شهید محسن خسروی
گنجینه اطلاعات شهدای جهان اسلام:
شهید دفاع مقدس
مشخصات فردی شهید
نام:#محسن_خسروی??
تاریخ تولد:1341/1/1
تاریخ شهادت: 1364/11/28
محل شهادت:فاو
نحوه شهادت:اصابت ترکش خمپاره
درجه :فرمانده گردان کمیل
@shahid_masror
????#ایران شهیددفاع مقدس
مشخصات فردی شهید
????
نام:#محسن_خسروی??
تاریخ تولد:1341/1/1
تاریخ شهادت: 1364/11/28
محل شهادت:فاو
نحوه شهادت:اصابت ترکش خمپاره
درجه :فرمانده گردان کمیل
@shahid_masror
============>???
??#ایران
معلومات شخصیة الشهيد فی
حَرب مقدسة(الحرب بین عراق و ایران )
الاسم : محسن خسروى ??
تاريخ المیلاد : 1962 مارس 21
تاريخ الشهادة : 1987 فوريه 18
محل الشهادة : عراق- فاو
كيفية الشهادة : ضرب قذائف الهاون بلدي
المنصب : قائد الكتيبة الکمیل
============>???
personal identification of
martyr: Holy defence
Name: Mohsen Khosravi?
Date of birth: 21/3/1962
Date of martyrdom:17/2/1988
place of martyrdom: Al-Faw, Iraq
The way of martyrdom: hitting by shrapnel shell
Rank :Komeil battalion commander
~~~~~~~~~~~~???
?گنجینه اطلاعات شهدای جهان اسلام
==========================
شهداء كنوز المعلومات في العالم الإسلامي
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
?Martyrs of the Islamic world’s information treasures
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
زندگینامه ومعرفی کانال شهید⏬
? @martyrs_of_Islamic_world
http://ادرس وبلاگ
martyrsofislamicworld.blog.ir
#شهید_محسن_خسروی
#معرفی_نامه
?محسن خسروي در سال 1341 در کازرون و در ميان خانوادهاي متدين ديده به جهان گشود.روح متعالي او از همان اوان کودکي با عشق ائمه اطهار (ع) گره خورد و آيينه دل را صفا بخشيد.
?وي دوران مختلف تحصيل را از دبستان مرآت آغاز نمود و بعد از گذراندن دوره راهنمايي در مدرسه شهيد محسنپور وارد دبيرستان گرديد.
?و سرانجام با دريافت مدرک ديپلم فارغ التحصيل شد.خسروي در طول دوران انقلاب از هيچ کوششي در جهت برپايي نظام اسلامي دريغ نداشت و در اين مسير بارها مورد ضرب و شتم خودکامگان رژيم قرار گرفت.محسن پس از پيروزي انقلاب اسلامي و همزمان با آغاز جنگ تحميلي گامهاي استوار خويش را بر خاک جنوب نهاد و جبهههاي نبرد را عرصه حماسه آفرينيهاي خود ساخت و با حضور در عملياتهاي فتح المبين، بيتالمقدس، محرم و والفجر8 عشق و علاقهي خود را به آرمانهاي اسلام و انقلاب نشان داد.
?اين سبزپوش دشت شقايق سپاه پاسداران سرانجام در تاريخ بيست و هشتم بهمن ماه سال 1364 و در جريان عمليات والفجر8 در سن 23 سالگي در حالي که فرماندهي گردان را بر عهده داشت مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و سر پرشور خود را به شکرانهي شهامت به آسودن گاه خاک فاو نهاد.
?قرآن خواندن شهید?
?با ماشين جيپ سپاه به اردوگاه آموزشي بسيجي ها رفته بوديم، مسعود (پسر محسن) نيز همراه ما بود.در ميان راه فرشيد (نام مستعار شهيد) با صوت قرآن ميخواند و مسعود که حدوداً چهارساله بود حين قرائت پدرش ماشاالله و الله الله ميگفت ، من که از حرکت اين ودک با توجه به سن کمش تعجب کرده بودم از فرشيد علت آن را پرسيدم او در پاسخ گفت:«من وقت خواندن قرآن دست مسعود را ميگيرم و با او قرار گذاشتهام که وقتي دستش را فشردم الله الله بگويد و وقتي که دستش را آرام گرفتم احسنت بگويد.
?#شهادت_برادر
?محسن بعد از شهادت برادرش، حمزه، بسيار ناراحت بود،گويا غمي بزرگ در دلش خانه کرده و بغض سنگيني هميشه در گلويش نشسته بود اما هيچوقت با حالت گريان او را نديدم.فقط در مراسم تشييع پيکر برادرش بعد از خواندن نماز به پشت ميکروفون رفت.ابتدا از مردم تشکر کرد و در آخر سخنراني کرد :«من تا امروز نميدانستم اينکه امام حسين (ع) ظهر عاشورا بعد از شهادت ابوالفضل (ع) دست به کمرش گرفت و گفت:«پشتم شکست، يعني چه؟» ولي حالا که جنازه برادرم مقابلم است ميفهمم که امام حسين (ع) چه کشيده؟» به خدا قسم پشتم شکست اين را گفت و ديگر نتوانست خودش را کنترل کند و بغضش ترکيد و اشک بر روي گونههايش جاري شد.بعد از اين صحنه ديگر او مقابل کسي نميگريست ولي من مي دانستم که بعضي شبها به بهشت زهرا (س) ميرفت و اشک میریخت.
#شهادت_محسن?
?در شب عمليات والفجر8 محسن به کنارم آمد، دست بر گردنم انداخت و گفت:«دعا کن که من شهيد شوم» من هم به او گفتم :دعا ميکنم که سربلند و سالم و پيروز باشي، محسن با بغضي سنگين گفت:«عبداللهي دعا کن من شهيد شوم دلم براي حمزه تنگ شده است» بعد از اين صحبتها رفت و فرداي آن روز محسن را در يکي از شناورها در کنار اروند ديدم که از ناحيه صورت و فک مجروح شده بود، سريع او را به بيمارستان رساندم و جهت درمان به بيمارستان شيراز منتقل شد.او بعد از مداوا بدون اينکه به خانوادهاش سري بزند به منطقه آمد و به محض اطلاع يافتن از شروع مرحلهي دوم عمليات خود را حاضر نمود.در حين عمليات با هم ارتباط بيسيمي داشتيم در حال صحبت بوديم گفت:«به بچهها بگوئيد مرا حلال کنند و ناگهاي صداي اشهد ان لا اله الا الله شنيده شد و بعد از آن ديگر هيچ خبري از او به ما نرسيد و ما سالهاست که در انتظار، چشم به راه داريم.
#بخشی_از_وصيت_نامه
?«اي مردم! اي جوانان گنهکار و اي نااميدشدگان درگاهش! بدانيد و به همه بگوئيد که لطف و رحمت حق بيحد و حصر است. باز هم نااميد نباشيد بالاخره در رحمت خدا گشوده ميشود و همگي اهل نجات ميشوند اي دوستان عزيزم! نااميد نشويد که نوميدي موجب هلاکت شماست».
@shahid_masror