جوان پیامبر گونه
جوان پیامبر گونه
مجله پرسمان تیر ماه سال 1391 شماره 114
حضرت علی اکبر علیه السلام فرزند امام حسین علیه السلام در یازدهم شعبان1، سال43 قمری در مدینه، دیده به جهان گشود. مادر بزرگوارش لیلی دختر ابی مرّه بود2.
وی از امام زین العابدین علیه السلام بزرگ تر بود؛ زیرا امام سجاد علیه السلام فرمود: «من برادری به نام علی داشتم که از من بزرگ تر بود و مردم [دشمنان]، او را به شهادت رساندند»3. قبر حضرت علی اکبر در کربلا، پایین پای امام حسین علیه السلام است.
امام حسین علیه السلام در تربیت وی و آموزش قرآن ومعارف اسلامی و اطلاعات سیاسی و اجتماعی به او تلاش زیادی به عمل آورد و از وی یک انسان کامل و نمونه ساخت؛ به طوری که شگفتی همگان، به ویژه دشمنانش را بر انگیخت.
روزی حضرت علی اکبرعلیه السلام نزد فرماندار مدینه رفت و از طرف پدر بزرگوارش، پیغامی برای او برد. فرماندار مدینه از علی اکبر پرسید: نام تو چیست؟ آن حضرت فرمود: علی. پرسید: نام برادرت؟ فرمود: علی. آن شخص عصبانی شد و چند بار گفت: علی، علی، علی؛ پدرت چه می خواهد که همة فرزندانش را علی نام می گذارد؟ وقتی حضرت علی اکبر علیه السلام این سخن را برای پدرش نقل کرد، آن حضرت فرمود: به خدا سوگند! اگر پروردگار ده¬ها فرزند پسر به من عنایت کند، نام همة آنها را علی می گذارم و اگر خدا ده¬ها فرزند دختر به من عطا، نماید، نام همة آنها را فاطمه می گذارم».
حضرت علی اکبرعلیه السلام، جوانی خوش چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و رخسار، شبیه ترین مردم به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی ابن ابی طالب علی السلام به ارث برده و جامع کمالات و صفات پسندیده و نیک بود.4
شجاعت و دلاوری حضرت علی اکبر علیه السلام و رزم آوری و بصیرت دینی و سیاسی او، در سفر کربلا، به ویژه در روز عاشورا، تجلی کرد و سخنان و فداکاری¬هایش، دلیل آن است. وقتی امام حسین علیه السلام از منزلگاه «قصر بنی مقاتل» گذشت، روی اسب، اندکی به خواب رفت و پس از بیداری، سه بار جملة «انا لله و انا الیه راجعون» را تکرار کرد. حضرت علی اکبر علیه السلام وقتی علت خواندن این جمله را پرسید، آن حضرت فرمود: در خواب دیدم سواری می گوید: این کاروان، به سوی مرگ می رود. پرسید: مگر ما بر حق نیستیم؟ فرمود: بله. پس گفت: پس باکی از مرگ در راه حق نداریم!
در روز عاشورا، پس از شهادت یاران امام، اولین کسی که اجازه رزم خواست تا جان خود را فدای دین کند، او بود. اگر چه به میدان رفتن او بر اهل بیت علیهم السلام و بر امام علیه السلام بسیار سخت بود، ولی از ایثار و روحیه جانبازی او، جز این انتظار نبود. وقتی به میدان می رفت، امام حسین علیه السلام در سخنانی سوزناک بیان کرد و آن قوم ناجوانمرد را که دعوتشان کردند، ولی تیغ به رویشان کشیدند، نفرین کرد. حضرت علی اکبر علیه السلام چندین بار به میدان رفت و رزم¬های شجاعانه ای با انبوه سپاه دشمن نمود و پس از شهادت، امام حسین علیه السلام صورت بر چهرة خونین حضرت علی اکبر علیه السلام نهاد و باز دشمن را نفرین کرد.
امام حسین علیه السلام هنگامی که علی اکبر علیه السلام را به میدان می فرستاد، خطاب به لشکر دشمن فرمود: «ای قوم! شما شاهد باشید که پسری را به میدان می فرستم که شبیه ترین مردم از نظر خلق و خوی و منطق به رسول الله صلی الله علیه و آله است بدانید هر زمان ما دلمان برای رسول الله صلی الله علیه و آله تنگ می شد، نگاه به چهرة او می کردیم».
پی نوشت ها:
1.علی نمازی، مستدرک سفینه البحار، ج 5، ص 388.
2. محمد حسون و امّ علی مشکور، أعلام النّساء المؤمنات، ص 126.
3. مصعب عبن عبدالله زبیری، نسب قریش، ص 85.
4.شیخ عباس قمی، منتهی الامال، ج1، ص