حکایتهای شنیدنی
✍️مراسم تشییع جنازه یکی از آشنایان در یک روز سرد زمستانی در گورستان بودم. نوۀ متوفی اصلا گریه نمیکرد و محزون هم نبود. مدتی این موضوع برای من جای سؤال بود با اینکه او سنگدل هم نبود.
?بعدها از او علت را جویا شدم، گفت: پدربزرگ من هر چند انسان بدی نبود ولی روزی یاد دارم، عید نوروز بود و به نوههای خود عیدی میداد و ما کودک بودیم، ما نوۀ دختری او بودیم و او به نوههای پسریاش هزار تومنی عیدی داد ولی به ما دویست تومنی داد و در پیش آنها گفت: پدربزرگ اصلی شما فلانی است و بروید و از او هزار تومنی عیدی بگیرید. این حرکت او برای همیشه در یاد من ماند و من تا زندهام او را پدربزرگ و خودم را نوۀ او هرگز نمیدانم.
✳️برای نفوذ در دلها شاید صد کار نیک کم باشد، ولی برای ایجاد نفرت ابدی، یک حرکت احمقانه کافی است و بدانیم کودکان هر چند در مقابل محبت ما توان تشکر ندارند و خجالت میکشند و در برابر تندی و بیاحترامی ما، از ترس ما توان عکسالعمل ندارند و سکوت میکنند، ولی آنها تمام رفتار ما را میفهمند و محبتها و بدیهای ما را میبینند و میدانند و برای همیشه در ذهن خود حفظ میکنند و زمانی که بزرگ شدند، تلافی میکنند.
#حکایتهای_شنیدنی
•✾? @Hekayat_shenidani ?✾•
? حدیث روز ?
? ای مردم، نهراسید
?امام علی علیهالسلام:
أَیُّهَا النَّاسُ لَا تَسْتَوْحِشُوا فِی طَرِیقِ الْهُدَی لِقِلَّةِ أَهْلِهِ فَإِنَّ النَّاسَ قَدِ اجْتَمَعُوا عَلَی مَائِدَةٍ شِبَعُهَا قَصِیرٌ وَ جُوعُهَا طَوِیلٌ
❇️ ای مردم؛ از راه حق براى كمى اهلش هراس نكنيد، زيرا مردم گِرد سفره دنيا فراهم شدند كه دوران سيرى آن اندك و گرسنگى آن دراز است.
? نهج البلاغه، خطبه ۱۹۹
#حکایتهای_شنیدنی
•✾? @Hekayat_shenidani ?✾•
✅حکمت کردگار
?در بیست سالگی برای خواستهای که از خداوند داری، وضو میگیری و دعا میکنی. آنقدر مصمم هستی که به سجده میروی و در سجده دعا میکنی. اما، نمیشود! دلگیر میشوی از خداوند. در سی سالگی هم به سجده میروی، البته این بار سجده شکر، برای آنکه دعای بیست سالگیات پذیرفته نشد!
این یک تفاوت ده ساله بود که باعث شد به گوشهای از حکمت پروردگارت پی ببری. فکرش را بکن در آینده چقدر از پذیرفته نشدن برخی از خواستههایمان خوشحال خواهیم شد. به انتخاب خداوند اعتماد کن.
همانطور که خداوند در قرآن کریم سوره بقره آیه 216 میفرماید: چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آنکه خیرِ شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرّ شما در آن است. و خدا میداند، و شما نمیدانید.
#حکایتهای_شنیدنی
•✾? @Hekayat_shenidani ?✾•
? دستت را سر هر سفره ای دراز نکن!
✍️در حلال و حرام وسواس بشوید ، نه در نجاست و طهارت . زیاد دست آب نکشید ، مواظب حلال و حرام باشید. آیه ی قرآن است که (فلینظر الانسان الی طعامه ) یعنی انسان به طعامش نگاه کند . وقتی غذایی جلوی انسان می گذارند ،باید ببیند که این غذا از کجا آمده ؟حلال است یا حرام؟مال صغیر است؟ از چه درست شده؟ مال موقوفه است؟ مال خمس نداده است؟ ربا است؟ رشوه است؟ وسواس بشوید ،تا حلال نخوردی حال عبادت نداری. تا حلال نخوری تاریک هستی. اگر می خواهید نورانی شوید حلال بخورید. اولیا ی خدا اگر حرامی جلویشان باشد می فهمند ماها نمی فهمیم .
