کالای ایرانی، ضامن تثبیت فرهنگ ایرانی
کالای ایرانی، ضامن تثبیت فرهنگ ایرانی
منبع : پایگاه علوم اجتماعی , چیذری، زهرا
آغاز سال 1391 نیز بار دیگر با پیام و رهنمودی راهگشا از سوی رهبر معظم انقلاب همراه شد. «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ی ایرانی» شعاری است که رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای با بیان آن، دورنمای فعالیت های اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی یکا یک افراد جامعه را برای سال جاری و آینده کشور، مشخص فرمودند.
«تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ی ایرانی» اگر چه شعاری به ظاهر اقتصادی است، اما بنا به تاکید رهبر فرزانه انقلاب بخش عظیم حمایت از تولید ملی و کار و سرمایه ایرانی به مردم باز می گردد و نقش افراد جامعه در این حمایت نه تنها کمرنگ تر از دولت و حلقه های اصلی اقتصاد تولید یعنی کارگران و سرمایه گذاران نیست، بلکه این نقش بسیار اساسی و با اهمیت است، چرا که کم اقبالی افراد جامعه نسبت به تولیدات داخلی ریشه ای فرهنگی دارد و این موضوع چرخش چرخ های کار و صنعت را با چالش جدی مواجه ساخته و به وابستگی، عقب ماندگی و در نهایت رکورد اقتصادی – اجتماعی منجر خواهد شد.
از همین روست که حضرت آیت الله خامنه ای، سهم مردم را در تحقق شعار «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ی ایرانی» مهم ترین سهم یعنی مصرف تولیدات داخلی عنوان کردند:
«عمده، مردمند. شما باید کالای ایرانی بخواهید. این افتخار نیست؛ این تفاخر غلطی ست که ما مارک های خارجی را در پوشاک مان، در وسائل منزلمان، در مبلمانمان، در امور روزمره مان، در خوراکی هایمان ترجیح بدهیم به مارک های داخلی؛ در حالی که تولید داخلی در خیلی از موارد بسیار بهتر است».[1] بنا به تاکید ایشان ما باید عادت کنیم، برای خودمان فرهنگ کنیم، بر خودمان فریضه بدانیم که مشابه داخلی کالاها را مصرف کنیم و از مصرف تولیدات خارجی به جد پرهیز کنیم؛ چه در زمینه های مصارف روزمرّه و چه در زمینه های عمده تر و مهم تر.
«اسطوره ی کیفیت برتر کالای خارجی» ریشه ی بی توجهی به کالای داخلی
یکی از مهم ترین چالش های فرهنگی موجود در جامعه ما «اسطوره ی کیفیت کالای خارجی» است. پدیده ای که مانند بسیاری از چالش های فرهنگی دیگر علاوه بر ریشه ی تاریخی با ابزار قوی رسانه و از راه تبلیغات گسترده ی کالاهای خارجی در ذهن اغلب افراد ایرانی جای گرفته است. «دلبستگی به تولیدات بیگانه» امری است که رهبر فرزانه ی انقلاب از آن به «آفت اجتماعی» تعبیر می کنند. آفتی که در دوران طاغوت و دوران های ظلمانی گذشته ریشه دارد، با این تفاوت که که ما در آن دوران به طور مطلق وابسته قدرت های دیگر بودیم و خودمان هیچ تولیدی نداشتیم، اما امروز گرایش به سمت و سوی کالای خارجی و تفاحر به مارک های معروف با وجود تولیدات مرغوب و مطلوب داخلی، یک بیماری است؛ بیماری ای که باید علاج شود.
به دیگر بیان می توان گفت برای تحقق حمایت از تولید داخلی و اقبال جامعه به سمت تولیدات ملی باید اسطوره ی ذهنی کیفیت کالای خارجی در باور افراد جامعه ما بشکند و شکستن چنین باور غلطی، نیازمند توسل به ابزار فرهنگی است.
اما آیا آسیب عادت به مصرف کالاهای خارجی تنها در چالش های اقتصادی خلاصه می شود یا استیلای فرهنگ مصرف کالاهای لوکس و تجملاتی واراداتی، حکایتی به عمق «تغییرات فرهنگ» و «سبک زندگی» در جامعه را بازگو می نماید؟
یک کالا نه، یک فرهنگ!
