مهدویباوری در جهان پر از غل و غش
مهدویباوری در جهان پر از غل و غش
تحلیلی بر نقش این باور در جامعه و انسان معاصر
در روزگاری که انسانِ معاصر از زرق و برق فناوری، رقابت بیامان اقتصادی، و سیطرهی رسانهها احاطه شده، مفاهیمی چون ایمان، انتظار، و آرمان عدالت، گاه به حاشیه رانده میشوند. این جهان، همان است که میتوان آن را «پر از غل و غش» نامید؛ جهانی آکنده از دوگانگی، ظواهر فریبنده و فاصلهی روزافزون میان حقیقت و ادعا. در چنین فضایی، باور مهدوی ــ یعنی ایمان به ظهور منجی و تحقق عدالت الهی ــ تنها یک عقیدهی دینی نیست، بلکه میتواند به عنوان نیرویی فرهنگی، اخلاقی و معنوی در بازسازی انسان و جامعهی امروز نقشی بنیادین ایفا کند.
۱. مهدویباوری به مثابه امید فعال
یکی از نخستین جلوههای این باور، امید است؛ اما نه امیدی منفعل که انسان را به سکون و انتظار صرف بکشاند، بلکه امیدی فعال و پویا که جهتدهندهی عمل و اصلاح است. در جهان پر از فساد و بیعدالتی، امید مهدوی همچون چراغی است که از خاموشی درونی انسان جلوگیری میکند. انسانِ مهدوی، با وجود مشاهدهی ظلم، فقر، تبعیض و بیرحمی نظامهای مدرن، هنوز به عدالت باور دارد؛ زیرا عدالت را نه امری زمینی و موقت، بلکه حقیقتی الهی و جاودان میبیند. چنین باوری، در برابر یأس فلسفی انسان معاصر ــ که گاه از بیمعنایی رنج میبرد ــ نوعی معناشناسی تازه میآفریند؛ معنایی که بر محور وعدهی الهی و مشارکت انسان در تحقق آن استوار است.
۲. پیوند عدالت و انتظار
در اندیشهی شیعی، انتظار مهدی(عج) مساوی با بیعملی نیست. امام علی(ع) در نهجالبلاغه فرمودند: «منتظران حقیقی، آناناند که در راه اقامهی حق میکوشند». این نگاه، مهدویباوری را از یک اعتقاد صرفاً آخرالزمانی به یک وظیفهی اجتماعی و اخلاقی تبدیل میکند. انتظار در این معنا، نوعی آمادگی برای ظهور است؛ آمادگیای که در پاکی درون، عدالتخواهی، مسئولیتپذیری و اصلاح جامعه نمود پیدا میکند.
جامعهی معاصر، با همهی پیشرفتهایش، از بحران عدالت رنج میبرد. فاصلهی طبقاتی، تبعیض نژادی، بهرهکشی از طبیعت و سلطهی سودمحور بر ارزشها، نشانههایی از غیبت عدالت در زیست مدرناند. در این میان، باور به مهدی(عج) میتواند یادآور این حقیقت باشد که عدالت نه با قدرت و ثروت، بلکه با ایمان و آگاهی برپا میشود. انسانِ مهدوی در هر جایگاه اجتماعی که باشد، خود را بخشی از فرایند برپایی عدالت میداند؛ از اصلاح کوچکترین رفتار شخصی تا کنش اجتماعی و مطالبهگری.
۳. مهدویت و بحران هویت انسان مدرن
یکی از بحرانهای بنیادین انسان معاصر، گمگشتگی هویت است. انسان مدرن در میان موجهای بیپایان اطلاعات، نقشهای اجتماعی و مصرفگرایی، گاه فراموش میکند که کیست و از کجا آمده است. مهدویباوری، در این میان، تذکری وجودی است؛ یادآور آنکه انسان تنها تماشاگر تاریخ نیست، بلکه بازیگر آن است. در باور مهدوی، انسان دعوت میشود تا خود را «منتظر» بداند، و انتظار، به معنای بیداری و خودآگاهی است.
منتظر واقعی، انسانی است که هر روز درون خویش را با معیار عدالت میسنجد و میکوشد تا جهانی کوچک از صلح و صداقت در درون خود بیافریند. در واقع، مهدویت نوعی بازگشت به اصالت انسانی است؛ بازگشت به فطرتی که خداوند در آن عدالت و عشق به خیر را نهادینه کرده است. از این رو، مهدویباوری نه تنها یک اعتقاد مذهبی، بلکه پاسخی به بحران معنویت و هویت در عصر مدرن به شمار میرود.
