حکم دوستی و موالات با یهود و نصاری و کافران از دیدگاه قرآن
کنفرانس
حکم دوستی و موالات با یهود و نصاری و کافران از دیدگاه قرآن.
?بسم رب المهدی ارواحنا فداه
?بسم الله الرحمن الرحیم
سلامعلیکم
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَلَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ مائده.51
اي مؤمنان ! يهوديان و مسيحيان را به دوستي نگيريد ( و به طريق اولي آنان را به سرپرستي نپذيريد ) . ايشان برخي دوست برخي ديگرند ( و در دشمني با شما يكسان و برابرند ) . هركس از شما با ايشان دوستي ورزد ( و آنان را به سرپرستي بپذيرد ) بيگمان او از زمرهي ايشان بشمار است . و شكّ نيست كه خداوند افراد ستمگر را ( به سوي ايمان ) هدايت نميكند .
أوْلِيَآءَ » : جمع ولي ، دوستان . سرپرستان . « يَآ أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ و النَّصَارَي أوْلِيَآءَ » : در اينجا منظور اين نيست كه مسلمانان هيچ گونه رابطه تجاري و اجتماعي با يهوديان و مسيحيان نداشته باشند . بلكه منظور اين است كه با آنان همپيمان نگردند و محرم اسرارشان ندانند و در برابر دشمنان خود بر دوستي آنان تكيه نكنند و هرگز ايشان را به سرپرستي نپذيرند .
در بيان سبب نزول اين آيات روايات متعددي آمدهاست. به روايت سدي اين آيات درباره دو مردي نازل شد كه يكي از آنان بعد از غزوه احد به رفيقش گفت: اما من نزد فلان يهودي ميروم و به آيين وي درميآيم تا اگر حادثهاي روي داد، يا خطري پديد آمد، اين كار برايم سودمند باشد. آن ديگر نيز گفت: من هم نزد فلان نصراني در شام رفته به آيين وي درميآيم و به وي پناه ميگيرم.
اي مؤمنان! يهود و نصاري را دوست نگيريد» بجاي خدای تا با آنان همياري و همپيماني كنيد. به قولي: مخاطب اين سخن منافقاناند كه با يهود و نصاري موالات و دوستي برقرار ميكردند و وصفشان به ايمان، به اعتبار ظاهر حالشان است
سپس حق تعالي علت نهي از موالات با يهود و نصاري را ذكر نموده ميفرمايد: «بعضي از آنان دوستان بعضي ديگرند» يعني: يهوديان دوستان يكديگر و نصاري نيز دوستان يكديگرند پس اگر با شما اظهار دوستي نمايند هرگز در اينامر صادق نخواهند بود.
به قولي ديگر: مراد آيه اين است كه يهوديان در دشمنيبا پيامبرصو دشمني با دعوت ايشان، دوستان و پشتيبانان نصاري و نصاري دوستان و پشتيبانان آنانند، هرچند كه در ميان خود نيز درگير دشمني و تضاد ميباشند لذا كفار در برابر اسلام و مسلمين ملت واحدهاي هستند «و هر كس از شما آنان را دوست گيرد، جزو آنان است»
يعني: او از جمله آنان و در شمار آنان است.اين جمله، وعيد و هشدار سختي است به مسلماناني كه در برقرارساختن پيوند دوستي با يهود و نصاري متساهل اند «همانا الله گروه ستمكاران را» يعني: كساني راكه با موالات و دوستي با كفار، بر خود ستم ميكنند «هدايت نميكند» به سوي راهراست
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمَانِ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ توبه 23
«اي مؤمنان! اگر پدرانتان و برادرانتان كفر را بر ايمان ترجيح دادند، آنان را به دوستي نگيريد» اين حكم قطع پيوند ولايت و دوستي ميان مؤمنان و كفار است كه تا روز قيامت باقي است «و هر كس از ميان شما آنان را به دوستي گيرد، آنان همان ستمكارانند» بر خود، بر مؤمنان و بر دين و شريعت خداوند متعال. حكم به ستمكار بودن آنان دليل بر آن است كه: دوستي با كفار، از بزرگترين و سنگينترين گناهان است.
در بيان سبب نزول آمده است: اين آيه كريمه و آيه بعد از آن، درباره سرزنش متخلفان از هجرت و برانگيختن مؤمنان بر ترك بلاد كفر نازل شد و مؤمناني را كه پدران و برادرانشان در كفر باقي مانده بودند، از موالات با آنان ـ كه نوعي تأييد از آنان تلقي ميشود ـ نهي كرد.
نَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ممتحنه
بلكه خداوند شما را بازميدارد از دوستي ورزيدن با كساني كه به خاطر دين با شما جنگيدهاند ، و شما را از شهر و ديارتان بيرون راندهاند ، و براي اخراج شما پشتيباني كردهاند و ياري دادهاند . كساني كه ايشان را به دوستي گيرند ، ظالم و ستمگرند .
جز اين نيست كه خداوند شما را از» نيك
رفتاري با «كساني نهي ميكند كه با شما در دين جنگيدهاند و شما را از خانه و كاشانهتان آواره كردهاند» كه آنان سردمداران و رهبران كفر از قبيله قريش و امثالشان از كساني اند كه عليه مسلمانان سرسخت و ستيزهجو بودند «و بر راندنتان با ديگران همدستي كردند»
يعني: حق تعالي شما را از نيكرفتاري با كساني نيز نهي ميكند كه دشمن را عليه شما ياري و پشتيباني كردهاند. يعني: كساني را ياري و پشتيباني كردهاند كه با شما جنگيدهاند و شما را به خاطر دينتان از خانه و كاشانهتان بيرون راندهاند و آنان ساير اهل مكه و كسان ديگري هستند كه با آنها همپيمان شده بودند. آري! نهي ميكند شما را «از اينكه با آنان تولي كنيد» يعني: آنان را به دوستي و ياري بگيريد «و هر كس دوستشان بدارد پس آن گروه آنانند ستمگران» زيرا آنان دوستي را در غير جايگاهش نهاده و كساني را به دوستي گرفتهاند كه سزاوار دشمني ميباشند، چراكه دشمن خداY و پيامبر و كتاب وي ميباشند.
دليل اين كه خداي متعال از جايز بودن دادگري و نيكوكاري با گروه اول از كفار بيآزار سخن گفت، نه از جواز ولايت و دوستي با آنان، اين است كه: ولايت و دوستي با كفار به هيچ حال جايز نيست و ولايت جز با مؤمنان حرام قطعي ميباشد پس اگر در يك كشور غير مسلماناني وجود داشته باشند كه با مسلمانان وارد كشمكش نشوند، نيكوكاري و عدالت با آنان جايز است اما ولايت با آنان هرگز جواز ندارد. خاطرنشان ميشود كه از بزرگترين مظاهر ولايت با كفار در عصر ما، داخل شدن در احزاب آنان است