باید احتیاط کنیم. اگر به منزل انسان متدین و با تقوا و نماز شب خوان رفتی شام آوردند ، بخور. ولی افراد لا ابالی غذایشان را نخور. حدیث دارد که مردم چهار دسته اند یک دسته: مالشان را از راه حلال به دست می اورند و در راه حلال هم خرج می کنند او به بهشت می رود. اما سه دسته دیگر به جهنم می روند. دسته دوم مالشان از راه حلال است اما در راه حرام خرج می کنند . دسته سوم بر عکس هستند ، مالشان از راه حرام است رشوه می گیرند ، ربا می دهند، اما روضه خوانی هم می کنند ، این هم به جهنم می رود. قسم چهارم آن کسی است که مالش از حرام است و در راه حرام هم خرج می کند . رشوه و ربا می خورد و بعد هم مشروب و قمار و نا اهلی و… . همیشه این دعا را بخوانید : اَللَّهُمَّ ارْزُقنا رِزْقاً حَلاَلاً طَيِّباً؛ خدایا روزی حلال نصیب من کن.
اگر انسان یک لقمه حرام بخورد تا چهل روز اثر می گذارد.
#حکایتهای_شنیدنی
•✾? @Hekayat_shenidani ?✾•
امام صادق عليه السلام:
خداوند عزّوجلّ هيچ درى از روزى را بر مؤمن نمى بندد، جز اين كه بهتر از آن را براى او مى گشايد
ما سَدَّ اللّهُ عزّوجلّ عَلى مُؤمِنٍ بابَ رِزقٍ، إلّا فَتَحَ اللّهُ لَهُ ما هُوَ خَيرٌ مِنهُ
بحارالأنوار جلد72 صفحه52
#حکایتهای_شنیدنی
•✾? @Hekayat_shenidani ?✾•
✍️ طمع، عزت را از انسان میگیرد
?عارف معروفی به مسجدی رفت كه دو ركعت نماز بخواند.
?کودکان در آن مسجد درس میخواندند و وقت نانخوردن كودكان بود.
?دو كودک نزدیک عارف نشسته بودند. یكی پسر ثروتمندی بود و دیگری پسر فقیری.
?در زنبیل پسر ثروتمند پارهای حلوا بود و در زنبیل پسر فقیر نان خشک. پسر فقیر از او حلوا خواست.
?آن كودک گفت:
اگر خواهی كه پارهای حلوا به تو دهم، سگ من باش و چون سگان بانگ كن.
?آن بیچاره بانگ سگ كرد و پسر ثروتمند پارهای حلوا بدو داد.
?بار دیگر بانگ میكرد و پارهای دیگر میگرفت. همچنین بانگ میكرد و حلوا میگرفت.
?عارف در آنان مینگریست و میگریست.
?كسی از او پرسید:
ای شیخ! تو را چه رسیده كه گریان شدهای؟
?عارف گفت:
نگاه كنید كه طمعكاری به مردم چه رسانَد. اگر آن كودک بدان نان تهی قناعت میكرد و طمع از حلوای او برمیداشت، سگ همچون خویشتنی نمیشد
#حکایتهای_شنیدنی
•✾? @Hekayat_shenidani ?✾•
? کشّاف معادن شگفتانگیز قرآن
✍️امیرمومنان (علیهالسلام) سرچشمه عجایب علوم و فنون است. او اما این همه را وامدار قرآن است و بس. سند این ادعا را علامه طباطبایی به دست داده است در المیزان.
علامه فرزانه، در جلد سوم المیزان با نقل یک روایت نشان میدهد که هر آنچه از امیر اهل ایمان، در مقام علم، صادر شده، همه مأخوذ از قرآن کریم است.
روایت مورد استناد علامه این است:
«و از على (علیهالسلام ) سؤال کردند: آیا از وحى چیزى نزد شما هست ؟
فرمود: «نه، به آن خدا که دانه را مىشکافد و خلایق مىآفریند سوگند، بعد از وحى موهبتى که هست این است که خداى تعالى به هرکس از بندگانش که بخواهد فهم در قرآنش را مىدهد».