هر کالایی که از یک جامعه یا فرهنگ دیگر به جامعه ای دیگر صادر می شود بخشی از فرهنگ جامعه مبدا را با خود به جامعه مقصد منتقل می نماید و چه بسا فلسفه ی اصلی صدور و راهیابی آن کالا به جامعه مقصد انتقال همین فرهنگ جدید باشد، چرا که فرهنگ ها زیربنای اصلی هر اجتماعی را تشکیل می دهند و تنها با حاکمیت فرهنگی است که می توان بساط سلطه بر یک جامعه را پهن کرد. بدون شک یکی از مهم ترین دلایل تاکیدات همیشگی مقام معظم رهبری بر مصرف تولیدات داخلی، تأثیر فرهنگی کالاهای تازه وارد فرنگی است که در کنار آثار سوء بر اقتصاد، کند شدن چرخه ی تولید داخل و از رونق افتادن بازار کسب و کار برای مردم کشورمان، چالشی دیگر را تدارک دیده اند. بسیاری از کالاهای وارداتی بر مبنای نیاز جامعه ی ایران طراحی و تولید نشده اند، بلکه هدف از تولید چنین کالاهایی، ایجاد «نیازهای کاذب» در مصرف کننده است. همین نیاز کاذب بخش عمده ای از درآمد خانواده ی ایرانی را به خود اختصاص می دهد و از سوی دیگر فرصت را از تولید کننده و کارگر ایرانی می گیرد.
این نیازهای دروغین به کالاهای لوکس و فوق لوکس خارجی از طبقات ثروتمند جامعه یعنی طبقه ی هدف چنین کالاهایی آغاز می شود، اما به مدد ابزارهای ارتباط جمعی، رسانه ها و شبکه های ارتباطی هم چون ماهواره و اینترنت، کم کم طبقات متوسط و کم درآمد جامعه نیز برای تهیه ی کالایی که در گذشته ای نه چندان دور هیچ جایگاهی برایشان نداشت رقبت نشان می دهند و در صورت توفیق نیافتن برای تهیه ی چنین کالایی، دچار احساس تبعیض در جامعه خواهند شد؛ احساسی که تبعات اجتماعی فراوانی برجای می گذارد.
به هر رو کالای جدید وارد جامعه شده است، کالایی که «فرهنگ غرب» را در بسته بندی جدید برای تمام اقشار جامعه سوغات آورده است؛ چه آن هایی که قدرت خرید و استفاده از آن را دارند و چه آن هایی که از قاب جعبه ی جادو، بیلبوردهای غول پیکر تبلیغاتی در جای جای شهر و حتی روستا و جاده ها، بروشورهای تبلیغاتی یا دنیای اینترنت و شبکه های ماهواره ای تصویری فراتر از آن کالا را در ذهن خود می پرورانند و رویای داشتن چنین اجناسی، پیش قراول نداشته هایشان می شود.
ریشه ی دلباختگی به مارک های غربی
با نگاهی به جامعه به نظر می رسد داشتن کالاهای لوکس و گران قیمت خارجی فقط به خاطر داشتن برندی معروف به ابزار تفاخر و برتری جویی مبدل شده اند و این حکایت از تغییر ارزش ها و نشانه های منزلت در جامعه ی ارزش مداری هم چون ایران است. بنابراین با شکل گیری این تفکر که داشتن کالای خارجی نشانه تعلق به طبقات بالاتر اجتماع و نشانه ای از قدرت، ثروت و حتی سلیقه است، رقابتی برای خرید این کالا در بین طبقات مختلف اجتماع شکل می گیرد و استیلای این فرهنگ ناصواب، مهجوریت تولیدات ملی و در پی آن لنگیدن چرخه ی اقتصاد و اشتغال و در نهایت عقب ماندگی را به دنبال خواهد داشت. این تغییر در ارزش ها یا به عبارت دیگر تغییر در «سبک زندگی» نیز ریشه درهمین کالاهای وارداتی و فرهنگ مادی گرایانه ای دارد که با خود به همراه می آورند و در ورای تبلیغات اغوا کننده و بهره گیری از ظرفیت رسانه ها، در فرهنگ اصیل ایرانی رسوخ یافته اند.
