حضرت زهرا علیهاالسلام و روایت حدیث در منابع اهل سنت
حضرت زهرا علیهاالسلام و روایت حدیث در منابع اهل سنت
1386/6/28
منبع : فصلنامه بانوان شیعه، شماره 4 , غروی نائینی(1)، نهله
چکیده
فاطمه علیهاالسلام یکی از چهارده مطهّر مورد نظر در آیه شریفه 33 سوره احزاب است که بر اساس اصطلاح محدثان، قول و فعل و تقریر آن حضرت علیهاالسلام ، حدیث محسوب می شود.
گرچه پس از رحلت رسول اللّه صلی الله علیه و آله اهل بیت آن حضرت مورد کم توجهی و بی لطفی مردم مدینه قرار گرفتند و در طول تاریخ خلفا به حذف نام علی بن ابی طالب علیه السلام و خانواده اش همت گماشتند و علیه ایشان تبلیغات کردند و حق آن ها را غصب و ایشان را شهید کردند، لکن هنوز نشانه ها و نمونه هایی از فرمایشات و عملکردهای آن بزرگواران در منابع اهل سنّت یافت می شود. این مقاله با تمرکز بر منابع حدیثی اهل سنّت به احادیثی که حضرت زهرا علیهاالسلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده و یا دیگران از فاطمه علیهاالسلام درباره قول و فعل و تقریر آن حضرت علیهاالسلام نقل کرده اند، پرداخته است که گویای تنوع موضوعات می باشد.
کلیدواژه ها: فاطمه علیهاالسلام ، زهرا علیهاالسلام ، حدیث.
مقدّمه
«حدیث» در اصطلاح محدّثان، به معنای قول و فعل و تقریر معصوم است. حضرت زهرا علیهاالسلام به شهادت آیه «تطهیر»«إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا» (احزاب: 33) و فرمایش های رسول اکرم صلی الله علیه و آله که نقل شده است پس از نزول آیه مزبور، هر روز صبح که برای نماز به مسجد تشریف می بردند، هنگامی که از کنار خانه فاطمه زهرا علیهاالسلام می گذشتند، اهل آن خانه را با تلاوت این آیه برای انجام فریضه نماز مورد خطاب قرار می دادند،(2) مشمول این آیه مبارکه است.
یکی از چهارده معصوم نزد حق تعالی و مسلمانان، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام است. بنابراین، گفته های آن بزرگوار، شرح افعال و کردار آن حضرت، حدیث تلقّی می شوند. این مقاله کوشیده است تا احادیثی از فرمایش های آن بانوی بزرگوار را، که در منابع اهل سنّت نقل شده اند، گرد آورد.
برخی از احادیث نقل شده از حضرت زهرا علیهاالسلام در مجامع حدیثی اهل سنّت و کتاب معجم کبیر طبرانی آمده است. تعدادی از آن ها توسط راوی آن حضرت به گونه مستقیم و برخی به صورت مرسل نقل شده است که در این مقاله، در دو بخش احادیث «مسند» و احادیث «مرسل» ارائه شده اند.
نکته مورد توجه اینکه طبرانی در بخش احادیث حضرت فاطمه علیهاالسلام ، ابتدا راویان مرد را ذکر کرده، سپس از راویان زن حدیث جمع آوری کرده است. ترتیب نام راویان مرد از حضرت زهرا علیهاالسلام چنین است: علی بن ابی طالب، عبدالله بن مسعود، حسین بن علی، عبدالله بن عبّاس و انس بن مالک. اما اینکه چرا ترتیب خاصی در نظر نگرفته، قابل توجه است.
