شهید_محمد_رضا_اسماعیلی
گنجینه اطلاعات شهدای جهان اسلام:
مشخصات فردی شهید
شهید مدافع حرم
نام:#محمد_رضا_اسماعیلی??
تاریخ تولد:1373
تاریخ شهادت:1392
محل شهادت:حلب-سوریه
نحوه شهادت:جدا کردن سر از بدن بدست تکفیری ها
درجه:بسیجی
@khatesorkh1
????#ایران شهید مدافع حرم
مشخصات فردی شهید
????
نام:#محمد_رضا_اسماعیلی??
تاریخ تولد:1373
تاریخ شهادت:1392
محل شهادت:حلب-سوریه
نحوه شهادت:جدا کردن سر از بدن بدست تکفیری ها
درجه:بسیجی
@khatesorkh1
============>???
??#ایران
معلومات شهيد مدافع عن الحرم
الاسم : محمد رضا اسماعيلى ??
تاريخ المیلاد : 1994
تاريخ الشهادة : 2013
محل الشهادة : سوريا - حلب
كيفية الشهادة : ذبح من قبل التكفرية
المنصب : باسيج
============>???
personal identification of
martyr: defender of holy shrine in Syria
Name: Mohammad -Reza Esmaeili?
Date of birth: 1994
Date of martyrdom: 2013
place of martyrdom: Aleppo (Halab) ,Syria
The way of martyrdom : separating the head of the body by Takfiri terrorist
Rank: Basiji
~~~~~~~~~~~~???
?گنجینه اطلاعات شهدای جهان اسلام
==========================
شهداء كنوز المعلومات في العالم الإسلامي
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
?Martyrs of the Islamic world’s information treasures
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
زندگینامه ومعرفی کانال شهید⏬
? @martyrs_of_Islamic_world
http://ادرس وبلاگ
martyrsofislamicworld.blog.ir
#شهید_محمد_رضا_اسماعیلی
#معرفی_نامه
?شهید رضا اسماعیلی یکی از شیعیان افغانستانی مقیم ایران بود که حدوداً ۱۹ سال سن داشت. او در ایران دانشجو و ورزشکار ماهری بود.
پیکر این شهید والامقام گلزار شهدای بهشت رضا(ع) قطعه ۳۰ به خاک سپرده شده است.
? تروریست های تکفیری راه و روش عبیدالله بن زیاد را پیش گرفته و به طرز وحشیانهای سر یک مدافع حرم حضرت زینب(س) به نام «رضا اسماعیلی» که عضو گردان “فاطمیون” بود از بدن جدا کردند و آن را به رسم اسلافشان ـ یزید و عبیدالله ـ در طَبَق قرار دادند.
?خبرگزاری ابنا برای اطلاع از صحت و سقم این ماجرا٬ با یکی از اعضای گردان فاطمیون به گفتگو پرداخت ولی به دلیل مسایل امنیتی٬ از انتشار نام واقعی وی اجتناب کرده و وی را با نام جهادی “ابو حیدر” معرفی میکند.
این عضو گردان فاطمیون اظهار داشت:
?شهید رضا اسماعیلی یکی از شیعیان افغانستانی مقیم ایران بود که حدوداً ۱۹ سال سن داشت و چهرهاش حقیقتاً از معصومیت خاصی برخوردار بود.
?ابو حیدر با اشاره به اینکه “این شهید در دانشگاه فردوسی مشهد به تحصیل علم میپرداخت” خاطرنشان کرد: رضا جوانی برازنده و ورزشکار بود که نایب قهرمانی وزن ۵۵ کیلوگرم پرورش اندام استان خراسان رضوی را نیز در کارنامه داشت.
?وی در ادامه گفت: شهید اسماعیلی مدت ها پیش به عنوان مدافع حرم حضرت زینب(س) داوطلب اعزام به سوریه شد و به زمره فاطمیون پیوست و بسیار سریع فنون رزم را آموخت.