۴. کارکرد اجتماعی باور مهدوی
در بعد اجتماعی، باور به ظهور موعود میتواند به مثابه نیرویی برای انسجام و امید جمعی عمل کند. جوامعی که در برابر ناملایمات تاریخی، سیاسی و اقتصادی قرار دارند، اگر چشمانداز آیندهای روشن را از دست بدهند، در دام ناامیدی و فروپاشی فرهنگی گرفتار میشوند. مهدویباوری، با وعدهی نهایی پیروزی حق بر باطل، به جامعه روح مقاومت و استقامت میبخشد.
تاریخ تشیع نشان میدهد که همین باور، در دوران سختی و ستم، عامل حفظ هویت و پایداری بوده است. در قرون متمادی، اندیشهی انتظار، مردم را به عدالتخواهی، اصلاحطلبی و قیام در برابر ظلم سوق داده است. امروزه نیز، در جهان پر از غل و غش رسانهای و سیاسی، بازگشت به این باور میتواند جامعه را از سرگشتگی و بیاعتمادی نجات دهد؛ چرا که مهدویت، نظامی از معنا و هدفمندی تاریخی ارائه میدهد که در آن، هیچ رنج و مقاومتی بیثمر نیست.
۵. اخلاق مهدوی در زیست فردی
در سطح فردی، مهدویباوری به اخلاقی خاص میانجامد که میتوان آن را اخلاق انتظار نامید. این اخلاق، شامل صداقت، عدالتطلبی، پرهیز از ظلم، رعایت حقوق دیگران، و پاکی در نیت و عمل است. انسانِ منتظر، خود را در محضر امامی میبیند که هر لحظه امکان ظهورش وجود دارد؛ پس نمیتواند دروغ بگوید، فریب دهد، یا در برابر ستم خاموش بماند. چنین نگرشی، انسان را از «بیتفاوتی اخلاقی» نجات میدهد؛ پدیدهای که یکی از معضلات اصلی جوامع مدرن است.
۶. چالشها و خطرات برداشتهای نادرست
با این حال، باید به خطر تحریف و سطحینگری در مهدویباوری نیز توجه داشت. اگر انتظار به سکون و بیعملی، یا به نوعی دلخوشی صرف به آیندهای نامعلوم تبدیل شود، از فلسفهی حقیقی خود تهی میگردد. در تاریخ، گاه گروههایی با برداشتهای افراطی یا خرافی، این باور را از مسیر عقلانی و اخلاقیاش دور کردهاند. بنابراین، جامعهی مهدوی باید همواره میان ایمان و آگاهی، امید و مسئولیت تعادل برقرار کند. ایمان بدون آگاهی، به جزمگرایی میانجامد، و آگاهی بدون ایمان، به یأس.
۷. مهدویباوری به مثابه راه رهایی
در نهایت، مهدویباوری را میتوان نوعی پاسخ الهی به بحران معنایی جهان مدرن دانست. در دنیایی که سود جایگزین ارزش، و ظاهر جایگزین باطن شده، یاد مهدی(عج) یادآور این حقیقت است که تاریخ بیهدف نیست و عدالت، هرچند پنهان، سرانجام آشکار میشود. این باور، انسان را به مقاومت در برابر زشتیها و فریبهای زمانه فرا میخواند، بیآنکه به ناامیدی یا انزوا فروغلتد.
انسانِ مهدوی، در دلِ همین جهان پر از غل و غش، به دنبال شفافیت و صداقت است؛ او دروغ را میبیند اما راست میگوید، ظلم را تجربه میکند اما عدالت میخواهد، و در میان تاریکیها به سوی نوری حرکت میکند که شاید هنوز نیامده، اما یقین دارد که خواهد آمد.
نتیجهگیری
مهدویباوری در دنیای پر از غل و غش امروز، تنها یک عقیدهی مذهبی نیست، بلکه فلسفهای برای زیستن است. این باور، در سطح فردی، انسان را از بیمعنایی، انفعال و خودفراموشی نجات میدهد، و در سطح اجتماعی، جامعه را به عدالت، همبستگی و امید سوق میدهد. در نهایت، انسان مهدوی همان انسانی است که در میان پیچیدگیهای جهان مدرن، هنوز به «خیر» ایمان دارد و با عمل خویش، زمینهساز ظهور آن خیر میشود. انتظار او، نه نشستن بر لب ساحل، بلکه پارو زدن در مسیر طوفان است؛ امیدی فعال، اخلاقی بیدار، و نگاهی روشن به آیندهای که عدالت، حقیقت و عشق بر زمین حاکم خواهند شد.