دانش مسلمین
دانش مسلمین
مجله موعود جوان خرداد و تیر 1381، شماره 21
حکایت چهارم: نجوم
مدت ها بود که منتظر بودم تا حکایت علوم به نجوم برسد . راستش حرف های زیادی برای گفتن داشتم . می خواستم بگویم که نجوم اسلامی از دوره عباسیان آشکار شد و نخستین منجم مسلمان ابراهیم بن حبیب فزاری بود . می خواستم برایت از محمد بن جابر تبانی بگویم که بزرگترین منجم جهان اسلام است و هموست که طول سال شمسی را محاسبه کرد . می خواستم از دستاوردهای ابتکارات مسلمین در نجوم بگویم، از تهیه فهرست ستارگان، از اندازه گیری طول یک درجه ازخط نصف النهار، از تقویم جلالی، از اسطرلاب ها و …
می خواستم صورالکواکب عبدالرحمن صوفی، زبح ابن یونس و زبح الغ بیگ را معرفی کنم . می خواستم بگویم مردان آسمانی بهتر از مردان خاکی به علم نجوم واقفند و …
اما وقتی پای حرف های سردبیر خوبمان آقای شفیعی سروستانی نشستم، صحبت های ایشان را بسیار شنیدنی تر از همه آنچه که می خواستم بگویم، یافتم و از ایشان خواهش کردم تا با شما هم گفتگویی درباره نجوم داشته باشند . بی شک شما هم از خواندنش لذت می برید:
گویا که این مرتبه بنا شده که برای بچه های خوب عزیز موعودی درباره یک موضوعی صحبت بکنیم که خیلی ها با آن آشنایی دارند و آن نجوم است . قطعا همه بچه ها در طول عمرشان وقتی که بالای سرشان را نگاه کردند شب ها، ستاره های قشنگ خدا را در دل آسمان می بینند که سوسو می زنند و لذت بردند . آسمان جای عجیبی است . وقتی آدمی به آسمان نگاه می کند، مخصوصا اگر دریک صحرای تاریک تاریک باشد، می بیند اا، اا از تعداد ستاره های خدا که در دل آسمان ریخته شده است، مثل اینکه کسی راه افتاده باشد و دامن خودش را پر از ستاره کرده باشد و مشت مشت آنها را در جاده پرت کرده باشد . عجیب این ستاره ها در آسمان می درخشند و عجیب تر این است که هیچ وقت به هم نمی خورند، چه قاعده و نظمی میان همه این افلاک هست که هیچ چیزی از جای خود خارج نمی شود . می گویند شاید تعداد کهکشان هایی که در دل فضامی چرخد و خود را نشان می دهد حدود یک میلیارد باشد، یعنی ما با حدود یک میلیارد کهکشان در واقع روبرو هستیم و بازمنجمین می گویند هر کهکشانی تا کهکشان بعدی حدود یک میلیارد سال نوری فاصله دارد . اینکه حدود یک میلیارد ستاره و سیاره در داخل هر کهکشانی هست، آدم وقتی این ها را با هم جمع می زند شگفت زده می شود . یک میلیارد کهکشان و هریک دارای یک یک میلیارد ستاره!
اینها را وقتی روی کاغذ می آوریم پی می بریم که فضای آسمان را برای نشان دادن همه عظمت و همه بزرگی خلق کرده اند . همه قدرت را می خواهند نشان دهند . حالا فرض کنید درا ین همه کهکشان یک کهکشان، راه شیری وجود دارد ودر کهکشان راه شیری، یک منظومه به نام منظومه شمسی وجود دارد و در منظومه شمسی یک کره به نام زمین و در زمین یک کشور به نام ایران و در آن شهری به نام تهران، در تهران دریک محله، در محله در یک کوچه، کوچه در یک خانه و در خانه، داخل اتاقی یک آدم کوچولو نشسته، وقتی چشم باز می کند، می بیند در برابر این همه عظمت و بزرگی هیچ چیز نیست!
