دو خاطره حاج آقای قرائتی از سریع مستجاب شدن دعای یتیم
? دو خاطره حاج آقای قرائتی از سریع مستجاب شدن دعای یتیم در برنامه سمت خدا و گریه ایشان
کانال سایت شهید آوینی↙️
☑️ @Sh_Aviny
کسانی که از هر دری که بخواهند وارد بهشت میشوند
حضرت محمد(ص):
?سه نفر هستند که هنگام دیدار با خدا از هر دری که بخواهند وارد بهشت میشوند:
1⃣کسی که خوش اخلاق باشد.
2⃣ کسی که هم در خلوت هم در حضور مردم از خدا بترسد.
3⃣کسی که جر و بحث را رها کند، حتی اگر حق با او باشد.
? اصول کافی’ج۲’ص ۳۰۰
?????????????
بزرگی میگفت
به خــدا وابسته شو
پرسیدم چگونه؟
گفت:چگونه به دیگران
وابسته میشوی؟
گفتم:با حرف زدن
رفت و آمد
و دیدارهای مڪرر
گفت: پس باخداهم زیاد
حرف بزن
رفت وآمد کن وزیادببینش
????????????
?ازعارف دانایی پرسیدند:
?تابهشت چقدرراه است؟
گفت یک قدم
گفتند:چطور؟
گفت: یک پایتان را
که روے نفس بگذارید
پـای
دیگرتان دربهشت است…
????????????
?میخواستم خدا را نوازش کنم !
ندا رسید؛ کودک یتیم را نوازش کن ..
?خواستم دستان خدا را بگیرم !
ندا آمد؛ دستان افتاده ای را بگیر ..
?خواستم چهره خداوند را ببینم !
ندا آمد؛ به صورت مادرت بنگر ..
?خواستم رنگ خدا را ببینم !
ندا آمد؛ بی رنگی عارفان را بنگر ..
?خواستم دست خدا را ببوسم !
ندا آمد؛ دست کارگری را که درست
کار میکند ببوس …
?خواستم به خانه خدا بروم !
ندا آمد؛ قلب انسان مومن را زیارت کن ..
?خواستم نور الهی را مشاهده کنم
ندا آمد؛ ازپرخوری وشکم سیر فاصلهبگیر.
?خواستم صبر خدای را ببینم !
ندا آمد؛ بر زخم زبان بندگان صبر کن ..
?خواستم خدای را یاد کنم !
ندا آمد؛ ارحام و خویشانت را یاد کن ..
?خواستم که دیگر نخواهم ..
ندا آمد امورت را به او واگذار کن و برو …
@asheghaneshahadat
???????????
?1- ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﺍﻟﻠﻪ» جل جلاله« ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﺯﻳﺎﺩ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ. ?١ - ﺟﻮﺍﻥ ﺗﻮﺑﻪ ﻛﺎﺭ ?٢- ﭼﺸﻢ ﮔﺮﻳﺎﻥ ?٣- ﻗﻠﺐ ﺧﺎﺷﻊ ?٢ - ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺤﻤﺪ»صلى الله عليه وسلم« ﺩﺭﺩﻧﻴﺎ ﺯﻳﺎﺩ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ . ?١- ﻋﻄﺮ ?٢- ﺯﻥ ﺩﻳﻨﺪﺍﺭ ?٣- ﻧﻤﺎﺯ ?٣ - ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﺑﺎﻳﺪ ﻛﻨﺎﺭ ﮔﺬﺍﺷﺖ . ?١- ﭼﺎﭘﻠﻮﺳﻲ ?٢- ﺍﺳﺮﺍﻑ ?٣- ﻏﻤﺎﺯﻱ ?٤ - ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﻧﮕﻬﺪﺍﺷﺘﻦ ﻭﺍﺟﺐ ﺍﺳﺖ . ?١- ﺯﺑﺎﻥ ?٢- ﺍﻋﺼﺎﺏ ?٣- ﻧﻔﺲ ?٥ - ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ » جل جلاله« ﺁﺭﺯﻭ ﻧﻤﺎ . ? ١- ﻫﺪﺍﻳﺖ ?