خدا می خواست زنده بمانی(یادی از صیاد شیرازی)
خدا می خواست زنده بمانی(یادی از صیاد شیرازی)
مجله امید انقلاب فروردین 1386 - شماره 377
36
در بامداد 21 فروردین 1378، امیر سپهبد علی صیاد شیرازی در حال خروج از منزل، به وسیلة منافقین مسلح در پوشش رفتگر، در برابر دیدگان فرزندش به شهادت رسید و منافقین کوردل، رسماً اقدام به این جنایت هولناک را به عهده گرفتند.
زندگی نامه
شهید در سال 1323، در شهرستان درگز دیده به جهان گشود و در سال 1346، موفق به اخذ درجه کارشناسی از دانشگاه افسری شد و سپس در بخش های مختلف ارتش، به ویژه در غرب کشور به وظیفة پاسدارای از کشور پرداخت. وی پس از طی دورة تخصص توپخانه به عنوان استاد، در مرکز آموزش توپخانه اصفهان، مشغول به تدریس شد.
بخش اول زندگانی شهید
ستوان یک ،علی صیاد شیرازی تصمیم گرفت با دختر عمویش، خانم عفت شجاع ازدواج کند اما به دلیل این که محمود، عموی علی، از مخالفان شاه بود، ساواک با این ازدواج موافقت نکرد، اما سرانجام در اثر اصرار علی، ارتش با این وصلت مبارک موافقت کرد. علی در سال 1352 به دلیل لیاقت ها و دقت هایش در کار، برای تکمیل تخصص های توپخانه از طرف ارتش به آمریکا اعزام شد تا دوره هواسنجی بالستیک را بگذراند. او این دوره آموزشی را در شهر فورت سیل از ایالت اوکلاهما، در منطقه ای نظامی، با موفقیت طی کرد. در این دوره فشرده ستوان همچون مبلغی مذهبی به دعوت آمریکاییان به اسلام می پرداخت و در مجالس بحث و مناظره آنان شرکت می کرد. او در بین آشنایان جدیدش به مرد مذهبی مشهور شد. او پس از گذراندن دوره، با تخصصی جدید و روحیه ای با نشاط به ایران مراجعت کرد. ارتش برای استفاده از دانش نظامی ستوان، او را در سال 1353 به اصفهان مرکز توپخانه منتقل کرد. علی در اصفهان با یافتن دوستان جدید مطالعات مذهبی خود را پی گرفت و شخصیت سیاسی خویش را در این دوره قوام بخشید. او در نامه ای که برای سرگرد محمد مهدی کتیبه، یکی از افسران مذهبی ارسال کرد این جمله را نوشت: «در مورد برنامه های مذهبی بحمدالله پیش می رویم مخصوصاً در آن قسمت که می دانید.» این جمله حساسیت ضد اطلاعات را برانگیخت و از آن پس وی تحت مراقبت قرار گرفت. آنها پس از تحقیق و مراقبت متوالی، او را «متعصب مذهبی» معرفی کردند و مراقبت از وی را شدت بخشیدند. جالب این است که هرکس از افسران را به مراقبت وی می گماردند یا تحت تأثیر روحیه او قرار می گرفت و گزارش مثبت برای او رد می کرد یا صیاد را از مراقبت و مأموریت خود خبر می داد و یا از اول با چنین مأموریتی مخالفت می کرد.
سروان صیاد هم زمان با اوج گیری مبارزات ملت مسلمان ایران به رهبری امام خمینی(ره) تقیه را کنار گذارد و در ارتش علناً به دفاع از علمای اسلام و حکومت اسلامی پرداخت و سرانجام به دلیل این که در بین افسران، تبلیغات ضد رژیم می کرد، ضداطلاعات از قرار دادن جنگ افزار در اختیار وی ممانعت کرد و اعلام نمود که از واگذاری مشاغل حساس به او خودداری شود. سرانجام سروان در 19 بهمن دستگیر و زندانی شد اما دیری نپایید که انقلاب به پیروزی رسید و او هم مانند همه مردم ایران آزاد شد
بخش دوم زندگی شهید
دوره دوم زندگی سرهنگ صیاد بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز می شود، او پس از پیروزی انقلاب اسلامی با رحیم صفوی و حجت الاسلام سالک آشنا می شود و با یکدیگر پیمان می بندند که از پادگان های اصفهان حفاظت نمایند. اختلاف سروان با فرماندهان ارتش موجب آشنایی وی با حضرت آیت ا… خامنه ای می گردد و از اینجا سرنوشت صیاد به کلی تغییر پیدا کرد. پس از حوادث کردستان، صیاد با درجه سرگردی به همراه سردار صفوی به غرب اعزام می گردد و با هماهنگی ارتش و سپاه، سنندج را آزاد می کنند. لیاقت های سرگرد در کردستان موجب می گردد تا با درجه سرهنگی به فرماندهی عملیات غرب منصوب گردد. اختلافات سرهنگ با بنی صدر اولین رئیس جمهوری اسلامی موجب برکناری وی و خلع دو درجه می گردد. اما دیری نپایید که بنی صدر سقوط کرد و شهید رجایی به