و اینک حماسه «مرتضی حسینپورشلمانی»
کیهان:
✏
#یادداشت_روز
و اینک حماسه «مرتضی حسینپورشلمانی»
سعدالله زارعی
«در عملیاتهای مختلفی در سوریه و عراق شرکت داشت از جمله در عملیات آزادسازی حلب و عملیاتهای پی در پی در محور تدمر زبانزد شد. مسئول عملیات قرارگاه حیدریون بود و در حالی که در گرمای 50 درجه بیابانهای تدمر روزه بود به شناسایی میرفت. با وجود آنکه به نسبت خیلی از مسئولان خطوط مقدم جوان بود در جلسات تخصصی بزرگان با شجاعت نظر میداد و آنقدر پخته بیان میکرد که بقیه با اطمینان به درستی، آن را میپذیرفتند. خیلیها معتقد بودند او به زودی به موقعیتهای بزرگی در سپاه و جمهوری اسلامی خواهد رسید. آنقدر حضورش موثر بود که سردار سلیمانی وقتی خبر شهادتش را شنید گفت خسارت بزرگی وارد شد کاش به جای او من شهید شده بودم.»
درباره شهید «مرتضی حسینپورشلمانی» که در جبهه و در بین رزمندگان سوریه و عراق به «حاجحسین قمی» شهرت داشت، گفتنیهای منحصر به فردی وجود دارد اما با این وجود و علیرغم آنکه حدود یک ماه از شهادت ایشان سپری شده مطلب کمی درباره او بیان گردیده و در واقع این شهید بزرگ تحتالشعاع واقعه شهادت یکی از نیروهایش «محسن حججی» قرار گرفته است…
*شهید مرتضی حسینپور شلمانی لنگرودی یکی از سه رزمنده ایرانی است که در جریان عملیات شبانه 16مردادماه داعش در منطقه مرزی جمونه به شهادت رسیدهاند…در این منطقه وقتی او و چند صد نفر از رزمندگان عمدتا عراقی تحت فرمانش مورد حمله قرار میگیرند، به سرعت نیروهایش را از خاکریز اول به خاکریز دوم میکشاند و به شدت با نزدیک به 200 نیروی داعشی که به ماشینهای بمبگذاری شده نیز مجهز بودهاند درگیر میشود…
شهید در میان امواج پی در پی انفجارهای سنگین ناشی از خودروهای منفجره نیروهایش را مدیریت میکند تا با کمترین شهید، حمله شدید داعش را متوقف نماید و در این بین موفق میشود… در حین این عملیات، شهید مرتضی حسینپور اگرچه بر اثر نارنجک داعش از ناحیه کتف زخمی میشود اما در همان حال از فرماندهی نیروهایش غافل نمیشود و تا پایان عملیات و دفع هجوم داعش در کنار نیروهایش میماند و البته در حین انتقال به یک بیمارستان صحرایی به شهادت میرسد.
*شهید مرتضی حسینپور 32 سال بیشتر نداشت، در دانشگاه و در رشته فنی قبول شده بود ولی او ترجیح داد به سپاه بیاید …شهید حسینپور در این مدت دستکم شش بار به شدت مجروح میشود و هر بار مدتها درگیر مداوا بوده است…
*…آن طور که بعضی از نزدیکترینهایش گفتهاند شهید سرپرستی دو یتیم و یک «بدسرپرست» را برعهده داشته و از پول کمی که دریافت میکرده به آنان میداده است. او یک بار زندگیاش را در واقع حراج کرده تا بتواند شش خواهر دمبخت یک دوست را راهی خانه شوهر کند و دست آخر ماشین را میفروشد تا یک دوست نیازمندش را سرپناه بدهد و وقتی پدرش از او میپرسد خودت چی میگوید ماشین که کمبود نیست این همه ماشین عمومی مال ماست دیگر!
شهید در تحمل سختی زیاد زبانزد همقطاران خود بود، آنان میگویند تحمل سختی برای او دوره خودسازی بود وقتی به جمع در دورهای فشار وارد میشد او از «مقاومترینها» بود.
شهید مرتضی حسینپور چندین رجب و شعبان و رمضان پیاپی روزه بوده و در این آخرین رمضان در تدمر که شدت گرما در حدی بوده که بسیاری از رزمندگان عراقی و … طاقت از کف مینهند و ناگزیر روزهشان را افطار میکنند او کم نمیآورد در حالی که همانها میگویند وقتی به قیافه فرماندهمان نگاه میکردیم میدیدیم لبهای او از فرط تشنگی ترک برداشته است اما حاضر به افطار نیست و در پاسخ اصرار ما لبخندی میزند و میگوید اگر بمیرم شما که به جایم روزه نمیگیرید پس بگذارید خودم روزهام را بگیرم.
وی در جریان عملیات حلب نیز روزه بوده و در همان حال مسئول اطلاعات و بهتنهایی برای شناسایی موقعیت تروریستهای تکفیری خطر میکرد و آخر شب باز میگشت…
*…شهید «حسینپور»ها و شهید «حججی»ها میدانند برای چه میروند هم قدر جان والای خویش را میدانند و هم معنای خوف و خطر و موشک و انفجار و خمپاره را…در واقع این سیف که شهدا برکشیدهاند برای استوار ماندن دینی است که اگر این سیوف نباشند، مأذنهها و معابد فرو میریزند و رسم بندگی خدای متعال برمیافتد.
…ابنسعدها میگویند اینان دنبال وهمیاتی رفتند و ندانستند که انتهای این ماجرا چیست؟
چنین دهانهایی را چه رسد که درباره آنچه لحظهای در «سودا» با شهیدان همراه نبودهاند، سخن بگویند. شهیدی جوان که با لب تشنه و در چکاچک بمب و خمپاره به هر چه بوی دنیا دهد اخم میکند را چه با کسانی که از هستی، همین دنیا و از دنیا همین کبر و نخوت و غرور بیمایگی را میراث دارند؟
http://kayhan.ir/fa/news/113663
کانال رسمی روزنامه کیهان درتلگرام
@kayhan_news