احادیث مسند
احادیثی را که به صورت مستقیم از فاطمه زهرا علیهاالسلام نقل شده اند یا راوی خود شاهد فعل یا فرموده آن حضرت بوده احادیث «مسند» می خوانیم. موضوعات این احادیث عبارتند از:
1. بیان وظیفه مردان
حسین بن علی علیه السلام فرمود: شنیدم فاطمه بنت محمّد صلی الله علیه و آله فرمود که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «الرجلُ أحقُّ بِصدرِ دابّته و صدرِ فراشِه والصلاةِ فی منزلِه الاّ اماما یجمعُ الناسَ علیهِ»؛ مرد سزاوارتر است که بر مرکب خود سوار شود و بر بستر خود قرار گیرد و نماز را در منزل خویش بجا آورد، مگر اینکه پیشوایی مردم را به خود بخواند (که در این صورت، وظیفه دارد برود.) نعمان(3) گفت: «صدقت بنتُ محمّدٍ رسولِ اللّهِ سمعتُ أبی بشیرا یقول کما قالت فاطمةُ و قال رسولُ اللهِ: اِلاّ مَن أُذِنَ»؛(4) دختر محمّد رسول خدا صلی الله علیه و آله درست گفت. شنیدم پدرم بشیر همین گونه می گفت که فاطمه علیهاالسلام فرمود، و گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: مگر کسی که اجازه داده شده است.
2. فاطمه علیهاالسلام و فرزندان
اسماء بنت عمیس از فاطمه زهرا علیهاالسلام نقل می کند که روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد او آمد و فرمود: پسرانم (یعنی: حسن و حسین) کجایند؟ حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: «أصبحنا و لَیس فی بیتِنا شی ءٌ یَذوُقه ذائقٌ. فقالَ علیٌّ: اَذهبُ بِهما فاِنّی اَتخوَّفُ أن یَبکیا علیکَ و لیس عندکَ شی ءٌ، فَذهَب اِلی فلانِ الیهودی»؛ صبح که بیدار شدیم، چیزی برای (حتی) چشیدن نداشتیم. علی علیه السلام فرمود: آن ها را می برم، می ترسم نزد تو (بمانند) گریه کنند، در حالی که چیزی برای خوردن نیست. نزد فلان یهودی رفت.
رسول خدا صلی الله علیه و آله به سوی آن ها رفت و آن دو را دید که در آبی بازی می کنند و نزد آن ها مقدار زیادی خرما بود. فرمود: «یا علیُّ، ألاّ تقلب ابنَی قبلَ أن یَشتدَّ علیهما الحرّ»؛ ای علی، نمی خواهی پیش از آنکه گرما بر آن ها مستولی شود، آن ها را برگردانی؟ علی علیه السلام فرمود: «أصبحنا و لیسَ فی بیتِنا شی ءٌ، فلو جلستَ یا نبیَّ اللهِ حتی أجمعَ لفاطمةَ تمراتٍ، فجلسَ النبیُّ صلی الله علیه و آله حتی اجتمعَ لفاطمةَ شی ءٌ مِن تمرٍ، فجعلهُ فی صرَّتِه، ثُمَّ أقبَل، فَحملَ النبیُّ صلی الله علیه و آله أحدَهُما و علیٌّ الآخَر حتَی أقلبَها»؛(5) صبح در منزل چیزی برای خوردن نداشتیم. اگر شما، ای پیامبر خدا! بنشینید (تأمّل کنید) برای فاطمه مقداری خرما جمع می کنم. پس پیامبر صلی الله علیه و آله نشست تا مقداری خرما برای فاطمه جمع کرد و آن را در سبدش گذاشت. سپس رو به سوی منزل آمدند، پیامبر صلی الله علیه و آله یکی از بچه ها را بغل کرد و علی دیگری را، تا نزد فاطمه علیهاالسلام رسیدند.
زینب، دختر ابورافع، نقل می کند که حضرت فاطمه علیهاالسلام در حال بیماری اش که در آن از دنیا رفت با حسن و حسین علیهماالسلام نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفت و گفت: «یا رسولَ اللّهِ، هذانِ ابناکَ فوّرِثهما شیئا، فقال: اَمّا الحسنُ فَلهُ هَیبتی و سؤدی، و أما حسینُ فله جُرأتی وجُودی»؛(6) ای پیامبر خدا، این دو پسران شما هستند، پس چیزی به آن ها به یادگار بده. حضرت صلی الله علیه و آله فرمود: به حسن هیبت و بزرگی ام را عطا کردم و به حسین، شهامت و بخششم را.
