ساقی کوثر
مستانه ای توقدیم به #ساقی_کوثر امیر المؤمنین علیه السلام:
مست هم هست، مست دلبر نیست
مست با مست او برابر نیست
مست او زیر دِین ساغر نیست
اوست معروف و غیر منکر نیست-
آن شرابی که دست حیدر نیست
مست کردی مرا، به نام زدی
شد نصیبت عجب غلام بدی
اولی، آخری، تو بی عددی!
زیر صفریم، یاعلی مددی
هیچکس جز تو ذره پرور نیست
منبری هست فوق درک بشر
که الوالعزم پای آن منبر
پیش عمار و مالک اشتر
می نویسند مشق در دفتر
وای بر آنکه پای منبر نیست
دل به گندم نبست… بالا رفت
روی خود چشم بست…بالا رفت
پیش خالق شکست…بالا رفت
وحی آمد…دو دست بالا رفت
جز علی وارث پیمبر نیست
قبله ی کعبه، قبله ی ما: هو
با خداوند، با نبی، با هو-
صد و ده بار میزنم یا هو
وحده لا اله الا هو
هر خدایی خدای حیدر نیست
هر کسی با امیر بد باشد-
نمره اش در نبرد صد باشد-
روش جنگ را بلد باشد-
گرچه عمروبن عبدود باشد-
پیش او جز کلاغِ پرپر نیست
(ها علیٌّ بَشَر…) عجب بشری؟!
پاسخش چیست غیر بی خبری
(لا فَتَی…) نیست جز علی نفری-
یار اسلام و جز علی دگری-
فاتح روز بدر و خیبر نیست
آسمان بی امیر بی هدف است
این جهان خانه ای بروی کف است
گل بدون نگاه او علف است
گشته ام…هرچه هست در نجف است
پس نگردید جای دیگر نیست
منم آن اشتباه پر تکرار
منم آن بی قرار بی مقدار
رفته ام صد مسیر را صد بار
گشته ام در جهان و آخر کار
دیده ام آنچه را میسر نیست…
(سخنانی شنیده ام که مپرس
به مقامی رسیده ام که مپرس
درد عشقی کشیده ام که مپرس
دلبری برگزیده ام که مپرس):
غیر نهج البلاغه در سر نیست
صبح آمد، هنوز بیدارم
باید از شعر دست بردارم
باقی اش را به دوست بسپارم
باید اینجا سه نقطه بگذارم:…
مدح او کار یک دو دفتر نیست
#حسن_اسحاقی
#التماس_دعا