و نتیجهگیری مهم علامه بعد از نقل این روایت:
«این حدیث از احادیث برجسته است، و کمترین چیزى را که مىرساند این است که معارف صادره از مقام علمى آنجناب که عقول را مدهوش و متحیر کرده همهاش از قرآن گرفته شده است.»
? بنگرید به: ترجمه المیزان، ج3، ص110
#حکایتهای_شنیدنی
•✾? @Hekayat_shenidani ?✾•
✅سنگ حسرت
✍️گروهی در حال عبور از غار تاریکی بودند که سنگهایی را زیر پایشان احساس کردند. بزرگشان گفت: اینها سنگ حسرتند. هرکس بردارد حسرت می خورد، هر کس هم برندارد باز هم حسرت می خورد. برخی گفتند پس چرا بارمان را سنگین کنیم؟ برخی هم گفتند ضرر که ندارد مقداری را برای سوغاتی بر می داریم.
وقتی از غار بیرون آمدند فهمیدند که غار پر بوده از سنگهای قیمتی و الماس. آنهایی که برنداشته بودند حسرت خوردند و بقیه هم حسرت خوردند که چرا کم برداشتند.
زندگی هم بدین شکل است، اگر از لحظات استفاده نکینم حسرت می خوریم و اگر استفاده کنیم باز هم حسرت میخوریم که چرا کم. پس تلاشمان را بکنیم که هرچه بیشتر از این لحظات استفاده کنیم.
⇦•کسی که در دنیا صلوات زیاد بفرستد در قیامت جزو کسانی است که حسرت کمتر می خورد.
#حکایتهای_شنیدنی
•✾? @Hekayat_shenidani ?✾•
✍️ بزرگ باش و بزرگی کن
?پسربچه فقیری وارد کافیشاپ شد و پشت میز نشست. خدمتکار برای سفارشگرفتن به سراغش رفت.
?پسر پرسید:
بستنی شکلاتی چند است؟
?خدمتکار گفت:
۵٠ سنت.
?پسرک پول خردهایش را شمرد. بعد پرسید:
بستنی معمولی چند است؟
?خدمتکار با توجه به اینکه تمام میزها پر شده بود و عدهای نیز بیرون کافیشاپ منتظر بودند با بیحوصلگی گفت:
۳۵ سنت.
?پسر گفت:
برای من بستنی معمولی بیاورید.
?خدمتکار بیحوصله یک بستنی از تهماندههای بستنیهای دیگران آورد و صورتحساب را به پسرک داد و رفت.
?پسر بستنی را تمام کرد. صورتحساب را برداشت و پولش را به صندوق پرداخت کرد و رفت.
?هنگامی که خدمتکار برای تمیزکردن میز رفت، گریهاش گرفت. پسربچه روی میز کنار بشقاب خالی ۱۵ سنت انعام گذاشته بود. در صورتی که میتوانست بستنی شکلاتی بخرد.
?بعضی بزرگ زاده میشوند،
برخی بزرگی را بهدست میآورند،
و بعضی بزرگی را بدون اینکه بخواهند با خود دارند.
#حکایتهای_شنیدنی
•✾? @Hekayat_shenidani ?✾•
?حُرِّ بن یزید ریاحی (رحمة الله) و شاه سلطان اسماعیل :
✍نزد شاه اسماعیل آمدند و گفتند میخواهیم قبر حر بن یزید ریاحی را تعمیر کنیم ، شاه گفت : من یقین ندارم که توبه ی حُر مورد قبول واقع شده باشد ، بروید بدنش را ببینید. اگر بدنش تَر و تازه است معلوم میشود توبه ی او مورد قبول واقع شده است و اقدام کنید و الّا نه
وقتی، که رفتند مشاهده کردند بدن کاملاً سالم و تازه است و گویا الآن به شهادت رسیده است ، و دیدند همان پارچه ای را که امام حسین ( علیه السلام ) به سر حُر بسته است ، همچنان باقی است لذا خواستند پارچه را به عنوان تَبَرُّک و تَیمّن باز کنند ، وقتی که باز کردند خون از آن بیرون می آمد و هر کاری کردند خون قطع نمی شد . لذا مجبور شدند دوباره ببندند و وقتی که پارچه را به جای خود گذاشتند خون قطع شد
?منبع: آداب الطلاب
#حکایتهای_شنیدنی
•✾? @Hekayat_shenidani ?✾•
? ثمره گریه بر مصیبتهای امام حسین (ع)
?پيامبر صلياللهعليهوآله:
يا فاطِمَةُ! كُلُّ عَينٍ باكِيَةٌ يَومَ القِيامَةِ إلاّ عَينٌ بَكَت عَلى مُصابِ الحُسَينِ
◼️ اى فاطمه! همه چشمها در روز قيامت گريان است؛ جز چشمى كه بر مصيبتهاى حسين بگريد.