٢- ﻓﺮﺯﻧﺪﻧﻴﻜﻮ ?٣- ﺷﻔﺎﺀ ?٦ - ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﻋﻼﻣﺖ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ?١- ﻋﺸﻖ ?٢-ﺳﻜﻮﻥ ?٣- ﺳﺎﺯﮔﺎﺭﻱ ?٧ - ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺑﻪ ﻳﺎﺩﮔﺎﺭ ﺑﮕﺬﺍﺭ . ?١- ﻋﻠﻢ ﺳﻮﺩﻣﻨﺪ ?٢- ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺻﺎﻟﺢ ?٣- ﺻﺪﻗﻪ ﺟﺎﺭﻱ ?٨ - ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﺯﻳﺎﺩ ﻓﻜﺮ ﻛﻦ . ?١- ﺍﺯ ﭼﻪ ﺧﻠﻖ ﺷﺪﻩ ﺍﻱ ?٢- ﺑﺮﺍﻱ ﭼﻪ ﺧﻠﻖ ﺷﺪﻩ ﺍﻱ ?٣ - ﺑﻪ ﻛﺠﺎﻣﻴﺮﻭﻱ ?٩ - ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﺣﺘﻤﺎً ﺣﺎﺻﻞ ﻧﻤﺎ . ?١- ﻋﻔﺖ ﻭ ﭘﺎﻛﺪﺍﻣﻨﻲ ?٢- ﻋﺰﺕ ﻧﻔﺲ ?3- ﺧٌﻠﻖ ﻧﻴﻜﻮ ?١٠- ﺳﻪ ﭼﻴﺰ عاقبت ﺧﻴﺮ ﻧﺪﺍﺭﺩ . ?١- ﺭﺷﻮﺕ ﺳتانى ?٢- ﻓﺮﻳﺐ ﺩﺍﺩﻥ ﻣﺮﺩﻡ ?٣- ﺳﻮﺩ ﺧﻮﺭﺩﻥ ?١١- ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺁﺯﻣﺎﻳﺶ ﺍﺳﺖ . ?١- ﺛﺮﻭﺕ ?٢- ﺷﻬﺮﺕ ?٣- ﻣٌﺼﻴﺒﺖ ?١٢- ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺧﻄﺮ ﻛﻔﺮ ﺩﺍﺭﺩ. ?١ - ﺍﺳﺘهزاﺀ ﺑﻪ ﺩﻳﻦ ?٢ - ﻛﻤﻚ از ﻏﻴﺮﺍﻟﻠﻪ ?٣- ﺩﻭﺳﺘﻲ ﺑﺎﻛﻔﺎﺭ ?١٣- ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺩﻭﺭ ﻛﻦ . ?١ - ﺍﻣﺎﻛﻦ ﻓﺴﺎﺩ ?٢- ﺷﺒﻬﺎﺕ ?٣- ﻓﺴﺎﺩ ﺍﺧﻼﻗﻲ ?١٤- ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻧﻴﻚ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻣﻴﻜﻨﺪ ? ١- ﺩﺭﻭﻍ ﮔﻔﺘﻦ ?٢- ﻧﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﻋﻮﺭﺕ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ?٣- ﺳﺨﻦ ﭼﻴﻨﻲ ?١٥- ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺧﺼﻠﺖ ﻣﻮﻣﻦ ﻛﺎﻣﻞ ﺍﺳﺖ . ?١- ﺭﺍﺯ ﭘﻮﺷﻲ ?٢- ﺻﺒﺮﻭ ﺷﻜﻴﺒﺎﻳﻲ ?٣- ﺳﺎﺯﮔﺎﺭﻱ ?١٦- ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻛﻦ . ?١- ﺩﻳﻦ ?٢- ﺷﺮﻑ ?٣- ﻭﻃﻦ ?١٧- ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﺑﺎﻳﺪ ﺍﺯ ﻭﺟﻮﺩ ﺧﻮﺩ ﺩﻭﺭ ﻛﺮﺩ . ? ١- ﻛﻴﻨﻪ ﻭ ﺑﻐض ?٢- ﻛﺒﺮ ﻭ ﻏﺮﻭﺭ ?٣- ﻛﺜﺮﺕ ﻣﺰﺍﺡ ?١٨- ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺑﺎﻳﺪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ. ?١- ﻣﺮﮒ ?٢-ﺍﺣﺴﺎﻥ ?٣- ﭘﻨﺪ ?١٩- ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺳﺨﺖ ﻧﺎﭘﺴﻨﺪ ﺍﺳﺖ . ?١- ﻣﻨﺎﻓﻘﺖ ?٢- ﺑﺰﺭﮒ ﻣﻨﺸﻲ ?٣- ﺩﺭﻭﻍ ﮔﻮﻳﻲ ?٢٠- ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺍﺯ ﺯﻳﺎﺩ ﻳﺎﺩ ﻛﺮﺩﻥ ﻣﺮﮒ ﺣﺎﺻﻞ ﻣﻴﺸﻮﺩ . ?١- ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻛﺮﺩﻥ ﺯﻳﺎﺩ ?٢- ﺗﻮﻓﻴﻖ ﻗﺒﻮﻟﻴﺖ ﺗﻮﺑﻪ ?٣- ﻗﻨﺎﻋﺖ ﺑﻪ ﻫﺮﭼﻴﺰ ?٢١- ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺳﺘﻮﻥ ﻧﻴﻜﺒﺨﺘﻲ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ . ?١- ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻛﺮﺩﻥ ﮔﺬﺷﺘﻪ ?٢- ﻏﻨﻴﻤﺖ ﺷﻤﺮﺩﻥ ﺣﺎﻝ ?٣- ﺍٌﻣﻴﺪﻭﺍﺭ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﻪ ﺁﻳﻨﺪﻩ ?٢٢- ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺗﺎﺧﻴﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ. ?١ - ﻧﻤﺎﺯ ﭼﻮﻥ ﻭﻗﺘﺶ ﺭﺳﻴﺪ ?٢ - ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺍﻳﻜﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ?٣- ﺗﻮﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮔﻨﺎﻩ ?٢٣- ﺳﻪ ﭼﻴﺰ را ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﻫﺮﮔﺰ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻛﻨﺪ ?١- ﻣﻮﺕ ?2-ﻓﻨﺎ ﺷﺪﻥ ﺩﻧﻴﺎ ?٣ - ﺁﻥ ﻣٌﺼﻴﺒﺘﻬﺎﻱ ﻛﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭﺍﻣﺎﻥ ﻧﺒﺎﺷﺪ ?٢٤- ﺳﻪ ﭼﻴﺰ را حضرت ﻋﻠﻲ» رضي الله عنه«ﺩﺭﺩﻧﻴﺎ ﺑﺴﻴﺎﺭﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ . ?١- ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﻪ ﻣﻬﻤﺎﻥ ?٢- ﺭﻭﺯﻩ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺩﺭﺗﺎﺑﺴﺘﺎن ?٣-ﺷﻤﺸﻴﺮ زدن ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺍﻟﻠﻪ» جل جلاله« ?٢٥- ﺳﻪ ﭼﻴﺰﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻟﻠﻪ» جل جلاله« ﺑﻪ ﺍﻭﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ?١ - ﺯﺑﺎن ﺷﻜﺮ گذار ?٢- ﺗن ﺻﺎﺑﺮ و شكيبا ?٣- ﺩل ذاكر ﺑﻴﺎﺩ ﺍﻟﻠﻪ ?????
@asheghaneshahadat
شرح حدیث از کتاب العقل و الجهل
?مقدّمه اى بر مقدّمه
«مقدّمه ی» هر نوشته و کتابی، دریچه ای است که از آن با نویسنده و نوشته ی او می توان آشنا شد؛ محتوای کتاب، منطق نگارش آن، دیدگاه نویسنده در موضوع كتاب، مقصد و يا مقاصدی که در آن نوشته، نویسنده آن را و یا آنها را دنبال کرده، انگیزه ی نويسنده از نوشتن آن، و چه بسا جمع بندی مطالب از دیدگاه نویسنده.
«مقدّمه» در آثار نویسندگان مسلمان – معمولاً-خطبه اى است كه با بسمله و حمد و ثنای خدای متعال و ستایش از انبیاء و اولیاء و خلفای آنان – البته بسته به معتقدات نویسنده- شروع می شود. و هر فرازی از آن خطبه و يا مقدّمه در باره ی هر کدام از این موضوعات، در حقیقت چکیده و فشرده ی معتَقَدات و فهم نویسنده در آن باره است.
و اکنون مائیم و مقدمه ی کتاب «الکافی» تألیف عالمی سترگ و کم نظیر که با علم و معرفت و ایمانی روشن و راسخ و استوار سالهای سال با اقوال و احادیث معصومین علیهم السّلام زندگی کرده و در تولیت صاحبان آن روایات، با آن ها بنائی بی نظیر در علم و عمل به دین الهى آنان برافراشته است.
