28 شهریور 1396
وقت آن نرسیده صبرکنید: داستانی براساس خاطرات محمود رمضان پور همرزم شهید عبدا…انصاریان تابستان سال 65 خاطرات خوبی ولی به یاد ماندنی… غواص ماهری بود و نترس… شب و روز باید محافظت از منطقه عملیاتی می کردند و محورها را حفظ که از ورود و تردد… بیشتر »
نظر دهید »
28 شهریور 1396
تصویر آینه( مجموعه ای از خاطرات سردار شهید حسین الله پرست) 1- خاطره ای از مرد مردانگی ار زبان آنان که در جوارشان لحظه لحظه بودند، شنیده ها حاکی است که آنان از روز نخست لبیک گویان ندای ملکوتی حق را پذیرفته اند.لحظات زندگی ام از کودکی با حسین عجین شده بود… بیشتر »
28 شهریور 1396
خاطرات از سردار شهيد حسين الله پرست روي بوفه مي شينم يه روز در عملياتي مجروح شدم، پس از بستري شدن از بيمارستان به ترمينال اتوبوس رفتم و بليط بندرعباس رو گرفتم وقتي كه مي خواستيم سوار اتوبوس بشم، بغل دستم يه زني بود كه حجابش بد بود، به شاگرد اتوبوس گفتم… بیشتر »
28 شهریور 1396
لباس پاره غواصی دی ماه 85بود.هوای خوزستان شبهای سردی داشت .گردان 422درحواله چویبده مستقر بود ، گردان ، که تازه به گردان غواص تبدیل شده بود . بچه ها باید خیلی کار می کردند تا به آمادگی لازم برای عملیات دست می یافتند. از طرف دیگر زمان عملیات نزدیک بود .… بیشتر »
28 شهریور 1396
چگونه توصیفتان کنم مگرمی شودباشماتعارف کرد که با دیدن روی شمابهاربود. شهادت اغاز حیاتی نووبودنی جاودانه است.آری آنان زنده اندو نظاره گر اعمال ما که چگونه از حرمت خون به ناحق ریخته شان پاسداری مینماییم. خداوندامارادراین رسالت عظیم یاری بفرما باخون وصیت… بیشتر »