ابوسعید خدری نقل کرده است که روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله بر حضرت فاطمه علیهاالسلام وارد شد، در حالی که حضرت علی علیه السلام در خواب بود و حضرت فاطمه بر زمین دراز کشیده بود و دو پسرش هم در کنارش بودند. حسن علیه السلام آب خواست، پیامبر صلی الله علیه و آله برخاست و برایش تهیه کرد و به او داد. حسین علیه السلام نیز طلب آب کرد و خواست که قبل از حسن علیه السلام آب بنوشد و گریه کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «أنَّ اخاکَ استسقی قبلَکَ»؛ برادرت قبل از تو آب خواست. حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: «کأن الحسنَ آثَرٌ عندَکَ»؛ گویا حسن برایت مهم تر است. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «ما هو بآثرٍ عندی مِنه و اِنّهما عندی بمنزلةٍ و اِنّی و ایّاک و هما و هذا النائمُ لَفی مکانٍ واحدٍ یوم القیامةِ»؛ او برای من مهم تر نیست. هر دوی آن ها برایم یکسانند. من و این دو و تو و این خفته (یعنی: علی علیه السلام ) روز قیامت در یک جا خواهیم بود.(7)
احمد بن حنبل به سند خود از ابن ابی ملیکه نقل می کند که گفت: فاطمه علیهاالسلام فرزندش حسن بن علی علیه السلام را می چرخاند و می فرمود: «بابی شبهَ النّبیِ، لیس شبیها بعلیٍّ»؛(8) پدرم فدای آنکه شبیه پیامبر است و شباهتی به علی علیه السلام ندارد.
هیثمی با اسناد خود نقل می کند که فاطمه کبری علیهاالسلام فرمود: «قالَ رسول اللّه صلی الله علیه و آله : کلُّ بنی أمٍّ ینتمونَ الی عصبةٍ الاّ ولدُ فاطمةَ فَانَا ولیُّهم و اَنَا عِصَبتُهم»؛(9) پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هر فرزندی مادری دارد که فرزند به او روی می آورد و برمی گردد (ریشه و پی اوست)، غیر از فرزندان فاطمه که من سرپرست آن ها و عصبه آن ها هستم؛ یعنی ریشه و اصلشان به من بازمی گردد.
3. حجاب و عفت حضرت فاطمه علیهاالسلام
حضرت علی علیه السلام فرمود: مرد کوری اجازه ورود بر فاطمه دختر رسول اللّه علیهاالسلام خواست. حضرت فاطمه حجاب خود را برگرفت. پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: چرا در حجاب شدی، او که تو را نمی بیند؟ فاطمه علیهاالسلام گفت: «یا رسولَ اللّهِ، اِن لم یَکُن یَرانی فأَنا أَراهُ و هو یَشُّم الریحَ»؛ ای پیامبرخدا، اگر او مرا نمی بیند، من که او را می بینم و بوی او را استشمام می کند. رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «اَشهدُ اَنَّکَ بِضعةٌ مِنّی»؛(10) حقا که تو پاره تن من هستی.
