ولادت حسین، علیه السلام
ولادت حسین، علیه السلام
مجله موعود جوان فروردین و اردیبهشت 1380، شماره 15
اسماء بنت عمیس گوید: وقتی حسین بن علی، علیهماالسلام، متولد شد و پیامبر اکرم، صلی الله علیه وآله، مطلع شدند، حاضر گشته و به من فرمودند: اسماء، فرزندم را به من بده! فرزندش را در پارچه ای سفید پیچیدم و به ایشان دادم، آن حضرت، صلی الله علیه وآله، در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و سپس گریست.
عرض کردم: پدر و مادرم به فدایت، گریه از برای چیست؟ فرمود: برای این فرزندم می گریم.
گفتم: او که تازه متولد شده.
فرمود: امتی ظالم بعد از من او را می کشند و شفاعت من به آن گروه نمی رسد.
بعد به من فرمود: فعلا این خبر را به فاطمه، سلام الله علیها، نده.
آنگاه به علی، علیه السلام، فرمود: فرزندت را چه نام نهادی؟
علی، علیه السلام، عرض کرد: در نام گذاری از رسول خدا، صلی الله علیه وآله، سبقت نمی گیرم.
پیامبر، صلی الله علیه وآله، فرمود: من هم از خدای خود سبقت نمی گیرم. در همین هنگام جبرئیل نازل شد و فرمود: ای محمد! خدای بزرگ سلام می رساند و می فرماید: علی، علیه السلام، برای تو به منزله هارون برای موسی، علیه السلام، است. این فرزندت را به نام فرزند هارون نامگذاری کن!
پیامبر، صلی الله علیه وآله، فرمود: نام فرزند هارون چه بود؟ فرمود: شبیر.
پیامبر، صلی الله علیه وآله، فرمود: زبان من عربی است.
جبرئیل فرمود: او را حسین نام گذار (که معادل شبیر است).
پس پیامبر، صلی الله علیه وآله، او را حسین نامید. (1)
هدیه به امام حسین، علیه السلام
روزی کنیزی شاخه گلی را به عنوان هدیه به امام حسین، علیه السلام، تقدیم کرد، امام ضمن قبول هدیه، فرمودند:
تو در راه خدا آزاد هستی.
انس بن مالک می گوید: من به حضرت عرض کردم: این کنیزک یک شاخه گل (که ارزشی ندارد) به شما هدیه کرده، شما به خاطر آن او را آزاد می کنید؟
فرمودند: خداوند ما را این چنین تربیت نموده است: «هرگاه شما را ستایش کنند شما نیز باید در مقابل، به ستایشی بهتر از آن یا مانند آن پاسخ دهید». (2)
نصیحت امام حسین، علیه السلام
مردی خدمت امام حسین، علیه السلام، آمد و عرض کرد: من مردی گنهکارم و نمی توانم خود را از معصیت نگاهدارم، مرا موعظه ای کن.
حضرت فرمودند: پنج چیز را رعایت کن و بعد هر گناهی خواستی انجام بده:
1- روزی خدا را مخور و هر گناهی خواستی مرتکب شو!
2- از ملک خدا بیرون برو و هر گناهی خواستی انجام بده!
3- مکانی پیدا کن که خداوند تو را نبیند و هر معصیتی می خواهی به جای آور.
4- وقتی ملک الموت برای قبض روح تو آمد، او را از خود دفع کن و نگذار روحت را قبض کند، آن وقت هر گناهی که دلت خواست انجام بده!
5- روز قیامت، وقتی که مالک جهنم خواست تو را به جهنم ببرد، اگر قدرت داری داخل جهنم مشو، در اینصورت هرچه خواستی معصیت کن! (3)
پی نوشتها:
1. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 43، ص 239، به نقل از: داستانهایی از دوران کودکی و نوجوانی چهارده معصوم، علیه السلام، عبدالرحمن باقرزاده، ص 95.
2. همان، ج 44، ص 195. به نقل از: برگهای زرین (داستانهایی از سیره ائمه معصومین، علیهم السلام)، محمود اکبری، ص 65.
3. همان، ج 17، ص 151. به نقل از: برگهای زرین (داستانهایی از سیره ائمه معصومین، علیهم السلام)، محمود اکبری، ص 62.