شاید خداوند می خواسته زیرکی کند و مکری نشان دهد . می خواسته نشان دهد که به راستی در مقابل این همه عظمت هیچ هستید . آدم هنگامی که بزرگی را می بینید، به کوچکی خود پی می برد .
از این جالب تر این که خداوند می فرماید همه اینها را برای شما خلق کردم و شما را برای خودم! این سخن مو را بر بدن آدمی راست می کند . بزرگان ما روی آسمان خیلی دقت می کردند، حتی شنیده اید که حضرت علی (ع) می فرمایند: (من به راههای آسمان بیشتر از راههای زمین اطلاع دارم). یعنی گویی بیشتر می دانم در آسمانها چه می گذرد . دقیق اطلاع دارند .
عابدان و عارفان در آسمان چیزی را جستجو می کردند، گویی آسمان دل آنها برای آسمان می تپید . منجمین که رصدمی کردند، از طریق دقت در آسمان، تاثیر ستاره ها و سیاره ها را بر هم مطالعه می کردند . تاثیر ستاره ها و سیاره ها را بر روی وقایع زمین، فصل ها، روزها و شب ها و حوادث گوناگون مطالعه می کردند و بسیاری از مؤمنین وقتی به آسمان توجه می کردند در آسمان به دنبال این بودند که با هماهنگ شدن با آسمان و همنوا شدن با آن، روز و زمان ایام خاصی از سال را که خداوند به آنها نظر دارد، دریابند، مثلا می خواستند بدانند واقعا شب قدر، چه وقتی است و چه طور می شود آن را کشف کردتا از آن غافل نمانند و از آن چه در شب قدر میان خلق زمین و آسمان قسمت می شود، بی نصیب نباشند .
می خواستند ایام حضور در منا، عرفات و مشعر را درک کنند و ناگزیر از توجه به آسمان بودند . پس علما می خواستند باتوجه کردن به آسمان، زمان دقیق انجام اعمال یا توقف بعضی از اعمال را دریابند و به واقع زمان دقیق انجام اعمال عبادی وبه واقع زمان دقیق ابراز بندگی را کشف کنند و به این چشم به آسمان نگاه می کردند . درواقع می خواستند بندگی و عبودیت رابیش از پیش بتوانند به جا آورند و از آداب و رسوم و سنت های خاص خداوندی دور نشوند . ممکن است فکر کنید هرطوری می شود با خدا رابطه برقرار کرد ولی این طور نیست . ما وقتی کسی را دوست داشته باشیم آن گونه ای عمل می کنیم که او می خواهد نه آن چنان که خودمان دوست داریم . خداوند هم برای آنچه لازمه بندگی است، دستورالعمل هایی قرار داده است که باید عین آنچه را او می خواهد به جا آوریم تا بندگی خود را اثبات کنیم .
بعضی هم استفاده های سوء می کردند . اینها همیشه بوده اند و الان هم هستند . در واقع علم نجوم را برای اعمال وخواسته های دیگر هم به کار می گرفتند .
