تواضع فروتنی
الهی العفو:
????????????
#خاطرات_افلاڪیان
#تواضع_فروتنی
✍شهيد بابايی از اتومبيلهای شيك و پر زرق و برق اصلاً خوشش نمی آمد و براي اياب و و ذهاب اگر يك وانت هم در دسترسش بود، از آن استفاده ميكرد. خدمت به مردم و به خصوص خدمت به رزمندگان برايش از هر كاری شيرينتر بود…
يكبار با هم در جزيره مجنون بوديم و يك وانت در اختيار داشتيم، هنگام غروب آفتاب مرا صدا زد و گفت:
حسن مگر وانت نداری؟
گفتم: _چرا
گفت: ما الان كاری نداريم، بيا برويم اين بسيجیها را از سنگرها به مقرشان برسانيم…
گفتم: اينها تمام مسلح هستند و شما شخصيت بزرگی هستيد، ممكن است مشكلی براي شما بوجود بيايد…
با خنده و با لهجه قزوينی گفت:
پسر جان آنكس كه بايد ببرد می برد. بيا برويم!
خلاصه در اوقاتی كه كاری نداشتيم، به اصرار ايشان میرفتيم و برادران بسيجی را در جزيره جابهجا میكرديم و ايشان كه هميشه لباس بسيجی به تن داشت، رزمندگان بسيجي را در آغوش میگرفت و با شوق میبوسيد و میگفت:
شما لشكريان امام زمان(عجل الله تعالی فرجه شریف) هستيد قدر خودتان را بدانيد…
? راوے : همرزم شهید
#سرلشگر_شهید_عباس_بابایی?
???????
???????