24 خرداد 1396
دستم بگیر ازپا نشستم
عبدولی ای حی دادار
هم رو سیاهم هم گرفتار
معبود من ای حی دادار
من بنده عاصی، توغفار
الغوث خلصنا من النار
دستم بگیر ازپا نشستم
یک عمرعهدم را شکستم
عفو تو باشد بود وهستم
یارب تو آبرویم را نگهدار
الغوث خلصنا من النار
من خسته از بار گناهم
مویم سفید وروسیاهم
این عفو تو این اشک وآهم
باز آمدم با جرم بسیار
الغوث خلصنا من النار
اگر چه مستحق نارم
روزم شده چون شام تارم
مولا علی رادوست دارم
برحرمت حیدر کرار
الغوث خلصنا من النار
یاسیدی تا زنده هستم
از عفو تو شرمنده هستم
شرمنده زین پرونده هستم
خواندم تو را بااین دل زار
الغوث خلصنا من النار
یارب یارب الهی
برجرم سنگینم گواهی
من بی پناهم تو پناهی
من معصیت کارم تو ستار
الغوث خلصنا من النار