4. فاطمه زهرا علیهاالسلام در سوگ پیامبر صلی الله علیه و آله
عایشه نقل می کند که پیامبر صلی الله علیه و آله در خانه من مورد شکایت قرار گرفت. فاطمه به سوی او آمد قسم به آنکه جان عایشه در دست اوست راه رفتنش مانند راه رفتن پیامبر صلی الله علیه و آله بود. رسول خدا صلی الله علیه و آله با او رازی را در میان گذاشت که فاطمه گریه کرد، سپس چیزی به او گفت که فاطمه علیهاالسلام خندید. گفتم: مانند امروز ندیده بودم که خنده و گریه این قدر به هم نزدیک باشند. گفتم: فاطمه! به من بگو که (پیامبر) چه چیزی به تو گفت؟ فرمود: «ما کنتُ أَفعلُ»؛(11) این کار را نمی کنم. هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله رحلت نمود، از او (فاطمه) همان سؤال را کردم، گفت: حالا پاسخ می دهم: «اِنَّ رسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله قال: اِنّ جبریلَ کانَ یُعارضنی القرآنَ فی کلِ سنةٍ مرّةً، و اِنّه عارضَنی العامَ مرّتینِ، و لا أری ذلکَ اِلاّ عندَ اقترابِ أجلی فاتّقی اللّهَ واصبری فنِعم السلفُ أَنا لکِ. فبکیتُ، ثُمّ سارنی فقالَ: أما ترضَینَ أن تکونی سیدةَ نساءِ المؤمنینَ أو قال: نساءُ هذهِ الامّةِ؟ فضحکتُ»؛(12) پیامبر فرمود: جبرئیل هر سال قرآن را یک بار بر من عرضه می کرد، امسال دو بار عرضه کرد، و این نیست جز آنکه نشانه نزدیک بودن اجلم می باشد. پس تقوای الهی پیشه کن و صبر نما. من سابقه خوبی برای تو هستم. (فاطمه علیهاالسلام می فرماید:) پس گریه کردم. سپس رو به من کرد و فرمود: آیا راضی نیستی که سرور زنان با ایمان باشی؟ یا فرمود: سرور زنان این امّت باشی؟ پس خندیدم.
امّ سلمه نقل می کند که پیامبر پس از فتح (فتح مکّه) فاطمه علیهاالسلام را صدا کرد و با او نجوا نمود. او گریه کرد، سپس به او چیزی گفت و او خندید. اُمّ سلمه می گوید: از او چیزی نپرسیدم تا پیامبر رحلت نمود. پس از آن از فاطمه درباره گریه و خنده اش سؤال کردم، «أخبرنی أنّه یموت، ثم أخبرنی أنّی سیدةُ نساء أهلِ الجنةِ بعدَ مریمَ بنتَ عمرانِ، فلذلکَ ضحکتُ»؛(13) به من خبر داد که می میرد، سپس خبر داد که من پس از مریم دختر عمران، سرور زنان بهشت ام. به این خاطر خندیدم.
انس از حضرت فاطمه علیهاالسلام نقل می کند که فرمود: «یا أنسُ کیفَ طابت أنفسُکم أن تَحثُّوا علی رسولِ اللّه صلی الله علیه و آله الترابَ، وا أبتاه مِن ربّه ما أدناه، وا أبتاه جنّة الفردوسِ مأواه، وا أبتاه الی جبریلَ تنعاهُ، وا أبتاهُ أجابَ ربّا دعاه»؛(14) ای انس، چگونه توانستی بر پیامبر صلی الله علیه و آله خاک بریزی؟ ای پدر، چقدر به پروردگار نزدیک هستی! ای پدر، بهشت جایگاه توست! ای پدر، خبر رحلتت را به جبرئیل دادند! ای پدر، پروردگار دعایت را اجابت کرد!