هیچ کلمه ای از کلمات و هیچ تعبیری از تعبیرات او در توحید خدای متعال و نبوت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و وصایت و خلافت و امامت امیرالمومنین و اهل بیت عصمت صلوات الله علیه و علیهم اجمعین و قرآن مجید و معرفت و وصف آن ها نیست الّا این که با معرفت و فهمی درست برگرفته از آیات واقوال معصومين عليهم السلام است.
در مورد فهم فرمايشات اهل بيت عليهم السّلام مكرراً فرموده اند كه احاديث ما سخت است كه سخت تر هم شده است، كه آن را به جز نبىّ مرسل(يعنى رسول)، و يا فرشته ی مقرّب، و يا مومنى كه خداى متعال قلبش را به ايمان امتحان كرده باشد، نمی تواند تحمل كند (بصائر الدرجات: باب في أئمة آل محمد ع حديثهم صعب مستصعب ، شامل ٢١حدیث )؛ پس كلينى بايستى از اين امتحان سرافراز بيرون آمده باشد كه در درگاه الهى به افتخار تحمّل علم و فهم حديث اهل بيت عليهم السّلام نايل شده است. از جمله ی آن ها اين كه:
لازمه ی فهم درست و روشن فرمایشات ایشان در اين مقدمه در توحید، فهم درست و روشن از مبحث اسماء و صفات، و هم چنین است فهم فرمایشات ایشان در نبوّت که موکول به فهم منطق الهی در نبوّت و بعثت برگزیدگان الهی است و قاعده ی الهی حاکم بر آن که در جای خود از آن ها گفتگو خواهد شد.
مولف انگیزه ی تألیف کتاب را گلایه ی دوستی از جهالت متدیّنین به دین و اعراض اهل زمانه از علم به آن، و ناتوانی او در بهره مندی از روایات با اختلافاتی که دارند و نیز درخواست او برای تألیف اثری کافی(١) در همه ی فنون علم دین با روایات صحیح از امام باقر و امام صادق علیهما السّلام و شامل آداب و سنن استوار نبوی در دین الهی، بیان فرموده است. پس آن گاه او اهمیّت معرفت خدای متعال و علم و عمل به تکالیف بندگان را در رابطه ی با خدای متعال یادآور می شود. و اینکه کتاب را با کتاب عقل و جهل شروع کرده، برای آن که مدار دین و ثواب و عقاب عقل است.
٠١شاید عنوان کتاب از همین تعبیر درخواست کننده برگرفته شده است .
?دو نكته در ادامه حديث اول:
١- “نفس” در لغت به معنى"خود"مى باشد، و دليل اين كه دراين حديث به جاى عقل، نفس گفته شده اين است كه قوام روح به عقل است كه به آن تمليك شده؛ لذا: عقل به منزله نفس روح مى باشد، و اين روح با تمليك اش به بدن باعث قوام او گرديده؛ لذا: با اين عنايت، او نفس بدن مى باشد؛ به اين ترتيب لفظ “نفس"در قرآن و احايث گاهى به معنى عقل، و گاهى به معنى روح بكار رفته است كه منظور از آن را از قراين موجود در كلام بايد دريافت و گذشته از اين امر، از آن جايى كه قوام موجوديّت انسان اولاً به عقل اوست؛ لذا: مرجع ضمير"من” در كلام او، “عقل"است؛ به عبارت ديگر منظور انسان از كلمه"من” در كلامش، عقل او مى باشد.
٢- در فقرات اخير حديث مى فرمايد: “ولا اكملتك الا فيمن احب.” توضيح اين كه: عرض كردم كه عقل"آية اللة” است،
و از جمله دلالت هاى او به خداى متعال اين است كه مانند خداى متعال نمى توان به حقيقت آن پى برد، ولى به دليل آثارش نمى توان وجود آن را انكار كرد به دليل همين ناآگاهى نسبت
به او كسى قادر نيست آن را زيادتر كند، بله به دليل مختار بودن انسان، او مى تواند از احكام آن اطاعت و يا سرپيچى كند، كه همين امر سبب سعادت و يا شقاوت اوست، امّا نمى تواند آن را تكميل كند.
امام رضا عليه السلام فرمودند:
▫️«… وَ مَنْ تَكَلَّفَ الْعَقْلَ، لَمْ يَزْدَدْ بِذلِكَ إِلَّا جَهْلًا »(حديث رقم١٨).
