مردی شوخ طبع و بلند قامت در شهر کرمان از خواب بیدار شد
سحر قریب:
در خرداد ۱۲۷۵ شمسی مردی شوخ طبع و بلند قامت در شهر کرمان از خواب بیدار شد، صبحانه مفصل خورد، عینک دودی و پیرهن چهارخونه و کلاه گانگستری و دمپایی و شلوار راحتی پوشید و از منزل خارج شد. فقر و دزدی و زورگویی در ایران آن زمان تقریبا در حد همین امروز ایران شده بود یعنی در حد سال ۱۳۹۶
مرد کرمانی به تهران رفت و با تیزهوشی از غفلت نگهبانان استفاده کرد و به طرز عجیبی در باغ پادشاه پنهان شد و چند روز بعد پادشاه ایران را کشت. هنگام بازجویی از او
پرسیدند: چرا شاه را کشتی؟
پاسخ داد: سراسر مملکت را فساد و فقر گرفته و همه تقصیر از شاه بود، چرا که سر رشتهی همه چیز در مملکت به او ختم میشد و تمام قوا در شخص او متمرکز بود.
بازجو ادامه داد: این ربطی به شاه ندارد و اطرافیان او مقصرند، او از خیلی امور ناراست بی اطلاع بود.
مرد کرمانی با خونسردی گفت: اگر جناب شاه اطلاع داشت که حقش بود و اگر بیاطلاع بود، وای به حال مملکتی که شاهش از این همه ناراستی و فقر و فساد بی اطلاع باشد، همان به که بمیرد. پایان/■
آن مرد کرمانی، میرزا رضا کرمانی بود و شاه مربوطه ناصرالدین شاه قاجار
.
@EmadEngPersian
I پُزِتیویسم◇مکتب فلسفی