عاقبت به خیری
سخن هشتم: عاقبت به خیری
تفكر و اندیشه: عن امیر المؤمنین علیه السلام أنَّهُ قالَ: «مَن كَثُرَتْ فِكرُهُ حَسُنَتْ عاقِبَتُهُ؛ هر كس زیاد تفكر كرد عاقبت به خیر می شود.»
عوامل عاقبت به خیری
1. تفكر و اندیشه: عن امیر المؤمنین علیه السلام أنَّهُ قالَ: «مَن كَثُرَتْ فِكرُهُ حَسُنَتْ عاقِبَتُهُ؛۱
هر كس زیاد تفكر كرد عاقبت به خیر می شود.»
2. تقدم اندیشه بر عمل: عن امیر المؤمنین علیه السلام أنَّهُ قالَ: «إذا قَدِمْتَ الفِكرَ فی جَمیعِ أفعالِكَ حَسُنَتْ عَوَاقِبُكَ؛۲
هر گاه تفكركردن را بر همه كارهایت مقدم كردی، عاقبت كارهای تو نیكو خواهد شد.»
3. توبه: بازگشت از گناهان و جبران اعمال زشت گذشته توفیقی الهی است كه سبب غرق نشدن فرد در منجلاب گناه، و در نتیجه عاقبت به خیری می شود. عن رسول الله صلی الله علیه وآله أنَّهُ قالَ: «إنَّ مِنْ سَعادَةِ المَرْءِ أَنْ یطُولَ عُمْرُهُ وَیرْزُقَهُ اللهُ الاِنابَةَ؛۳
از نیك بختی آدمی است كه عمرش دراز گردد و خدا به او توفیق توبه دهد.»
ارزش عاقبت نیك
عن امیر المؤمنین علیه السلام أنَّهُ قالَ «مَكْرُوهٌ تُحْمَدُ عاقِبَتُهُ خَیرٌ مِنْ مَحْبُوبٍ تُذَمُّ مَغْبَتُهُ؛۴
4. اگر مورد كراهتی كه عاقبتش ستایش شود بهتر از كار دوست داشتنی است كه عاقبت آن مورد مذمت است.»
دوری از گناه و عاقبت به خیری
روزی پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله از محلی می گذشتند كه فرمودند: «اینك شخصی نزد ما می آید كه سه روز است شیطان با او ارتباطی نیافته است.» عربی سوار بر شتر از دور نمایان شد. نزدیک آمد و گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله کیست؟ حضرت را به او نشان دادند. عرض كرد:ای رسول خدا! اسلام را به من بیاموز! پیامبر صلی الله علیه و آله شهادتین را به او آموخت و فرمود: «باید نمازهای پنج گانه را بخوانی، روزه بگیری، حج به جای آوری، زكات بدهی و غسل جنابت به جای آوری.»
مرد پذیرفت و با كاروان پیامبر صلی الله علیه و آله همراه شد. اما كمی عقب افتاد. پیامبر صلی الله علیه و آله متوجه شد و از حال او جویا گردید. كسی به جستجوی او رفت و دید كه پای شترش در گودالی فرو رفته و بر زمین خورده و از دنیا رفته است. پیامبر صلی الله علیه و آله او را غسل و كفن نمود و در حالی كه عرق از پیشانی مباركش می چكید، فرمود: «این مرد در حال گرسنگی از دنیا رفت و ایمانش هرگز به كفر آلوده نشد و با عاقبتی نیكو از زندگانی دنیا رخت بر بست. او وارد بهشت شد و از میوه های بهشتی خورد و حوریان بهشتی به استقبالش آمدند.» 5
پی نوشت:
1) غرر الحكم، ج5، ص 214.
2) همان، ج3، ص 162.
3) مجموعه ورام، ج1، ص7.
4) غرر الحكم، ج6، ص122.
5) بحار الانوار، ج22، ص75 و ج68، ص282.