▫️…هر كه در افزايش عقل كوشد، اين كار او(به جاى افزودن عقل)بر جهلش افزايد.
مكمّل اين مطلب فرمايشى از وجود مبارك امام حسين عليه السلام است كه فرمودند:
▫️«لَا يَكْمُلُ الْعَقْلُ إِلَّا بِاتِّبَاعِ الْحَق» (اعلام الدين:٢٩٨)
▫️عقل به جز با پيروى از حق كامل نمى شود.
به صريح آيات و روايات"حق” علي و آل علي است صلوات الله عليه و عليهم اجمعين:
▫️«الحق معكم و فيكم و منكم و اليكم، و انتم اهله و معدنه»
▫️حق با شما، و در شما، و از شما، و به سوى شماست. و شما خاندان و چشمه جوشان آنيد؛ (زيارت جامعه كبيره).
و از طرف ديگر پيروى سبب نزديكى است پس با پيروى آنان عليهم السّلام هم جوارى با آنان كه واجد مقام نورانى رسول الله صلّى الله عليه و آله هستند، حاصل شده و در جوار ايشان، نور عقل شخص در پرتو تابش آن انوار الهى، انور مى شود؛ نورانى تر مى گردد.
?شرح حدیث دوّم از کتاب العقل و الجهل
سابقاً خدمتتان عرض شد كه: “علم” در عرف انساني، هر تعريفى كه داشته باشد، در هر حال، مقوله اي ذهني است، و ذهنيّات، خود، مقوله اي تاريك هستند كه به خودي خود، هيچ فهمي، پس و پشتِ آن نيست، مگر آن كه نورِ عقل، به آن بتابد و بعد اين همه، اطّلا عاتي هستند كه حقيقتِ خود راممسوس و ملموسِ قلبِ صاحب خود نمى كنند؛ لذا،قلباّ، براى صاحبِ خود، رغبت و ميلي براي التزام در نيكي ها و كراهت و نفرت در زشتي ها، ايجاد نمي كنند.
برخلافِ تعريفِ علم در فرهنگِ وحياني، كه حقيقتي نوراني است، از آنِ خداي متعال و نزدِ او؛ كه او، آن را به قلبِ هر كس كه قصدِ هدايتش را داشته باشد، مي افكند. لذا هر كدام از اين دو نوع، راهِ تحصيل خاصّ خود را دارند.
اوّلي، نزدِ آموزگارانِ دانش و دانش آموختگانِ آنان و درسخنان ايشان و دوّمي، نزدِ خداي متعال و برگزيدگانِ او و در سخنانِ آنان.
اوّلى با تدرّس و حفظ ِ آن سخنان كسب مي شود، و دوّمي با تعلّم و عمل به آنها، اميدِ افاضه ی نورِ فهمِ آن، از حق تعالى مي رود.
دراوّلى، مركبِ علم، ذكاوت است و در دوّمي، عقل.
ابتداي علم و معرفت آموزي در مكتبِ الهي -اجمالاً- تذكّر يافتنِ انسان در پرتو عقل، به خالقيّتِ حق تعالى و حضورِ اوست؛ كه او هست، اگر چه، نتوان گفت كه او چيست!
اوّلين حكمِ عمليّاتي عقل، توجّه به بودنِ خود، در مشهد و محضرِ اوست؛ حکمي که اوّلین حکم، بعد از اقرارِ به “لا إله إلّا الله"، واجبترین و مهمترین احکام اصلي و معرفتي مي باشد.
دوّمي، تذكّر به مخلوق و مملوك و در نتيجه، بنده بودنِ خود و نيز، وجوبِ قيام به وظيفه ی بندگي؛ چرا كه بهره مندي از هر مملوكي، با رعايت نظرِ مالكِ آن بايد بوده باشد.
▫️حاصلِ باز خوردِ نفسي عمل به حكمِ اوّل؛ يعني: توجّه به بودنِ در مشهد و محضرِ حق تعالى، “حيا"ست و حاصلِ فهمِ عقلي و قلبي دوّمي، تديّن به دينِ خداي متعال و تشرّع به شريعتِ اوست و اين است دليلِ همراهي حيا و دين، با عقل.
?شرح حديث سوّم
در اين حديث، راوي از امام عليه السّلام، از چيستيِ عقل مى پرسد، وجود مبارك ايشان، به لازمِ معناي عقل، جواب او را مي دهند؛ نه معني اوّل آن، با نشان دادنِ نقشِ ويژه و كاربردِ متعالي آن، آن را تعريف مى كنند.
