توفّی از سوی خدا و متعلق به نفس است
توفّی از سوی خدا و متعلق به نفس است. اولیاء الهی همواره برای نوع توفّی خود دعا کردهاند؛ مثل: “…تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ” [1] و “…تَوَفَّنا مُسْلِمينَ"؛ [2] یعنی جانمان را مثل ابرار و مسلمانان کن. اما ما چقدر دنبال این مسیریم؟ هرچه باشیم و هر تعینی بگیریم، خدا همان را توفّی میکند. پس حتی اگر ظاهراً مسلمان باشیم، ممکن است مسلمان نمیریم، یعنی نفسمان تعین اسلامی نگیرد! نشانهاش هم این است که همه جا تسلیم خدا نباشیم.
پس از آیات توفّی، به آیاتی میرسیم که موت را برای نفس دانستهاند:
“كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ.” [3]
هر نفسی چشندۀ مرگ است و شما را به شرّ و خیر میآزماییم و به سوی ما بازمیگردید.
نفس است که میمیرد و از خواص ماده تجرد میگیرد؛ مؤمن و کافر هم ندارد. منتها چشیدن این موت، در ابتلا بین خیر و شر حاصل میشود تا نفسی که الهام فجور و تقوا را گرفته، در هرکدام که میخواهد، تعین پیدا کند. پس دنیا با تمام میادین اقبال و ادبارش زیباست و همان مزرعۀ آخرت است که میتواند بستر عروج ما شود. اما اگر کسی به حیات دنیا دل ببندد و در آن بماند، در همین حیات دانی تعین میگیرد و خودیهایش تثبیت میشود. چهبسا خداوند نیز او را از نظر اموال و اولاد و سایر شئون دنیوی قدرتمند کند، تا او طبق خواست خودش، نفسش را در خود طبیعی تعین دهد.
خلاصه آنکه ما نه جسمیم، نه روح؛ بلکه نفسیم و هرچه اختیار کنیم و هر تعینی بگیریم، مربوط نفسمان است؛ “كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهينَةٌ". [4] اگر از خودی بمیریم و بگذاریم خدا برایمان تصمیم بگیرد، همه چیز از جمال و جلالش زیباست. اما اگر براساس خود طبیعی تصمیم بگیریم، خوبی هم باشد، زشت است؛ چون از «خود»مان برآمده و عاقبتش زیان نفس است. لذا فردا هم اگر پشیمان شویم و بخواهیم برگردیم، نمیتوانیم؛ چون همه چیز کار خودمان بوده و در همان مسیری که خواستهایم، تعین گرفتهایم؛ پس حتی اگر امکان برگشت بود، ما اهل برگشت نبودیم.
……….
[1] سورۀ آلعمران، آیۀ 193: ما را با نیکان بمیران.
[2] سورۀ اعراف، آیۀ 126: ما را مسلمان بمیران.
[3] سورۀ انبیاء، آیۀ 35.
[4] سورۀ مدثّر، آیۀ 38: هر نفس در گرو آن چیزی است که کسب کرده است.