تفسیر سوره اعراف
تفسیر سوره اعراف
لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ «59»
همانا نوح را به سوى قومش فرستاديم. پس به مردم گفت: اى قوم من! خدا را بپرستيد كه جز او براى شما خدا و معبودى نيست. همانا من بر شما از عذاب روزى بزرگ بيمناكم.
قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «60»
سران قوم او گفتند: همانا ما تو را در گمراهى آشكارى مىبينيم.
نكته ها:
نمونهى «بلد خبيث» كه در آيهى قبل مطرح بود، قوم نوح بودند كه هر چه حضرت نوح فرياد زد، به جايى نرسيد. داستان حضرت نوح عليه السلام در سورههاى نوح، صافّات، اسراء، احزاب، يونس، مؤمنون و قمر آمده است.
«خوف»، جنبه مثبت نيز دارد، ولى «جُبن»، فقط ترسِ منفى و ناپسند است. «جبن»، ناشى از خودكمبينى است و «خوف»، گاهى مولود واقعبينى و هوشيارى نسبت به خطرهاست.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «نوح عليه السلام اوّلين پيامبر اولوا العزمى است كه از طرف خداوند به رسالت عامّه مبعوث شد». «1» دعوت حضرت نوح جهانى بود، چون قوم او همهى مردم آن روز زمين بودند و حضرت در نفرين خود همهى كافران روى زمين را نفرين كرد، «وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً» «2» و همهى جهانيان غرق شدند.
حضرت نوح عليه السلام 950 سال مردم را دعوت به توحيد كرد، «أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عاماً» «3» آنها نه تنها ايمان نياوردند، بلكه از آن حضرت دورى كرده، «فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعائِي إِلَّا فِراراً» «4» و او را مورد آزار و شكنجه قرار مىدادند. به قدرى مىزدند كه بيهوش بر زمين مىافتاد؛ امّا
__________________________
(1). تفسير درّالمنثور.
(2). نوح، 26.
(3). عنكبوت، 14.
(4). نوح، 6.
هنگامى كه به هوش مىآمد مىگفت: «الّلهم اهدِ قومى فانّهم لا يعلمون» خدايا! قوم مرا هدايت كن كه آنان ناآگاهند.
پيامها:
1- با اينكه رسالت نوح عليه السلام جهانى بود، ابتدا از قوم خود شروع كرد.
2- دعوت به توحيد و خداپرستى، سرآغاز دعوت انبيا و از مشتركات همهى اديان الهى است.
3- دليل يكتاپرستى، يكتايى وبىشريك بودن خداوند است
4- خداشناسى و ايمان به خدا، از همان ابتدا و در طول تاريخ بوده است.
(حضرت نوح كه قبل از حضرت ابراهيم، موسى وعيسى عليهم السلام بود، به مردم گفت: خدا را عبادت كنيد، كه اين بيانگر شناخت آنان نسبت به خداوند است)
5- انبيا، دلسوزان واقعى بشرند. يا قَوْمِ …
6- مخالفان انبيا هميشه، گروهى از اشراف و سردمداران بودهاند كه زرق و برق ثروت و قدرت آنان، چشم مردم را پر مىكرده است.
7- بدتر از ايمان نياوردن، گمراه دانستن انبياست. «إِنَّا لَنَراكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ» آرى، وقتى فطرت مسخ شود، راهنماى واقعى را گمراه مىپندارد. امروز نيز گروهى كه خود را روشنفكر مىدانند، رهروان پيامبر را مرتجع و سادهلوح مىپندارند.
8- كسى كه در پى پديد آوردن نظام توحيدى و براندازى نظام شرك است، بايد انتظار هرگونه تهمت و توهين را داشته باشد.
9- مخالفان، در تهمتزدن سخت و جدّى هستند.