ابن عبد ربّه در کتابش آورده است که فاطمه علیهاالسلام بر مزار پدر ایستاد و گفت:
اِنّا فَقَدناکَ فقدَ الارضِ وابلَها
و غابَ مُذ غبتَ عَنّا الوحیُ والکتُبُ
فلیتَ قبلکَ کانَ الموتُ صافَنا
لِما نعیتَ و حالت دونکَ الکتُب.(15)
ابن ابی الحدید نیز می نویسد که افراد زیادی گریه و عزادری حضرت فاطمه علیهاالسلام را در زمان رحلت پدرش و پس از آن چنین نقل کرده اند: «یا ابتاه جنّة الخلدِ مثواه، یا ابتاه عندَ ذِی العرشِ مأواه، یا ابتاه کانَ جبریلُ یَغشاه، یا ابتاه لستُ بعدَ الیومِ أراهُ»؛(16) ای پدر، بهشت جاودان سرایت! ای پدر، نزد صاحب عرش مأوایت! ای پدر، جبریل تو را دربرگرفت! ای پدر، پس از امروز تو را نخواهم دید.علی بن علی هلالی از پدرش نقل می کند که گفت: بر رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد شدم، در حالی که آن حضرت در شرایطی بود که رحلت فرمود. فاطمه علیهاالسلام بالای سر آن حضرت بود و گریه می کرد، به گونه ای که صدایش بلند شد. پیامبر رو به او فرمود: «حبیبتی فاطمةُ مَا الذی یُبکیکِ؟»؛ عزیزم فاطمه! چه چیزی تو را به گریه انداخت؟ گفت: «اَخشیَ الضیعةَ بعدَکَ»، از سختی و تنگی (زندگی) پس از شما می ترسم. پیامبر فرمود: «یا حبیبتی أمَا علمتَ أنّ اللّهَ عزّوجلّ اِطّلعَ اِلیَ الارضِ…»؛ عزیزم! آیا نمی دانی که خدای عزّوجل به اهل زمین خبر داد که … . در این فرمایش، رسول اللّه صلی الله علیه و آله با بشارت هایی حضرت فاطمه علیهاالسلام را دل داری داد.(17)
انس بن مالک نقل می کند که حضرت فاطمه علیهاالسلام نزد رسول اللّه صلی الله علیه و آله نشسته بود، در حالی که سختی و شدت مرگ بر آن حضرت بیشتر می شد، آن حضرت سرش را بلند کرد و فرمود: «واکَرباه، فبکت فاطمةُ و قالت: واکرباهُ لکربِکَ یا أبتاه»؛ وای از سختی! و فاطمه علیهاالسلام عرض کرد: وای از سختی به خاطر سختی تو، ای پدر! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «لاکرب علی أبیکَ بعدَ الیومِ»؛(18) پس از امروز، دیگر بر پدرت سختی نیست.
5. طلب میراث پدر
بخاری در کتاب صحیح، به سند خود از عایشه دختر ابابکر، همسر رسول الله صلی الله علیه و آله ، نقل می کند که گفت: فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از رحلت آن حضرت از ابوبکر خواست تا میراث او را از مایملک رسول الله صلی الله علیه و آله ، که بر جای مانده است، بدهد. ابوبکر پاسخ داد: پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده است: «لا نُورّثُ، ما ترکناهُ صدقةً»؛ ما پیامبران ارثی باقی نمی گذاریم؛ آنچه می ماند صدقه است. پس فاطمه غضب کرد و از ابوبکر دوری جست. عایشه گفت: فاطمه از ابوبکر سهمش را از میراث رسول خدا از خیبر، فدک و صدقه آن حضرت برای مدینه طلب کرد.(19)
ابوداود نیز به سند خود از ابوطفیل نقل کرده است که گفت: «جاءت فاطمةُ رضی اللّهُ عنها الی ابی بکرٍ بِطلبِ میراثِها مِن النبی صلی الله علیه و آله . فقال ابوبکر. سمعتُ رسولَ اللهِ صلی الله علیه و آله یقولُ: انّ اللّه عزّوجل اِذا اَطعَم نبیّا طعمةً فهی لِلّذی یقومُ مِن بعدِه»؛(20) فاطمه برای درخواست میراث پدرش پیامبر نزد ابوبکر آمد. ابوبکر به او گفت: از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدم که می گفت: هرگاه خدای عزّوجل چیزی را به پیامبری داد، آن برای کسی است که پس از او جانشین وی می گردد.