با توجّه به مطالبى كه سابقاً گفته شد، عقل، حكم به عبوديّت و عبادتِ حق تعالى مي كند و عبادت، عبارت است از اطاعتِ باخضوع، با افتادگي و رغبت؛ و اطاعتِ با رغبت از هر كسي درست يا نادرست- سببِ جلبِ رضايت او مي شود و بازتابِ رضايتِ خداي متعال -بنابه وعده او- بهشت است.
هم چنین، سابقاً گفته شد كه تكاپوي ذهن، شبيه عقل و تعقّل مي باشد و كاربردِ آن، تدبير امور است؛ چه امر زشت، چه زيبا، چه براى مؤمن، چه براى غيرمؤمن.
?شرح احاديث ٤-١٠ از كتاب العقل و الجهل
يكى از دلالت هاى اولى در اوّلين آيه قرآن مجيد و مشهورترين آن؛ بسم الله الرّحمن الرّحيم، اين است كه خداى كه به رحمتش خلايق را خلق فرموده، دو نوع “رحمت” دارد:
رحمت عام (رحمانيّت)؛
و رحمت خاص (رحيميّت).
رحمت رحمانى او شامل همگان از خوب و بد، و مسلمان و نامسلمان، و همه موجودات مى شود.
امّا رحمت رحيمى خاصّ او در رابطه با تربيت و تعالى و تقرّب، در دنيا و آخرت، شامل كسانى است كه خداى متعال و خليفه او را رعايت و مراقبت كرده باشند؛ هر چه بيشتر، بيشتر(تقوا).
عرض بنده هم از روز اوّل به عزيزان اين بوده كه اگر قصدتان از اين دور همخوانى فهم علوم الهى اهل بيت عليهم السّلام است، اين مقصود بى مراقبت و مراعات آنان عليهم السّلام شدنى نيست. به دلالت وجود مبارك خود آنان، طريق اين مواظبت و مراقبت سعى در دوام توجّه به بودن آنان با ما، و ديده شدن ما توسط ايشان مى باشد:
▫️«هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُم» (حدید: ۴)
هر کجا باشید او با شماست.
▫️«أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى» (علق: ۱۴)
آیا نمی داند که خدای او را می بیند.
▫️«فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» (توبه: ۱۰۵)
عمل شما را زودتر از انجامش، خداى و رسولش و كساني كه از پيش ايمان آورده اند[ائمه عليهم السلام]، مى بينند.
?حقيقت و صورت باطنى غفلت، پشت كردن است؛ لذا با پشت كردن به خداى متعال و خلفاى او؛ يعنى: با بى ادبى به آنان نمى توان اميد عنايت ويژه از آنان داشت.
با توجّه به آفرينش انسان و اجزاء سه گانه او، منزلت عقل در آن، به عنوان نه فقط ارزشمندترين جزء، بلكه به عنوان جزء ارزش آفرين در آن مجموعه روشن مى شود-كه در مقدّمه اوّل، و شرح حديث اوّل و دوم و سوم شرح آن گذشت-. براساس آن توضيحات، احاديث چهار، و پنج، و شش، و هفت نياز به شرح و توضيح ندارند.
?و امّا حديث هشتم: اوايل روايت مطلبى است كه در روايات پيشين نيز آن را فرموده اند كه:"ان الثّواب على قدر العقل"؛ حقيقت اين است كه پاداش (كار نيك هر كسى) به اندازه عقل اوست. دنباله روايت نقل حكايتى است به عنوان شاهد مثالى براى اين قاعده و واقعه، كه فهم عميق آن نيازمند دانستن مطالبى است:
?مصدر نبوّت و اساس آن علم الهى است، كه از طرف خداى متعال تعليم نبى مى شود، و او به عنوان رسول، آن مقدار از آن را به ترتيبى كه بايد به مردم ابلاغ مى فرمايد؛ پس آن چه از وحى الهى، و علوم نبوى و آموزش هاى عملى پيامبر، به عنوان دين در اختيار مخاطبين قرار مى گيرد، در قالب كلام و بيان به آنها ابلاغ و در ميان آنان باقى مى ماند.
