مکانیزم ماشه؛ روایت تحریم یا مهندسی ذهن
*✍️سینا قربانی تحلیلگر رسانه*
*مکانیزم ماشه؛ روایت تحریم یا مهندسی ذهن*
🧩در شرایطی که رسانههای غربی مکانیزم ماشه را بهعنوان بازگشت قطعی تحریمها بازنمایی میکنند، آنچه در پس این روایت نهفته است، فراتر از یک اقدام حقوقی است و این سازوکار، در بستر فعلی، به ابزاری برای مهندسی ذهنی جامعه بدل شده؛ ابزاری که با طراحی اضطراب، القای ترس و تضعیف اعتماد عمومی، افکار عمومی را هدف قرار داده است، بنابراین در چنین فضایی، مواجهه با مکانیزم ماشه نه صرفاً نیازمند پاسخ حقوقی، بلکه مستلزم بازآرایی خطوط دفاع رسانهای و تقویت روایتهای مقاومتی است؛ چرا که تهدید اصلی، ساختار روانی جامعه است، نه فقط ساختار تحریمها و اقتصاد.
🔺🔻در فضای پرتنش سیاست خارجی و صحنهای که بیش از آنکه دیپلماتیک باشد، به میدان نبرد روایتها شباهت دارد، «مکانیزم ماشه» دیگر یک ابزار اجرایی در چارچوب حقوق بینالملل نیست؛ بلکه به یک اهرم روانی بدل شده است و این مکانیزم، که در ظاهر با هدف بازگرداندن تحریمها طراحی شده، در عمل به بستری برای عملیات روانی علیه ملت ایران، با هدفی روشن تبدیل شده: تحریک جامعه به آشوب و بیثباتی.
🔻رسانههای انگلیسیزبان، بهویژه رویترز و والاستریت ژورنال در همصدایی با رسانههای فارسیزبان خارج از کشور آن هم با تمرکز بر واژههایی مثل “تحریم فوری”، “بازگشت فشار جهانی” و “انزوای ایران” با بهرهگیری از مشکلات اقتصادی موجود در جامعه در حال مهندسی ذهن مخاطب هستند و هدف اروپاییها در این عملیات ایجاد اضطراب و آمادهسازی افکار عمومی برای آشوب است.
🔺در این میان، نقش فارسیزبانان خارج از کشور در بازنشر گسترده محتوا، تحلیلهای جهتدار و برجستهسازی گزارههایی چون «بازگشت تحریمها» یا «انزوای بینالمللی» قابل تأمل است که این مشارکت رسانهای، عملاً به تقویت عملیات روانی علیه انسجام ملی منجر شده و تلاش دارد شکاف میان مردم و نهادهای تصمیمگیر را تعمیق بخشد.
🔻تحلیل مکانیزم ماشه در شرایط کنونی، نیازمند عبور از قرائتهای صرفاً حقوقی و ورود به لایههای عمیقتر روانی و رسانهای است. این ابزار، در بستر فعلی، به یک سازوکار چندلایه تبدیل شده که هدف نهاییاش نه بازگرداندن تحریمها، بلکه تخریب ساختار روانی جامعه است.
⏳در چنین فضایی، نادیده گرفتن ابعاد روانشناختی و رسانهای این پروژه، به معنای واگذاری میدان به مهندسان روایت است؛کسانی که با طراحی اضطراب، ترس و بیاعتمادی، افکار عمومی را به سمت بیثباتی سوق میدهند؛ بنابراین مواجهه با این سناریو، مستلزم بازتعریف ابزار تحلیل و بازآرایی خطوط دفاع رسانهای است؛ چرا که آنچه در معرض تهدید قرار دارد، نه فقط ساختار اقتصادی و تحریمها، بلکه ساختار ذهنی و انسجام روانی جامعه است.
*در خبرگزاری فارس بخوانید👇👇👇*