بیهقی به سند خود از معمر از زهری از عروة از عایشه نقل می کند که گفت: «انّ فاطمة و العباسَ رضی اللّه عنهما اَتیَا ابابکرٍ یَلتمسانِ میراثَهُما مِن رسولِ اللهِ و هُما حینئذٍ یَطلبانِ اَرضَهُ مِن فدکٍ و سهمَه مِن خیبر…»؛ فاطمه و عبّاس نزد ابوبکر آمدند و میراث خود از رسول خدا را طلب کردند؛ در آن موقع، زمین فدک و سهم او را از خیبر می خواستند … . سپس می گوید: «فغَضِبَ فاطمةُ رضی الله عنه و هجرَتْهُ فلم تُکلِّمهُ حتّی ماتَت فدفَنهَا علیٌّ رضی الله عنه لیلاً و لم یُؤذَن بِها ابابکرٍ»؛(21) پس فاطمه بر او غضب کرد و از او دوری گزید و تا وقتی که از دنیا رفت با او سخن نگفت. پس علی علیه السلام او را شبانه دفن کرد و ابوبکر را خبر نکرد. طبری و یعقوبی نیز در کتاب تاریخ خود، مانند این روایت را نقل کرده اند.(22)
6. حمایت از ولایت و خلافت
حضرت فاطمه علیهاالسلام تا وقتی زنده بود برای دفاع از حق ولایت و امامت همسرش علی علیه السلام بسیار کوشا بود.
ابن ابی الحدید از احمد بن عبدالعزیز جوهری به سند او تا ابی جعفر محمّد بن علی رحمهم الله نقل می کند که حضرت علی علیه السلام شبانه حضرت فاطمه علیهاالسلام را سوار بر الاغ به در خانه انصار می برد و از آن ها یاری می طلبید و حضرت فاطمه علیهاالسلام نیز طلب یاری می کرد …(23)
7. درباره خوراکی ها و آشامیدنی ها
ابن ماجه به سند خود از فاطمه بنت حسین از حسین بن علی علیه السلام از مادرش فاطمه دخت رسول اللّه صلی الله علیه و آله نقل می کند که فرمود: «قال رسولُ اللهِ صلی الله علیه و آله : اَلا لاَ یلومَنّ امرءٌ الاّ نفسَهُ یبیتُ و فی یَدِه ریحُ غَمرٍ»؛(24) آگاه باشید که شخص جز خودش را ملامت نکند آن گاه که بخوابد و در دستش بوی چربی باشد. کنایه از این است که اگر هنگام خواب، نظافت را رعایت نکند، قابل ملامت است.
طبری با حدیثی بلند از جعفر بن محمّد رضی الله عنه از پدرانش از حضرت علی علیه السلام از حضرت فاطمه علیهاالسلام نقل می کند که فرمود: «قال لی رسول اللّه: یا حبیبةَ ابیها، کلُّ مسکرٍ حرامٌ و کلٌ مسکرٍ خمرٌ»؛(25) عزیز پدر! هر مست کننده ای حرام و پوشاننده (عقل) است.
احادیث مرسل از حضرت فاطمه علیهاالسلام
حدیث «مرسل» حدیثی است که از سلسله سند راویان آن نام یک نفر یا بیشتر حذف باشد. به عبارت دیگر، حدیثی را که تابعی مستقیما از معصوم نقل کند «مرسل» می گویند؛ مانند حدیثی که یکی از نوادگان حضرت زهرا علیهاالسلام مانند فاطمه بنت الحسین علیه السلام یا یکی از بستگان، که آن حضرت را ملاقات نکرده است، مستقیما از آن حضرت نقل کند.