بنابراین همان گونه که رهبر فرزانه ی اننقلاب همواره متذکر شده اند، باید این ویروس و این آفت اجتماعی را از میان برداشت تا مردم به عنوان اصلی ترین شاکله ی حلقه ی حمایت از تولید داخلی و ماحصل زحمات کارگر ایرانی، نه فقط برای کمک به چرخه اقتصادی کشور و توزیع عادلانه ی ثروت ها و ایجاد رفاه اجتماعی، کالای داخلی بخرند بلکه این بار داشتن جنس اصیل ایرانی مایه ی تفاخرشان باشد نه برندی خارجی که در ورا خود تغییر «سبک زندگی» ایرانی و نفوذ «فرهنگ بیگانه» را برای سلطه ای پایدار برایشان تدارک دیده است.
درمان این «آفت اجتماعی»
بیماری فرهنگی «برتر شناختن کالاهای خارجی نسبت به تولیدات ملی حتی در صورت برابری و برتری کیفیت کالاهای داخلی»، آن چنان بر پیکره ی جامعه ی ما نشسته که در بسیاری از موارد، تولیدکنندگان داخلی برای جلب نظر هم وطنان به سمت خرید کالای وطنی، دست به دامان برندهای معروف خارجی می شوند و با مارک هایی که به صورت فله ای تهیه می شوند به اجناس خود رنگ و لعاب فرنگی می دهند تا ایرانی کالای ایرانی را در پوشش جنس خارجی خریدار باشد. اما آیا برای این بیماری راه علاجی نیست؟
اگر چه چالش های فرهنگی پس از ورود به بدنه ی اجتماع و نفوذ در باور افراد جامعه به سختی درمان پذیرند اما با عزمی ملی می توان برای اصلاح ساختار فکری و شکستن اسطوره ی کیفیت برتر کالاهای خارجی نیز چاره اندیشی کرد. بخشی از این درمان به نهادهای فرهنگی و دستگاه های فرهنگ ساز جامعه باز می گردد و بخشی نیز وظیفه تولید کنندگان است. درادامه بخشی از این موارد را بررسی می نماییم.
1. بهره گیری از ظرفیت رسانه ها؛
بی شک بخشی از تعصب مردم نسبت به برتری تولیدات کشورهای بیگانه به کم کاری نهادهای فرهنگی و رسانه ها باز می گردد. با مطالعه ای در چگونگی شکل گیری بسیاری از برندهای معروف در دنیا در می یابیم این برندها علاوه بر تلاش در تولیدات کیفی و حفظ این کیفیت، به خوبی از ابزار رسانه و تبلیغات بهره جسته اند؛ تبلیغات دامنه داری که با بازاریابی مناسب و سنجش نیاز مشتری و به تناسب زمان، هنوز هم ادامه دارد. در شرایطی که فضای رسانه ای کشور و تمامی ابزار تبلیغاتی بدون قید و شرط و تنها در ازای دریافت پول بیشتر در اختیار معرفی و تبلیغ کالاهای خارجی قرار می گیرد، انتظار انتخاب کالای گمنام ایرانی از سوی خریدار چندان منطقی به نظر نمی رسد.
بنابراین برای شکستن اسطوره ی کیفیت بالای کالای خارجی در ذهن افراد جامعه باید اقداماتی صورت پذیرد؛ اقداماتی هم چون:
الف) نظارت بر تبلیغات و محدود کردن تبلیغات کالاهای خارجی؛
ب) بهره جستن تولیدکنندگان داخلی از ظرفیت رسانه ها و تکنیک های مناسب و به روز تبلیغاتی؛
ج) معرفی کالای ایرانی، ویژگی ها و قابلیت هایش از طریق ابزار رسانه؛
بهره گیری از این تکنیک ها می تواند افراد جامعه را با مزیت برندهای ساخت داخل که قیمتی به مراتب مناسب تر از نمونه ی خارجی خود دارند آشنا ساخته و مخاطب فهیم ایرانی را در انتخاب و خرید کالای ایرانی ترغیب کند.
«دلبستگی به تولیدات بیگانه» امری است که رهبر فرزانه انقلاب از آن به «آفت اجتماعی» تعبیر می کنند. آفتی که در دوران طاغوت و دوران های ظلمانی گذشته ریشه دارد با این تفاوت که که ما در آن دوران به طور مطلق وابسته قدرت های دیگر بودیم و خودمان هیچ تولیدی نداشتیم، اما امروز گرایش به سمت و سوی کالای خارجی و تفاخر به مارک های معروف با وجود تولیدات مرغوب و مطلوب داخلی، یک بیماری است؛ بیماری ای که باید علاج شود.