اینکه عمق و ژرفای کار اینها تا چه حد صحت داشته باشد، امر دیگری است . ایام نحس و سعد را تعیین می کردند، مثلا به پادشاهان می گفتند چه روزی برای جنگ خوب است و …
به هر حال نگاه به آسمان برای همه پیشینیان ما جایگاه خاصی داشته است، به عنوان آیه و نشانه ای به آن نگاه می کردند که همه قدرت خداوند را متجلی می ساخته و بشر را متوجه این می کرده که در برابر چنین خالقی بزرگ، چقدر کوچکند، یعنی درواقع درسی برای نشان دادن ضعف آدمی در برابر خداوند است، ضمن آن که نظم و پیچیدگی دقیق آسمان، حکایت ازسنت های دقیقی می کند که خداوند آنها را در لایه به لایه هستی قرار داده است . وقتی ما از علم صحبت می کنیم، باید به یادداشته باشیم که علم چیزی نیست جز اینکه سنت خداوند را نشان می دهد . علم، قانون مندی خداوند را کشف می کند، مثلاوقتی آب در صد درجه به جوش می آید، هیچ خللی در این نیست . خداوند درمیان همه هستی سنت های خود را قرار داده است، وقتی سنتی را کشف می کنیم در واقع علمی را کسب می کنیم و با این علم برای بشر امکانی به وجود می آید که بتواندحق و باطل را جدا کند و از باطل دوری کند و به حقیقت منتشر در هستی دست یابد . برخی سئوال می کنند وقتی ما این همه علما و منجمین و اطبا و ریاضیدان داشتیم، چطور به این تکنولوژی امروز دنیا در اروپا نرسیده ایم؟ در واقع دانشمندان ما، ایرانی ها، مسلمین، نادان نبودند بسیاری از فنون، فرمول ها، سنت ها و قوانین را مسلط بودند . لیکن تفاوت آن ها با این ها این است که مبنای حرکت و عمل خودشان را در واقع بندگی می گرفتند، یعنی همه آنچه که می تواند به بندگی نزدیک کند، اماامروز از همه توانایی ها برای چیز دیگری استفاده می شود .
در واقع مبنا قدرت است نه بندگی . لذا عالمان ما مسلط بر این قوانین می شدند نه برای این که قوانین را در خدمت بگیرندتا به قدرت برسند، بلکه برای این بود که در خدمت بگیرند تا به بندگی برسند و همین محدودشان می کرد . اگر سنتی که کشف می کردند یا قانونی که کشف می کردند به آنجا می رسید که آنها را از بندگی می انداخت، آن را متوقف می کردند یا اگرموجب می شد ظلمی صورت بگیرد و باطلی چیره شود، آن را متوقف می کردند، مبنا فرق می کرده گذشتگان علم را برای بندگی و کشف راههای بندگی می خواستند و امروز هم برای چیز دیگری می خواهند .
از علم امروز، قدرت، استکبارورزی، سلطه جویی، جنگ، اتم، مبارزات تسلیحاتی قدرت های مختلف بیرون می آید امااز میان علوم گذشتگان چنین چیزی خارج نمی شد، آن ها علم را برای قدرت نمی خواستند این جا باید اشاره کنم آن ها ازهمه ادوات و ابزار ساده هم استفاده می کردند و وقتی می خواستند نگاه به آسمان کنند اسم هایی برای ستارگان می گذاشتند: خوشه پروین، سنبله، دب اکبر، دب اصغر و … نمونه هایی از این نام هاست که جدید نیستند و گذشتگان ما وضع کرده اند وتمام رصدخانه های پرقدرت امروزی به چنین چیزی رسیده اند که آن ها رسیده اند . این نشان می دهد که چطور با ادوات بسیار ساده توانسته اند به آسمان نگاه کنند و رابطه ستارگان و سیارات را پیدا کنند، حتی نحوه دقیق و خط سیر مرکز همه سیارات را معلوم کنند و در کتاب هایی آن ها را ترسیم کنند .
شاید نام زیج یا زیگ را شنیده باشید مثلا زیج بهادری یازیگ بهادری، زیج ها مجموعه ای از کتاب هایی هستند که حاصل مطالعات دقیق منجمین اسلامی ایران درباره آسمان در آنها ذکر شده است، مثلا سی سال مطالعات خود را درباره حرکت ذره ذره ستارگان چنان دقیق ذکر کرده اند که شما می توانید در هر گوشه عالم بفهمید ماه در چه شبی، در چه درجه ای در دل آسمان ظهور می کند و ماه آغاز می شود و چون می خواستند تعادل میان ماه ها و فصول به هم نخورد تا اعمال دینی شان دچار خدشه نشود، خیلی هم دقت به خرج می دادند و اینها در کتاب هایی به نام زیج است . یا اسطرلاب و وسایل دیگری که داشتند اگرچه بسیار ساده بوده است اما بسیار دقیق در آن زمان می توانسته عمل کند . ما بسیاری از این کتب را هم نسخه خطی شان و هم چاپ جدید آن ها را می توانیم ببینیم . در هر صورت علمای بزرگ، این گونه به آسمان، نگاه می کردند و از آن مدد می گرفتند .
