عجز انسان از شناخت ذات خدا
عجز انسان از شناخت ذات خدا 《1》
??امام علی علیه السلام:
?سپاس خداوندي را كه سخنوران از ستودن او عاجزند و حسابگران از شمارش نعمتهاي او ناتوان و تلاشگران از اداي حق او درمانده اند.
?خدايي كه افكار ژرف انديش، ذات او را درك نميكنند و دست غوّاصان درياي علوم به او نخواهد رسيد.
?پروردگاري كه براي صفات او حدّ و مرزي وجود ندارد و تعريف كاملي نميتوان يافت و براي خدا وقتي معيّن و سر آمدي مشخّص نميتوان تعيين كرد.
?مخلوقات را با قدرت خود آفريد و با رحمت خود بادها را به حركت در آورد و به وسيله كوهها اضطراب و لرزش زمين را به آرامش تبديل كرد.
? نهج البلاغه، خطبه ۱
دين و شناخت خدا 《2》
??امام علی علیه السلام:
? سر آغاز دين، خداشناسي است
?و كمال شناخت خدا، باور داشتن او
?و كمال باور داشتن خدا، شهادت به يگانگي اوست
?و كمال توحيد (شهادت بر يگانگي خدا) اخلاص
?و كمال اخلاص، خدا را از صفات مخلوقات جدا كردن است
?زيرا هر صفتي نشان ميدهد كه غير از موصوف
?و هر موصوفي گواهي ميدهد كه غير از صفت است
?پس كسي كه خدا را با صفت مخلوقات تعريف كند او را به چيزي نزديك كرده
?و با نزديك كردن خدا به چيزي، دو خدا مطرح شده
?و با طرح شدن دو خدا، اجزايي براي او تصوّر نموده
?و با تصّور اجزا براي خدا، او را نشناخته است.
و كسي كه خدا را نشناسد به سوي او اشاره ميكند
?و هر كس به سوي خدا اشاره كند، او را محدود كرده، به شمارش آورده.
?و آن كس كه بگويد «خدا در چيست» او را در چيز ديگري پنداشته است
?و كسي كه بپرسد «خدا بر روي چه چيزي قرار دارد» به تحقيق جايي را خالي از او در نظر گرفته است،
?در صورتي كه خدا همواره بوده و از چيزي به وجود نيامده است.
?با همه چيز هست، نه اينكه همنشين آنان باشد،
?و با همه چيز فرق دارد نه اينكه از آنان جدا و بيگانه باشد.
?انجام دهنده همه كارهاست، بدون حركت و ابزار و وسيله،
?بيناست حتّي در آن هنگام كه پديدهاي وجود نداشت،
?يگانه و تنهاست، زيرا كسي نبوده تا با او انس گيرد، و يا از فقدانش وحشت كند.
? نهج البلاغه، خطبه ۱