2. آشتی صدا و سیما با کالای ایرانی؛
رسانه ها را شاید بتوان دستگاه تولید فرهنگ نامید. در کنار فضای باز تبلیغات مستقیم کالاهای خارجی، بسیاری از فیلم ها، سریال ها و برنامه های رسانه ی ملی به عنوان پرمخاطب ترین رسانه ی کشور، فضاهای لوکس تزیین شده با کالاهای خارجی را به تصویر می کشد و بر اساس دانش نشانه شناسی، اثر این تبلیغات غیر مستقیم به مراتب از ترغیب مسقیم به خرید کالای خارجی بیشتر است. در زندگی های آرمانی به نمایش درآمده در رسانه ی ملی، اثری از کالای ایرانی مشاهده نمی شود. نقش رسانه ها به خصوص رسانه های پرمخاطبی هم چون صدا و سیما در ایجاد «اعتماد ملی» برای اقبال به سمت کالاهای ایرانی بسیار تاثیر گذار است.
الف) استفاده از کالای ایرانی در برنامه های رسانه ی ملی
بدون شک اگر تولیدات داخلی جانشین برندهای خارجی در چیدمان دکور برنامه های صدا و سیما شوند، بخش مهمی از فرهنگ نادرست جا افتاده در میان مردم نسبت به کالای خارجی اصلاح خواهد شد.
ب) آگاه سازی مردم از مزایای خرید کالای ایرانی
صدا و سیما می تواند با ساخت برنامه های مناسب آگاهی مردم نسبت به کالاهای تولید داخل را بالا برد. بی تردید اگر مردم بدانند با حمایت از تولید داخلی بسیاری از مشکلات گریبان گیر جامعه مانند بی کاری حل خواهد شد و توسعه و پیشرفت علم و فن آوری سرعت بیشتری می گیرد و به سمت حمایت از تولید ملی حرکت می کنند.
3. آموزش برای انتخاب بر اساس کیفیت نه برند؛
نقش آموزش و پرورش و معلمان در ایجاد روحیه ی حمایت از تولیدات ملی غیر قابل انکار است. کیفیت خوب کالا ایرانی باید در باور کودکان ما برای خودش جا بازکند. به بیان دیگر باید از همان دوران کودکی به افراد یاد داد بر اساس واقعیت ها و کیفیتی که لمس می کنند، انتخاب نمایند نه این که در برابر معروفیت یک برند مقهور شوند. در این صورت این بار کودکان از والدین خود می خواهند به جای تهیه ی لوازم تحریر با تصویر و برند «باربی» بت من و مرد عنکبوتی، برایشان لوازم تحریر دارا و سارا بخرند.
4. تولید علم و آگاهی برای تفهیم جامعه؛
خرید کالای خارجی به معنای تسلیم و ستایش هوش و ذکاوت سازندگان این کالاهاست، در واقع با خرید یک کالا ما در برابر قدرت سازندگان آن مقهور شده ایم. کالاها و برندها، استعاره هایی از جهان کالا هستند که قدرت، عظمت، نظم، زیبایی و…. را در دل خود جای می دهند. در بسیاری از موارد خریداری که با شنیدن این جمله از دهان فروشنده «ایرانی نیست، آمریکائیه، ترکه، ژاپنیه» برای خرید کالا به قیمتی بسیار بالاتر از جنس ایرانی قانع می شود و این نشان می دهد نهادهای آموزشی و رسانه های ما در زمینه ی آگاهی بخشی به مردم بسیار ضعیف عمل کرده اند.
5. بهره مندی از تجارب موفق دیگر کشورها؛
کشورهایی نظیر ژاپن یا کره جنوبی از جمله کشورهایی هستند که ظرف مدت کوتاهی با یک اراده ی ملی توانستند مسیر توسعه را طی کنند. حمایت مردم از تولیدات ملی رمز موفقیت این کشورها بود که می تواند بخش هایی از این تجربه مثبت را، با بومی سازی در کشور اجرا نمود.
6. ایجاد حس خودباوری، هویت و اعتماد ملی؛
ایرانیان اثبات کرده اند هر جا به خودباوری رسیده اند فراتر از انتظار عمل نموده و توانسته اند گام های بلندی در راستای پیشرفت و تعالی بردارند. این خود باوری در بسیاری از موارد در شرایط سخت و طاقت فرسایی مانند 8 سال جنگ تحمیلی و یا شرایط تحریم ها حاصل شده است. با یادآوری حماسه سازی مردم کشور در دوران های سخت و پیشرفت های حاصل شده در طول سه دهه ی انقلاب اسلامی از سوی نهادهای ذی ربط و با همکاری رسانه ها و نهادهای متولی آموزش در کشور، عرق ملی و در پی آن اعتماد ملی و خودباوری و حس هویت و تعلق به جامعه ای سرفراز، را در وجود مردم متجلی می سازد و حمایت از تولیدات داخلی یعنی ماحصل کار برادران و خواهران هم وطن، جامه ی عمل می پوشد.