این مدافع حرم حضرت زینب(س) درمورد ماجرای شهادت این شهید والا مقام گفت: هفته پیش بود که برای باز پس گیری شهرک شیعه نشین “زمانیه” واقع در غوطه شرقی از چنگال گروه های تکفیری درگیری شدیدی رخ داد و هر روز فقط چند ساعت آتش بس داشتیم. در یکی از این آتش بس ها متوجه عدم حضور یکی از نیروها شدیم که شهید اسماعیلی برای جستجوی او به محل درگیری رفت.
?ابو حیدر اضافه کرد: رضا در حین جستجوی نیروی مفقود شده٬ با نیروهای دشمن درگیر و سپس زخمی شد. متأسفانه وی به دلیل شدت مجروحیت توان بازگشت نداشت و اسیر تکفیریون میشود.
?این عضو گردان فاطمیون درباره سرنوشت جنگ غوطه گفت: صبح یکشنبه گذشته ـ ششم بهمن ماه ۱۳۹۲ـ توانستیم شهرک زمانیه را از دست این قوم ظالم نجات دهیم و سریعاً منطقه را برای پیدا کردن نیروهای مفقود و شهید خود واکاوی کردیم.
?این مدافع حرم حضرت زینب(س) با تاکید بر اینکه “۹ تن از تروریست ها را به اسارت گرفتیم” گفت: پیکر مطهر رضا اسماعیلی را درحالی یافتیم که سری بر بدن نداشت و این موضوع همگان را به گریه انداخت. تا همین الان که با شما صحبت می کنم نتوانستیم سر بریده شده رضا را پیدا کنیم.
?ابو حیدر با بیان اینکه “رضا لیاقت اینگونه شهادت را داشت” تصریح کرد: پس از پایان درگیری وقتی به منطقه زینبیه رسیدم٬ دوستان از انتشار تصویر سر بریده رضا به وسیله تروریست ها خبر دادند. من هنوز هم نتوانسته ام آن عکسها را مشاهده کنم چراکه هرگز تحمل دیدنش را ندارم.
?آقارضا اسماعیلی داستان جالبی دارد. آقارضا یک جوان افغانستانی ساکن مشهد بود. یک جوان ورزشکار ونائبقهرمان وزن ۵۵کیلوگرم پرورش اندام استان خراسان رضوی بود .
?اوحدودأ ۱۹ سال داشت ودر دانشگاه فردوسی مشهد مشغول تحصیل بود. گذشت و گذشت و گذشت تا سوریه شلوغ شد. اوایل بیتفاوت بود، هنوز خبری نبود، اما کمکم توجهش جلب شد. تا اینکه یک روز شنید حرم خانم زینب(س) را در دمشق تهدید کردهاند. گفتند خرابش میکنیم و جسارت میکنیم و تا نزدیکیهایش هم رسیدهاند. نمیدانم شاید سر ساختمان بود، شاید هم باشگاه، شاید هم پیش همسر تازهعروسش… اما طاقت نیاورد. بلند شد و رفت.
?چه کار میکرد؟ مینشست و نگاه میکرد؟ هر روز خبرش را میشنید که حرم عقیله بنیهاشم را تهدید میکنند و دم نمیزد که سوریه به ما چه مربوط؟ آقارضا رفت به رزم. اما یک عادت داشت بدون این سربند «یا علی ابن ابیطالب» به رزم نمیرفت.عشقش همین یک سربند بود و با همین سربند هم اسیرش کردند.
?آن روز قرار بود مجتبی بیاید سمتشان. مجتبی رفیق چندین و چند سالهاش بود. قرار بود بیاید به محلی که آنها منتظرش بودند. آمد اما آنها را پیدا نکرد، رد شد و رفت. رفت تو دل دشمن و زدندنش. آقارضا طاقت نیاورد. ناسلامتی رفیقش بود. زد به دل دشمن.
با همان سربند اسیرش کردند. دشمنان اهل بیت(ع). و اتفاق دوباره تکرار شد؛ «ذبحوا الحسین(ع) من قفاها…»
@khatesorkh1