? بحارالأنوار، ج ۴۴، ص ۲۹۳
#حکایتهای_شنیدنی
•✾? @Hekayat_shenidani ?✾•
? #پندانه
✍ گرمای مهربانی از طوفان خشم راهگشاتر است
?روزی باد به آفتاب گفت:
من از تو قویترم.
?آفتاب گفت:
چگونه؟
?باد گفت:
آن پیرمرد را میبینی که کتی بر تن دارد؟ شرط میبندم من زودتر از تو کتش را از تنش درمیآورم.
?آفتاب در پشت ابر پنهان شد و باد بهصورت گردبادی هولناک شروع به وزیدن گرفت. هرچه باد شدیدتر میشد پیرمرد کت را محکمتر به خود میپیچید. سرانجام باد تسلیم شد.
?آفتاب از پس ابر بیرون آمد و با ملایمت بر پیرمرد تبسم کرد. طولی نکشید که پیرمرد از گرما عرق کرد و پیشانیاش را پاک کرد و کت را از تنش درآورد.
?در آن هنگام آفتاب به باد گفت:
دوستی و محبت قویتر از خشم و اجبار است.
#حکایتهای_شنیدنی
•✾? @Hekayat_shenidani ?✾•
?روزی شاه عباس از مدرسه دینی ملا عبدالله در اصفهان بازدید کرد و دید کسی در آن ثبت نام نکرده است. ناراحت شد و گفت: چرا چنین است؟!
ملا عبدالله گفت: خواهشی از تو دارم؛ یک روز هر کاری من میگویم انجام بده و هیچ سوالی نپرس.
شاه پذیرفت. روزی ملا سوار اسب شد و شاه جلوی او پیاده رفت. مدتی در اماکن شلوغ شهر گشتند.
دو روز بعد مدرسه شلوغ شد، ملا به شاه گفت: روزی که محبت کردی و پیاده رفتی و من سواره، ارزش علم را بر مردم شهر مشخص کردی و این مردم بر علم عاشق شده و ثبتنام کردند.
بدان که ابزار تبلیغ هر چیزی در دست حکمرانان است. پادشاهان به هر چیزی بها دهند و به هر طرف میل کنند، مردم هم به همان طرف متمایل میشوند.
#حکایتهای_شنیدنی
•✾? @Hekayat_shenidani ?✾•
? #امام_حسین علیهالسلام فرمودند:
? چیزی را بر زبان نیاورید که از ارزشِ شما بکاهد ..
? جلاءالعیون، ج۲، ص۲۰۵.
#محرم
#حکایتهای_شنیدنی
•✾? @Hekayat_shenidani ?✾•
✍? گویند دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت. پیرمرد خوشحال شد و گوشههای دامن را گره زد و رفت!
در راه با پروردگار سخن میگفت: ای گشاینده گرههای ناگشوده! عنایتی فرما و گرهای از گرههای زندگی ما بگشای.
در همین حال ناگهان گرهای از گرههایش باز شد و گندمها به زمین ریخت!
او با ناراحتی گفت:
من تو را کی گفتم ای یار عزیز
که این گره بگشای و گندم را بریز!
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود؟
نشست تا گندمها را از زمین جمع کند، در کمال ناباوری دید دانهها روی ظرفی از طلا ریختهاند!
ندا آمد که:
تو مبین اندر درختی یا به چاه
تو مرا بین که منم مفتــاح راه?
《 مولانـــــا 》
#حکایتهای_شنیدنی
•✾? @Hekayat_shenidani ?✾•
? دعوت از کریم
? روزی امام حسین علیهالسّلام از کنار فقرا میگذشت.
