خط و قلم: داستاني براساس زندگي نامه سردار شهيد اسدالله رئيسي از زبان خودش
خط و قلم: داستاني براساس زندگي نامه سردار شهيد اسدالله رئيسي از زبان خودش
سلام و درود بر امام امت رهبر كبير انقلاب اسلامي، اميد مستضعفين جهان اسلام و نائب بر حق امام زمان، امام خميني (ره) و به اميد پيروزي لشكريان اسلام و نابودي كفر جهاني.
اينجانب اسدالله رئيسي فرزند غلام متولد 1324 در روستاي آقاسين به دنيا آمدم. كودكي را در دامان پر مهر والدين سپري نموده و در مكتب خانه اي كه پدرم براي ياد دادن قرآن داير كرده بود قرآن را فرا گرفتم و براي ياد دادن قرآن به جوانان روستا تلاش مي كردم مي گذاشتم. در سال 1337 به مدرسه رفتم و تا كلاس پنجم ابتدايي در روستا بودم از مقلدين حضرت امام خميني (ره) قبل و بعد از انقلاب بودم.. دوران انقلاب در مبارزات عليه رژيم پهلوي، پخش اعلاميه، نوار، شركت در راهپيمايي ها و غيره فعاليت داشتم در اثر سياست ستم شاهي و فقر در روستا به بندرعباس آمدم و در اداره بندر و كشتيراني به كارگري مشغول بودم. جزء فعالان انجمن اسلامي روستاي آقاسين و مسجد صاحب الزمان بودم. با شروع جنگ تحميلي، چندين بار به جبهه اعزام شدم و مدتي در بنياد شهيد مشغول به كار شدم و بعد به عضويت رسمي سپاه پاسداران در آمدم. هميشه اين جمله را زمزمه مي كردم: دشمن اصلي آمريكاي جهان خوار است (چند سال خدمت در جبهه هاي غرب و شرق) و در آخر درحمله شيطان بزرگ آمريكا به مراكز اقتصادي كشور در 29 فروردين در آب هاي جزيره ابوموسي جبهه خليج فارس پس از رويارويي با دشمن قسم خورده انقلاب به آرزوي ديرينه ام رسيدم. خداوند از تو كمك و ياري مي خواهم كه مرا در راه انبياء پيامبران و امامان قرار دهي، در خط اسلام و قرآن و حفاظت از دين مقدس اسلام مرا ياري ده كه در توان خود انجام وظيفه نمايم. خداوندا! تو شاهدي از زماني كه انقلاب شروع شد، در حفاظت انقلاب بودم. مدت يكسال در حفاظت از اسكله سازمان بنادر وظيفه نمودم. خداوند هر چه خدمت كردم كم است اميد و آرزوي من اين است كه اسلام در تمام كشورهاي جهان صادر شود.