تو را نميشناختم رفيق
✿ ↜..ζάみરส.. ↝ ✿:
#شهید_محسن_حججی
▪️ تو را نميشناختم رفيق!?
حالا هم جز يك نام و اين عكس چيزى از تو نميدانم!
اكنون كه در شادى وصولت، قهقهه ى مستانه ميزنى و به چهره ى خداوند نگاه ميكنى، بعيد است كه بتوانم بشناسمت آن گونه كه بايد بشناسمت!
اما رفيق صدايت ميكنم به حكم اينكه خداوند بهترين رفيق است و دوستان خدا هم رفقاى خلق خدا…
.
اين روزها كه آخرين تصويرت دست به دست ميشود، خواهد گذشت. تاريخ هم جلو خواهد رفت اما تو فراموش نميشوى؛
ميدانى چرا رفيق؟
?چون خداوند عهد بسته ست كه گوشه هايى از عصر روز دهم را هربار به وسيله كسى برايمان تصوير كند.
گاهى فرياد شيرمردى بالاى گنبد عقيله، عاشورايى است، گاهى فرشچيان بايد قلم به دست بگيرد و حالا هم كه تصويرِ نگاه تو اين كار را كرده است.
.
▪️چشمانى پر از حماسه كه با ترس غريبه است و پاداش پايان ماموريت خود را جز در آسمان نمى بيند.
همه چيز سر جاى خود است، خيمه ها، آتش و دود و غروب دلگيرى كه به آسمان خون پاشيده، حتى آن حرامى كه پشت سرت ايستاده.
.
روبرويت اما سيدالشهداى تاريخ آغوش گشوده است و لبخند ميزند به جوان دلاورى كه هزار و چهارصد سال بعد ندايش را لبيك گفت…
اين تصوير را ببينيد
و بنويسيد براى ثبت در تاريخ
كه ترس و وحشت، به كاروان امام عاشورا راه ندارد.
#ما_را_ز_سر_بريده_ميترسانى؟!
#از_سواران_سلحشور_خبر_دارم_من…