آنها عباهای خود را پهن کرده بودند و نان خشک میخوردند.
♦️ هنگامیکه امام، به آنها نزدیک شد، از ایشان دعوت کردند؛ امام از اسب فرود آمد و کنار ایشان نشست و سپس به آنها فرمود:
«اینک که من دعوت شما را پذیرفتم، شما نیز دعوت مرا بپذیرید.»
? امام حسین علیهالسّلام آنان را به خانۀ خویش برد و با هر آنچه مهیّا بود، از آنها پذیرایی شایستهای نمود.
? نتیجه: یادمان باشد امام حسین علیهالسّلام بسیار کریم است و خدمت به ایشان، بیجواب نمیماند.
? زندگانی چهارده معصوم، ص ۱۱۰.
#حکایتهای_شنیدنی
•✾? @Hekayat_shenidani ?✾•
آیت الله اراکی فرمود:
شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت خیر سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت :نه با تعجب پرسیدم پس راز این مقام چیست؟ جواب داد هدیه مولایم حسین است!
گفتم چطور؟ با اشک گفت آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت :
به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم
#حکایتهای_شنیدنی
•✾? @Hekayat_shenidani ?✾•
✅ نتیجه اخلاص
✍️حاج آقا قرائتی: اخلاص و دورى از هواى نفس و تقوا، این نتیجه را دارد كه روشن بینى انسان را مى افزاید و انسان را از تاریكى هاى شرك و جهل و هوس، به فضاى نور و توحید و علم مى رساند. آنكه اخلاص داشته باشد به فوز و رستگارى مى رسد:
اخلاص، ارزشى فوق العاده دارد و در عین حال، بسیار دشوار است. امام سجاد علیه السلام در دعاهاى سحرهاى ماه رمضان از خداوند مى خواهد كه دل را از نفاق و عمل را از ریا پاك گرداند: «اللّهم طَهِّر قَلْبى مِنَ النِّفاقِ وَ عَمَلى مِنَ الرّیاء» و نیز، امام حسین علیه السلام در دعاى عرفه، از خداوند اخلاص در عمل را مىطلبد: «.. ولاخلاصَ فى عملى».
? کتاب پرتوی از اسرار نماز
#حکایتهای_شنیدنی
•✾? @Hekayat_shenidani ?✾•
#یک_داستان_یک_پند
✍️غروب یک روز سرد پاییزی، به قبرستان برای دفن جنازهای رفتیم. صدای قارقار کلاغهای پاییزی آزاردهنده بود.
بعد از دفن جنازه، عده زیادی از مرحوم، ذکر خیر میکردند، و تنها دلیل ذکر خیرشان یک چیز بود و آن این که، مرحوم برای فرزندان خود ثروت و آسایش بسیاری گذاشته و رفته بود.
جالبتر این که، یکی از آنها حدیثی هم استخراج کرد و جای مرحوم را هم در بهشت مشخص کرد که چون به فکر فرزنداناش بوده و ثروت بسیاری برایشان گذاشته است، قطعاً بهشت جایگاه اوست.
کسی منکر تلاش پدر و به فکر فرزندان بودناش بعد از مرگش نیست، ولی سؤال اینجاست، به چه قیمتی؟! و از چه حلال و حرامی؟!
واقعاً تأسف باید خورد بر جهل و نادانی این مردم، یاد حدیث زیبایی از نبی مکرم (ص) افتادم که چه زیبا فرمودند: «عادت دنیا بر این است که وقتی کسی مُرد و از دنیا رفت، مردم از هم میپرسند: چه چیزی از مال دنیا از خود باقی گذاشت؟! و فرشتگان وقتی روح او را به سمت عرش، نزد خداوند میبرند، از هم میپرسند: چه چیزی از مال دنیا برداشته و میآید؟! (انفاق، بخشش، صلۀ ارحام و…)
پس اگر بخواهیم در دنیا و آخرت رستگار شویم باید مردم و افکار آنها را کنار بگذاریم و به فکر خویش باشیم. بدانیم! بعد از مرگ، ما جایی میرویم که اکثر زمینیها از آن بیخبرند.