از طرف ديگر طواغيت که زندگى مردمان براساس تعاليم الهى را موافق اميال، و اغراض، و مقاصد خود نمى بينند، دست به تحريف و تغيير و تبديل آن مى زنند، تا به هر نحوى از ماندن دين و عمل به آن جلوگيرى كنند. حكايت كشتن انبياء در امم گذشته و تحريف دين آنان و از بين رفتن حتى صورت آن اديان، به اين دليل بوده است.
در امّت دين خاتم؛ صدر اسلام جريان مخالف دين الهى وحاكميّت آن و در مخالفت با آن، و براى از بين بردن بيان آن، از زمان حضور وجود مبارك رسول اكرم صلّى الله عليه و اله براى ممانعت از ثبت و ضبط فرمايشات ايشان دست به كار شدند:
▫️عبدالله بن عمرو بن عاص مى گويد:
من هر چه را از پیامبر صلی الله علیه و آله می شنیدم ، می نوشتم ولی قریشیان مرا از این کار بازداشتند و گفتند:
آیا تو هر چیزی را که از پیامبر می شنوی می نویسی و حال آن که پیامبر نیز انسانی است که هم در وقت خشنودی و هم در حالت خشم سخن می گوید ؟!
من از نوشتن دست کشیدم و آن را به عرض پیامبر رسانیدم.
پس ایشان با انگشت به دهان مبارکشان اشاره کردند و فرمودند:
بنویس که سوگند به آن که جان من در دست اوست از این دهان جز حق بیرون نیاید. (سنن الدارمی۱/ ۱۲۵، سنن ابی داود ۲/ ۱۲۶، مسند احمد ۲/ ۱۶۲ و ۲۰۷ و ۲۱۶، مستدرک الحاکم ۱/ ۱۰۵)
همين جريان در هنگام رحلت آن حضرت علنى شد. ابن عباس در روایتی كه مضمون ان بشرح ذيل است می گوید:
▫️چون پیامبر صلّی الله علیه و آله در بستر مرگ افتاد در خانه مردانی بودند .ان حضرت فرمودند: «هلمّ اکتب لکم کتابا لن تضلوا بعده ابداً» بیایید برای شما نوشته ای بنویسم که پس از آن هرگز گمراه نگردیديكى ازان مردان گفت: “انَّ النبیَّ غَلَبَه الوجع و عِندکُم القران حَسبُنا کتاب الله “حتما بر پیامبر درد چیره شده است و الاّ قرآن که در میان شماست و کتاب خدا هم که ما را بس است.
حاضران در خانه به اختلاف افتادند و برخی آنچه راكه ان مرد گفت می گفتند، پس چون هیاهو و اختلاف را افزون کردند پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمودند: از من دور شوید که کشمکش و نزاع نزد من شایسته نیست. (صحیح بخاری ۱/ کتاب العلم/ ۲۲؛ طبقات ابن سعد ۲/ ۲۴۴؛ مسند احمد/ حدیث۲۹۹۲)
? ممانعت از نشرحديث به بهانه آن كه پرداختن به حديث مردم را از قرآن باز مى دارد، بعد از رحلت آن حضرت، برنامه ريزى شده ادامه پيدا كرد، تا جايي كه رسماً نقل آن ممنوع شد. بر سر همين واقعه بود كه بلال و ابوذر را تبعيد كردند، و عبدالله بن مسعود را كتك زده، و ميثم را به دار كشيده، و حجر بن عدى و رشيد هجرى و ياران آنان را كشتند.
امّا از آن جايي كه هر مورد ممنوعه اى باز به طور قاچاقى پيدا مى شود، نقل حديث به طور پنهانى در ميان مردم بود؛ لذا چاره خطرناك و خانمان برانداز براى دين و حديث كه بيان آن و تبيين قرآن است انديشيدند: خود احاديثى جعل و رواج دادند كه بيان مى كرد كه انبيا عليهم السّلام و حتى حضرت خاتم الانبيا صلّى الله عليه وآله خطا و اشتباه مى كنند، و چه بسا فهم آنان كمتر از فهم يك فرد عادى و حتى يك كودك است؛ و به اين ترتيب گفته هاى آنان اعتبارى نمى تواند داشته باشد.
▫️در روایتی که ابنماجه از يكى از زنان پيامبرنقل کرده، آمده است: وقتی مردم طبق توصیه پیامبر از تلقیح درختان خرما دست کشیدند و درپی آن میوه درختان خرما فاسد شد، پیامبر فرمود شما در امور دنیوی از من آگاهتر هستید.