7. ورود چهره های سیاسی و مذهبی به عرصه ی حمایت از تولید ملی؛
بی تردید نام گذاری سال 91 از سوی رهبر معظم انقلاب به نام «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ی ایرانی» نقش عمده ای در ورود مردم ولایت مدار کشور به صحنه ی ادای دین و تعهد خود در قبال محصولات داخلی خواهد داشت. این روند اما باید از سوی سایر مسئولین و چهره های علمی، فرهنگی، سیاسی و مذهبی پی گیری شود. به طور یقین چهره های محبوب و تاثیرگذار جامعه می توانند، ترغیب کننده مردم به تفاخر از داشتن کالای ایرانی شوند.
8. ارتقای کیفیت؛
مطابق با سفارش همیشگی رهبر انقلاب، صاحبان صنایع نیز برای حفظ منافع خود و مصرف کننده، باید کیفیت تولیداتشان را ارتقاء دهند تا مشتری داخلی را راضی نگه دارند. مرغوبیت کالای داخلی بی تردید مردم را قانع خواهد کرد. ارتقای کیفیت کالای ایرانی سفارش اکید و همیشگی مقام معظم رهبری است.
9. آموزش و توسعه مهارت ها؛
ارتقای کیفیت پیش نیازهایی دارد که مهم ترین آن ها آموزش و توسعه ی مهارت هاست. توسعه ی آموزش های فنی و حرفه ای از طریق آموزشگاه ها، هنرستان ها و دانشگاه های فنی - حرفه ای و علمی کاربردی نیروی کارآمدی تربیت می کند که می توانند تولیدات داخل را چه از لحاظ کمی و چه کیفی ارتقاء دهند.[2]
10. نوآوری و ابتکار و زیبایی در تولیدات کشور؛
در شرایطی که دنیای غرب می کوشد با کالاهای لوکس و فوق لوکس، دنیای مدی را که خود ساخته مدیریت کند، نداشتن خلاقیت، ابتکار و زیبایی در تولیدات ملی نمی تواند حس زیبایی شناختی مصرف کننده را تامین کند و در او رغبت خرید ایجاد نماید. به فرموده رهبر فرزانه ی انقلاب، از جمله ی چیزهایی که باید مورد توجه قرار بگیرد، نوآوری در همه تولیدات به صورت پی درپی و خلاقیت برای اشباع حس زیبایی شناسی در مصرف کننده است.[3]
11. تعمیق ارتباط صنعت و دانشگاه
افزایش هر چه بیشتر ارتباط موثر صنعت و دانشگاه علاوه بر ایجاد اشتغال سبب رشد دانش و صنعت شده و ارتقای کمی و کیفی تولیدات داخل را در پی خواهد داشت.
مصرف کننده؛ حلقه ی اصلی زنجیره ی تولید در نهایت همان گونه که رهبر عزیز انقلاب سهم مردم در حمایت از تولید ملی را از همه مهم تر ارزیابی می فرمایند، هم تولید کنندگان و هم مردم باید بپذیرند که مصرف کننده یکی از زنجیره های اصلی تولید است. به این مفهوم که اگر مصرف کننده ای وجود نداشته باشد تولید معنایی نخواهد داشت. بنابراین هم تولید کنندگان و نهادهای دولتی در قبال مصرف کننده داخلی مسئولیت دارند و هم یکایک افراد ایرانی باید خود را ملزم بدانند به عنوان یک وظیفه و یک تعهد در قبال وطن شان از تولیدات داخلی استفاده کنند و به عنوان یک مطالبه گر ارتقای کیفیت این کالاها را از تولید کنندگان بخواهند.
پی نوشت:
[1]. بیانات حضرت آیت الله خامنه ای در حرم رضوی در آغاز سال 91.
[2]. بیانات در دیدار جمعی از کارآفرینان سراسر کشور.
[3]. بیانات در دیدار جمعی از کارآفرینان سراسر کشور.