#حکایتهای_شنیدنی
•✾? @Hekayat_shenidani ?✾•
فرياد رسي #صلوات در قبـر
شبلي نقل نموده است:
من همسايه اي داشتم که وفات نمود.
او را خواب ديدم،
از او پرسيدم: خدا با تو چه کرد؟
گفت : اي شيخ ! هول هاي بزرگ ديدم،
و رنج هاي عظيم کشيدم.
از آن جمله به وقت سوال منکر و نکير،
زبان من از کار باز ماند.
با خود مي گفتم : واويلاه،
اين عقوبت از کجا به من رسيد؟
آخر ، من مسلمان بودم و بر دين اسلام مُردم.
آن دو فرشته با غضب از من جواب طلبيدند.
ناگاه شخصي نيکو موي و خوش بوي آمد ،
ميان من و ايشان حايل شد
و مرا تلقين کرد تا جواب ايشان را
به نحو خوب بدهم ،
از آن شخص پرسيدم : تو کيستي – خدا تو را رحمت کند – که من را از اين غصه خلاصي دادي؟
گفت: من شخصي هستم که از صلواتي که تو بر پيغمبر (صلی الله علیه وآله) فرستادي آفريده شده ام، و مامورم در هر وقت و هر جا که در ماني به فرياد تو رسم
منبع: آثار و برکات صلوات ص ۱۳۱
#حکایتهای_شنیدنی
•✾? @Hekayat_shenidani ?✾•
خدایا❤️
قلبم? را در مسیر
آنانی قرار ده
که تو? را فرمان بردند
*"صحیفه سجادیه"*?
روزتون پر خیر و برکت به دعای خیر حضرت مهدی(عج)
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَوْلادِالْحُسَیْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#حکایتهای_شنیدنی
•✾? @Hekayat_shenidani ?✾•
☘️ چقدر میخواهی بخوابی؟!☘️
? آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
•★• استاد ما حضرت حاج شیخ علی اکبر برهان (ره) مےفرمودند: آن قدر درقبر بخوابیم که استخوان هایمان بپوسد، یك شب هم بلند شو ببین چه خبر است.
•★• پیامبر اکرم صلےالله علیہ وآله می فرمایند:
«وقتی بنده ای از خواب شیرینش و از رختخوابش برخیزد در حالیكه خواب آلود است،» برای این كه به سبب نماز شبش می خواهد كه خداوند را راضی كند،
•★• خداوند متعال به سبب آن بنده ، بر ملائكه مباهات می کند و می گوید :
این بنده ام را می بینید كه بلند شده و خواب شیرینش را ترك كرده تا كاری را انجام دهد كه بر او واجب نكرده ام؟
شاهد باشید كه من او را آمرزیدم .
#حکایتهای_شنیدنی
•✾? @Hekayat_shenidani ?✾•
✅آیا حضرت امام زمان علیه السلام صدای منو میشنوند؟
?آیت ﺍﻟﻠﻪ بهجت (ره) : بين دهان تا گوش شما کمتر از يک وجب است، قبل از اينکه حرف از دهان خودتان به گوش خودتان برسد، به گوش حضرت علیه السلام رسيده است. او نزديک است، درد و دلها را میشنود. با او حرف بزنید و ارتباط برقرار کنید.
در زمان حضرت امام هادی(علیه السلام ) شخصی نامهای نوشت از يکی از شهرهای دور. نامهای نوشت که آقا من دور از شما هستم. گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم، به هر حال چه کنم؟
حضرت علیه السلام در جواب ايشان نوشتند:
«إِنْ كَانَتْ لَكَ حَاجَةٌ فَحَرِّكْ شَفَتَيْك»
لبت را حرکت بده، حرف بزن، بگو. ما از
شما دور نيستيم.
?بحارالانوار ج۵۳ ص۳۰۶
#حکایتهای_شنیدنی
•✾? @Hekayat_shenidani ?✾•
سن و سال بهانه بود
عاشق که این حرف ها
سرش نمیشود!!
اسفند ۱۳٦۲، اردوگاه دز
نیروهای تیپ ۱۰ سیدالشهدا(ع)
این نوجوان کوچکترین مرد عملیات خیبر بود
#حکایتهای_شنیدنی
•✾? @Hekayat_shenidani ?✾•