به قیام که میخواست گنجانید » (4).
2 - اعیان الشیعه ص 321 - 323 .3 - قیام حسین (ع) .4 - زین العابدین - سید الاهل .