کربلای پربلای 4
کربلای پربلای 4
✅عزیزی میگفت: این بعثی های جنایتکار، نوادگان همان کوفیان و فرزندان خلف بنی امیه و ابن سعد و شمر و خولی و ابوسفیان و معاویه اند
که در عصر عاشورا هنگامی که علی اکبر امام حسین(ع) مظلومانه روی دست پدر جان می داد، همه سپاه دشمن هلهله و شادی می کردند تا قلب نازنین امام را بیشتر بسوزانند •
✅نی های سوخته و شکسته ساحل اروند و نهر خین و جزائر ام الرصاص و فیاضیه(ماهی) و بوارین به پای رزمندگان غواص فرو می رفت و سوزش و درد استخوانش، ماه ها پای آنها را می آزرد تا تداعی شب عاشورا را در اذهان دلسوختگان زنده تر کند، که ابی عبدالله شب حزن انگیز عاشورا اطراف خیمه ها قدم می زد و خارها را با دست می کند
و می گفت: این خارها فردا به پای بچه های من فرو می رود و… •
✅اروند صغیری که غواص ها را از ما گرفت، شاخه ای از آب فرات است.
یک روزی این فرات باید لب باز کند و بگوید که شب عملیات کربلای چهار، چه بر سر یاران امام آمد •
✅باید لب باز کند و فریادهای یا زهرا و یا زینب و یا حسین و یا ابوالفضل غواص ها و ناله های جانسوزشان را برای تاریخ بازگو کند.
چقدر از این آب فراوان لازم بود که علی اصغر نوزاد، با لب تشنه جان ندهد؟
(کودک چقدر میخورد از نهر آب، آب؟)
چند مشک از این آبی که چشم ابالفضل العباس به آن افتاده و دستان توانمندش به این آب خورده، لازم بود که کودکان حسین فریاد العطش سر ندهند؟ موج مزن آب فرات، اصغر من تشنه لب است.
موج مزن آب فرات، وقت وداع زینب است• • •
✿به قلم حاج حمید جهانگیر فیض آبادی ✿
ادامه دارد…
#قسمت_سیزدهم
???
@dardelan
???