دلیل بلند خواندن «بسم الله الرّحمن الرّحیم» در نمازهای ظهر و عصر چیست؟
دلیل بلند خواندن «بسم الله الرّحمن الرّحیم» در نمازهای ظهر و عصر چیست؟
پرسش
در منابع روایی شیعه و سنی، بر اساس چه دلایلی باید در هنگام نماز ظهر و عصر «بسم الله الرّحمن الرّحیم» را با صدای بلند بخوانیم؟
پاسخ اجمالی
یکی از اجزاء نماز؛ قرائت است. در نمازهای واجب که به دو دسته نمازهای جهریه(صبح، مغرب و عشا که در آن باید قرائت حمد و سوره را بلند خواند) و نمازهای اخفاتیه(ظهر و عصر که در آن باید قرائت حمد و سوره را آهسته خواند) تقسیم میشوند، طبق ادله موجود در مکتب اهل بیت(ع) باید «بسم الله الرّحمن الرّحیم» را آشکار کرد و با صدای بلند خواند.[1]
دلیلی که ارائه شده است، استناد اینگونه قرائت، به قرائت پیامبر خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) است که در ذیل به برخی از روایات موجود اشاره میشود:
1. صفوان نقل میکند: چند روز به امام صادق(ع) در نمازها اقتدا میکردم، ایشان در قرائت سوره حمد همه نمازها، (چه نمازهایی که قرائت آن آهسته است و چه در نمازهایی که قرائت آن بلند است) «بسم الله الرّحمن الرّحیم» را بلند قرائت میکردند.[2]
2. معاویه بن عمار میگوید: به امام صادق(ع) عرض کردم در نماز باید «بسم الله الرّحمن الرّحیم» سوره حمد را بلند بخوانم؟ آنحضرت فرمود: «بله». سپس پرسیدم: آیا باید «بسم الله» را در سوره بعد هم بگویم؟ فرمود: «بله».[3]
این روایات و دیگر روایات موجود در این باب[4] اثبات کننده این مطلب است که در مکتب اهل بیت(ع) بلند خواندن و به اصطلاح «جهر» «بسم الله الرّحمن الرّحیم» از سنتهای این مکتب در موضوع قرائت نماز است و فرقی ندارد که در نمازهای جهریه باشد یا اخفاتیه. البته از سید مرتضی نقل شده است که برخی از اصحاب امامیه، قائل به آهسته خواندن «بسم الله» در نمازهای اخفاتیه (نماز ظهر و عصر) بودهاند ولی حدیث صفوان دلیل خوبی در مقابل آنان است؛[5] لذا در فتاوای مراجع فعلی چنین آمده است: مستحب است در رکعت اوّل و دوّم نماز ظهر و عصر «بسم اللّٰه» را بلند بگوید.[6]
اما در بین اهل سنت اگرچه روایات متعددی درباره جهر به «بسم الله الرّحمن الرّحیم» وجود دارد،[7] ولی بیشتر آنان به روایات دیگری استناد کرده و اخفات و یا آرام خواندن «بسم الله» را برگزیدهاند[8] و تنها از شافعی قول به بلند خواندن «بسم الله الرّحمن الرّحیم» نقل شده است.[9]
از طرف، برخی فقهای اهل سنت – بویژه فقهای مدینه – اساساً قرائت «بسم الله ..» را – چه بلند و چه کوتاه – امری لازم نمیپندارند![10]
[1]. آیه 110 از سوره اسراء که میفرماید: «…وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبیلاً»؛ و نمازت را زیاد بلند، یا خیلى آهسته نخوان و در میان آن دو، راهى (معتدل) انتخاب کن» بنابر نظر مفسران کارى به مسئله نمازهاى جهریه و اخفاتیه به اصطلاح معروف فقهى ندارد، بلکه ناظر به افراط و تفریط در بلند خواندن و آهسته خواندن است، میگوید نه بیش از حد بلند بخوان و فریاد بزن، و نه بیش از حد آهسته که تنها حرکت لبها مشخص شود و صدایى به گوش نرسد. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 12، ص 328، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1374ش.
[2]. «عَنْ صَفْوَانَ قَالَ: صَلَّیْتُ خَلْفَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَیَّاماً فَکَانَ یَقْرَأُ فِی فَاتِحَةِ الْکِتَابِ بِ بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ- فَإِذَا کَانَتْ صَلَاةٌ لَا یَجْهَرُ فِیهَا بِالْقِرَاءَةِ جَهَرَ بِ بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ- وَ أَخْفَى مَا سِوَى ذَلِکَ»؛ شیخ طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار فیما اختلف من الأخبار، ج 1، ص 311 ، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1390ق.
[3]. «عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ إِذَا قُمْتُ لِلصَّلَاةِ أَقْرَأُ بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ- فِی فَاتِحَةِ الْکِتَابِ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَإِذَا قَرَأْتُ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ أَقْرَأُ بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ- مَعَ السُّورَةِ قَالَ نَعَمْ»؛ الاستبصار، ج 1، ص 311.
[4]. در کتاب استبصار شیخ طوسی بخشی با عنوان «باب الْجَهْرِ بِ بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ« وجود دارد که روایات مورد نظر را در آن جمع آوری کرده است. ر.ک: الاستبصار، ج 1، ص 311.
[5]. حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، ج 5، ص 93، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، 1412ق.
[6]. امام خمینی، توضیح المسائل (محشّی)، گردآورنده: بنیهاشمی خمینی، سید محمدحسین، ج 1، ص 559 – 560، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ هشتم، 1424ق. البته برای زنان وقتی مستحب است که نماز را در حضور نامحرم نخوانند. ر.ک: امام خمینی، توضیح المسائل، محقق، مصحح: قلیپور گیلانی، مسلم، ص 218، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی قدس سره، چاپ اول، 1426ق.
[7]. برای دیدن این روایات ر.ک: زیلعی حنفی، عبدالله بن یوسف، نصب الرایة فی تخریج احادیث الهدایة، ج 1، ص 400، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1422ق.
[8]. همان، ص 400.
[9]. همان، ص 402.
[10]. همان، ص 432.