یا غریب الغربا
۰۰۰ طاها:
? السلام علیک یا علی بن الموسی الرضا ?
?
مولای من!
تو را امام غریب مینامند،
میدانم بد میزبانی بودند و در مهماننوازی وفا نكردند.
مولای من!
بعد از گذشت روزگار، حال تو میزبان ما هستی؛
تو میزبان گریهها و نیازها؛ غمها و دلتنگیهای ما هستی.
تو كه غریبی را احساس كردهای!
حال غریبهها به آستان كرم تو چشم دوختهاند و به دستان پر مهرت توسل كردهاند.
مولای من!
میخواهم از زائرانی بگویم كه جاده به جاده و شهر به شهر گذشتهاند،
تا نفسی مهمان شوند و از می عشق تو بنوشند.
مولای من!
میخواهم از سنگفرش آستان مقدّست بگویم كه سجدهگاه قدوم مهمانانت شده است؛
از كبوتران عاشقی كه گرداگرد حرم پاك تو میچرخند و تو را طواف میكنند؛
از نسیم بگویم كه بیرق گنبدت را بوسه باران میكند و عطر دلربای تو و اشك تمنای زائرانت را به اوج افلاك میبرد
مولای من!
میخواهم از آسمان بگویم كه هر روز نه، هر ساعت نه،
هر لحظه و ثانیه از تو جان میگیرد و در پیشگاه شكوه تو جان میدهد.
ای آفتاب مهربانی!
میخواهم از خورشید بگویم كه در هر طلوع
با انوار خود به پنجره فولاد تو چنگ میزند و از ضریح تو نور میگیرد.
ای حجت خدا !
خوش به حال جاده كه از قدوم زائرانت بغض تنهایی خود را میشكند
و خاك پایشان را به سینه زخمآلود خود میزند كه عمری است از طواف تو جا مانده است.
خوش به حال رواقها، درها و دیوارهایی كه از نفس مهمانانت پَِر میگیرند و به ضریح پاك تو میرسند.
خوش به حال منارهها وكاشیها!
حال در آستانه سالروز طلوع جاودانه تو ای شمسالشموس،
از راه دور به میعادگاه عاشقی تو چشم دوختهایم تا از جام كرامتت جرعهای بنوشیم.
عنایتی کن و ما را بی نصيب مگردان!