فاطمه صغری (بنت الحسین علیه السلام ) از فاطمه کبری علیهاالسلام نقل می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «لِکُلِّ بنی أنثی عصبةٌ ینتمونَ الیه الاّ ولدُ فاطمةَ فَأنَا ولیُّهم و أنا عُصبتهم.»(26) شبیه این حدیث را خطیب بغدادی از فاطمه بنت الحسین نقل کرده است.(27)
همو نقل می کند که آن حضرت علیهاالسلام فرمود: «کان رسولُ اللهِ صلی الله علیه و آله اِذ دخل المسجدَ قال: الّلهمَّ اغفرلی ذنوبی وافتحْ لی أبوابَ رحمتِک، و اذا خرج قال، مثلُها الاّ أنَه یقول: ابوابَ فضلِکَ»؛(28) رسول خدا صلی الله علیه و آله هرگاه وارد مسجد می شد، می فرمود: بارالها! گناهان مرا بیامرز و درهای رحمتت را بر من بگشای، و هنگامی که خارج می شد، همان را می گفت و به جای «أبواب رحمتک» می فرمود: أبواب فضلک.
نیز خطیب بغدادی به سند خود از عبدالله بن حسن از مادرش از فاطمه بنت رسول الله رحمهم الله نقل می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «خیارُکم الینکم مناکب فی الصلاة»،(29) بهترین شما کسانی هستند که بهتر به جایگاه های نماز روی آورند.
1 دانشیار دانشگاه تربیت مدرّس.
2. محمّد بن عبدالله حاکم نیشابوری، مستدرک علی الصحیحین، بیروت، دارالمعرفه، 1411، ج 3، ص 158.
3. نعمان بن بشیر، از اصحاب امام حسین علیه السلام .
4. سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی، قاهرة، مکتبة ابن تیمیه، ج 22، ص 414.
5. همان، ص 423.
6. همان.
7. علی بن ابی بکر هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، مصر، ج 9، ص 171.
8. احمد بن حنبل شیبانی، مسند، مصر، ج 6، ص 283.
9. علی بن ابی بکر هیثمی، پیشین، ج 9، ص 172.
10. ابن مغازلی، مناقب، ص 380.
11. در حدیث دیگری از عایشه با سند دیگر، نظیر همین حدیث آمده است که فاطمه علیهاالسلام فرمود: «راز رسول خدا را فاش نمی کنم.»
12. همان، ص 417421. نظیر این حدیث را نک. در: محمّد بن اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، ج 6، ص 26.
13. همان، ص 422 / محمّد بن عیسی بن سوره ترمذی، سنن ترمذی، مصر، 1358، ج 5، ص 701.
14. همان، ص 417 / و نیز نک: محمّد بن اسماعیل بخاری، پیشین، ج 6، ص 18 / علی بن احمد نسائی، سنن نسائی، قاهره، 1348، ج 4، ص 12.
15. ابن عبد ربّه (احمد بن محمّد)، عقد الفرید، مصر، 1377، ج 3، ص 328.
16. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 13، ص 43.
17. ر. ک: علی بن ابی بکر هیثمی، پیشین، ج 9، ص 165.
18. ابن عبد ربّه، پیشین، ج 3، ص 230.
19. محمّد بن اسماعیل بخاری، پیشین، ج 4، ص 96.
20. سلیمان بن اشعث سجستانی، سنن ابی داود، قاهره، ج 3، ص 144.
21. ابوبکر احمد بن حسین بیهقی، سنن الکبری، حیدرآباد (هند)، ج 6، ص 300.
22. محمّد بن جریر طبری، تاریخ طبری، مصر، 1971، ج 3، ص 208 / احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ یعقوبی، نجف، 1389، ج 2، ص 117.
23. ابن ابی الحدید، پیشین، ج 6، ص 13.
24. محمّد بن یزید قزوینی، سنن ابن ماجه، قاهره، ج 2، ص 1096.
25. محمّد بن جریر طبری، دلائل الامامة، نجف، 1383، ص 3.
26. سلیمان بن احمد طبرانی، پیشین، ج 22، ص 423.
27. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، او مدینة اسلام، قاهره، ج 11، ص 285.
28. همان / محمّد بن یزید قزوینی، پیشین، ج 1، ص 253 / شبیه این روایت را نک: در احمد بن جنبل، پیشین، ج 6، ص 282.
29. خطیب بغدادی، پیشین، ج 12، ص 4950.