در این جا نکته مهمی را باید اشاره کنم و آن این که همین نگاه به آسمان باعث رشد بسیاری از علوم و فنون درگذشته بوده و هم اکنون نیز هست . شاید جالب باشد که بدانید کشورهای قدرتمند تاکنون اجازه نداده اند کشورهای مسلمانی مثل مایا به قول خودشان کشورهای جهان سوم آن چنان که شایسته است بتوانند در علم نجوم و فضانوردی راه پیدا کنند . بایدگفت: علم نجوم علمی است که به عنوان علم مادر، مدد دهنده به سایر علوم است . وقتی کسی به آسمان می خواهد نگاه کند ورابطه ستارگان را کشف و محاسبه کند، بلافاصله به ریاضیات احتیاج دارد . پس کسی که ریاضیات را نمی داند یا دست کم می گیرد، اولین خسارتش این است که نمی تواند به آسمان نگاه کند . آسمان به ما می گوید که نگاه به آن، نیازمند مقدمه است . مقدمه اش ریاضیات است . وقتی کسی ریاضیات می خواند قدرت استدلال، قدرت قضیه سازی و قدرت تحلیل ارقام را پیدامی کند، یعنی راحت می تواند رابطه دقیق میان پدیده ها را بشناسد . لذا وقتی ریاضیات وارد شد و به آسمان نگریست رابطه دقیق و لحظه ای میان آسمان، سیاره ها و ستاره ها را کشف می کند . در جغرافی می گویند کره یک میلیون سال پیش به وجودآمده شاید هم یک میلیون سال پیش، اما در نجوم سرعت یک میلیونیم ثانیه هم محاسبه می شود و این نشان می دهد کسی که به آسمان می خواهد نگاه کند، باید آن قدر دقیق باشد که یک میلیونیم ثانیه هم برایش معنا داشته باشد . فرق یک میلیونیم ثانیه تا یک میلیون سال خیلی زیاد است .
ریاضیات این مدد را می دهد و کسی که به ریاضیات مسلط می شده اگر می خواسته در وقت آرامش به طبیعت نگاه کند، باز هم همان دقت را داشته است، حتی ابوریحان بیرونی، موسیقی دان بزرگ ما، رابطه عجیب و منطقی ریاضی بین قوانین موسیقیایی را بیان می کند . علم موسیقی البته موردنظر است نه اینکه کسی سازی را بنوازد . تسلط او در موسیقی به واسطه ریاضی دانستن اوست و دقت نظری که ریاضیات به وی داده است .
غربی ها زودتر از همه چیز، توجه به آسمان کردند و در نجوم وارد شدند . ورود در نجوم، ادوات و ابزار لازم دارد، یکی از این ادوات، دوربین است تا ستاره ها را بزرگ تر ببینند . همین باعث شد که آرام آرام چنان در نجوم و فضانوردی تسلط پیداکنند که امروز می بینیم دستاورد دوم و سوم و چهارم و پنجم این علم خودش را نشان می دهد و در زمین بروز می کند . دوربین عکاسی حاصل توجه به علم نجوم است . میکروسکوپ حاصل توجه به نجوم است . دوربین های معماری وشهرسازی، جاده سازی حاصل توجه به علم نجوم است و مسایلی که باعث شده مردم با لباس هایی در دل آتش بروند، لباس های ضد حریق، حاصل توجه به علم نجوم است . ظروف تفلون، حاصل توجه به علم نجوم است . چون این ها موادی بودند که برای سفر به آسمان و نگاه به آسمان مورد نیاز بودند و بعدا دیگران از دستاوردهای اولیه نجوم استفاده کردند . به همین علت جایگاه علم نجوم، جایگاهی والاست که اگر بچه هایی بخواهند در زمینه ریاضیات و نجوم کار کنند به علومی توجه کرده اند که نقش مادر را برای سایر شاخه های علم در روی زمین ایفا می کنند .