ریاست جمهوری رسید و سروان مجدداً با دو درجه به غرب کشور اعزام می شود. سرهنگ با تأسیس قرارگاه حمزه سیدالشهداء لشگرهای 64 ارومیه و 28 کردستان و تیپ های 23 نیروی ویژه هوا برد و تیپ 30 گرگان شهرهای بوکان و اشنویه را آزاد کرد. در هفتم مهرماه 1360 به خاطر رشادت ها و لیاقت ها توسط رهبر معظم انقلاب، حضرت امام خمینی (ره) به فرماندهی نیروی زمینی منصوب شد. او با هماهنگی با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در عملیات طریق القدس، فتح المبین، بیت المقدس، رمضان، مسلم بن عقیل، مطلع الفجر، محرم، والفجر 1، 2، 3، 4، 8، 9، عملیات خیبر و بدر و قادر شرکت نمود و پیروزی های بزرگی را برای ایران اسلامی به ارمغان آورد که بی شک در تاریخ امت اسلامی به عظمت خواهد ماند. سرهنگ در مرداد سال 1365 از فرماندهی نیروی زمینی استعفا داد و با پیشنهاد آیت الله خامنه ای و تصویب رهبر انقلاب به سمت نمایندگی امام در شورای عالی دفاع منصوب شد. در سال 66 به درجه سرتیپی نایل آمد. سرتیپ صیاد شیرازی در سال 67 در عملیات مرصاد که مرزهای غرب ایران مورد هجوم منافقین قرار گرفته بود شرکت و با روحیه ای بسیجی ضربات محکمی را بر پیکر مزدوران منافق وارد کرد. سرانجام صیاد شیرازی در مقام جانشینی ریاست ستاد کل به خدمت مشغول شد. تیمسار سرتیپ صیاد شیرازی در 16 فروردین 1378 همزمان با عید خجسته غدیر با حکم مقام معظم فرماندهی کل قوا به درجه سرلشگری نایل آمد.
پس مانده های زخم خورده مرصاد در صبح روز 21 فروردین 78 ، فاتح بزرگ فتح المبین و بیت
المقدس و یکی از بزرگترین سرمایه های کشور را در تروری ناجوانمردانه آماج تیرهای کینه خود قرار دادند و قامت استوار امیر ارتش اسلام را به خاک افکندند. روحش شاد.
شهید شجاع و ارجمند ارتش جمهوری اسلامی ایران، در 16 فروردین 1378، همزمان با عید خجستة غدیرخم به درجه سرلشکری نایل آمد و چند روز بعد، با افتخار شهادت، به درجة سپهبدی ارتقا یافت.شهید صیاد شیرازی پس از دریافت درجة سرلشکری خطاب به خانواده اش می گوید:
«بسیار شاد و خرسندم؛ البته نه به خاطر دریافت این درجه، بلکه به خاطر رضایتی که امید دارم امام زمان(عج) و مقام معظم رهبری از من داشته باشند. مقام، درجه و اسم و رسم در نظر من هیچ جایگاهی ندارد.»
قسمت هایی از وصیت نامة شهید سپهبد صیاد شیرازی
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و سلم.
انالله و انا الیه راجعون
هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله. اللهم زدنا ایماناً و ارحمنا. اشهد ان لااله الا الله وحده لا شریک له و أن محمّداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق و ان الصدیقة الطاهرة فاطمة الزهرا، سیدة نساء العالمین و أن علیاً أمیرالمؤمنین و الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمّد بن علی و جعفر بن محمّد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمّد بن علی و علی بن محمّد و الحسن بن علی و الحجة القائم المنتظر صلوات الله و سلامه علیهم ائمتی و سادتی و موالی بهم اتولی و من اعدائهم اتبرء و أن الموت و النشور حق و الساعة آتیة لا ریب فیها و أن الجنة و النار حق.
اللهم أدخلنا جنتک برحمتک و جنّبنا و احفظنا من عذابک بلطفک و احسانک یا لطیفاً بعباده یا أرحم الراحمین.
خداوندا! این تو هستی که قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولایت قرار دادی؛
خدایا! تو خود می دانی که همواره آماده بوده ام آن چه را که تو خود به من دادی در راه عشقی که به راهت دارم نثار کنم. اگر جز این نبودم آن هم خواست تو بود.
پروردگارا رفتن در دست توست، من نمی دانم چه موقع خواهم رفت ولی می دانم که از تو باید بخواهم مرا در رکاب امام زمانم قرار دهی و آن قدر با دشمنان قسم خورده دینت بجنگم تا به فیض شهادت برسم.
خداوندا ولی امرت حضرت آیت الله خامنه ای را تا ظهور حضرت مهدی(عج)، زنده، پاینده و موفق بدار. آمین یا رب العالمین
من الله التوفیق
علی صیاد شیرازی، 19 دی ماه 1371 15 رجب 1413