هم او گفت: پیامبر صلّی الله علیه و آله اصواتی شنید و پرسید این صدا چیست؟ گفتند: مردم در حال لقاح درخت خرما هستند. پیامبر فرمود: اگر این کار را رها کنند، خرما بار خواهد داد. آنان در آن سال لقاح را رها کردند و خرمای آنها پوک شد.
وقتی خبر آن را به پیامبر دادند، فرمود: اگر امری از امور دنیای شما را بازگو کنم، به اختیار خود عمل کنید و اگر امور دینی را بازگو کنم، مسئولیّت آن با من است. (نیشابوری، ۱۴۲۰: ۷ / ۹۷؛ ابنماجه قزوینی، ۱۴۲۳: ۲ / ۸۲۵)
نووی عبارت دیگری به حدیث افزوده که در آن آمده است: پیامبر پس از باخبر شدن از تباهی خرمای مردم فرمود: «من نه کشاورز هستم و نه درخت خرما دارم». (نووی، بیتا: ۱۱ / ۳۵۳)»
اشاعه اين معنا براى متوليّان حكومت به جز تخريب دين الهى و ايجاد زمينه براى دين جديد با تعريف مورد نظر آنها، بهره ديگرى نيز براى آنها داشت، و آن اين كه:
عقلاً جانشين بر حقّ هر كسى بايستى واجد علم او براى توانايى اداره امور مربوط به او باشد، و اين در حالى بود كه يك پرده از علم وجود مبارك رسول اكرم صلّى الله عليه وآله علم به كتاب خداى متعال بود كه در وصف آن خداى متعال، در آن فرموده:” لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في كِتابٍ مُبين"(انعام: ۵۹) هيچ تر و خشكى نيست، مگراين كه در نامه روشن و آشكار الهى هست.
و از طرف ديگر مدّعیان نسبت به دانستن لغات قرآن مجيد جاهل ، و در جوابگويى به سوالات مربوط به آن عاجز بودند، و اشاعه آن مطالب ساختگى در مورد انبياء عليهم السلام، در واقع توجيه جهل خودشان بود: «آنان نيز مانند ما جاهل بودند»!
?آن چه در مثنوى جلال الدين محمّد بلخى، در مورد حضرت موسى و ماجراى او با چوپان آمده يكى از آن مجعولات در باره جهل و اشتباه انبيا عليهم السلام است، كه اصل ماجرا و صورت صحيح آن همين روايت مورد گفتگوى ماست.
در تحريف اين روايت، به آن داستان، گفته مى شود كه -نستجيرُبالله-پيامبر خدا به اندازه يك چوپان ساده لوح نمى فهمد، و رفتار درست ندارد، تا جايي كه خداى متعال به پيامبرش عتاب كرده و او را سرزنش مى كند، و او براى عذرخواهى و تصحیح اشتباه خود و به دست آوردن دل او به دنبال چوپان دويده و به او مى گويد كه: راجع به خداى متعال هر طور مى خواهد فکر كند، و هر چه مى خواهد بگويد؛ اين معنا كه انبيا عليهم السّلام آمده اند كه مردمان را-اولاً- در رابطه با خداى متعال تعليم و تربيت و تأديب كنند، اصالت ندارد، اصالت با عقل و انبياء نيست، بلكه با جهل و اميال جاهلانه است؛ «هرچه مى خواهد دل تنگت بگو»؛ يعنى: به هرچه مى خواهى معتقد باش، و هر طور مى خواهى رفتار كن؛ انبيا عليهم السلام و دين آنان هيچ اصالتى ندارد!
?شرح حديث ١١ از كتاب العقل و الجهل
مشكل عمده در تفهيم نشدن معارف الهيّه، كم دانستن نيست، بلكه كم عمل كردن است. فرمايش خداى متعال، فصل الخطاب در اين امر است:
“اتّقوالله، و يعلّمكم الله” (بقره:۲۸۲)
خداى را پاسدارى كنيد، تا خداى تعليمتان فرمايد .
و روش، و شيوه خدادارى، و تقوا از شروع دورهمخوانى، به دليل اهميّت كليدى و اوّلى كه در تربيت و تعليم الهى دارد، بارها گفته شده، و آن ، توجّه به ديده شدن ما از طرف خداى متعال، و رسول الله، و ائمه عليهم السّلام است:
?«قُلِ اعمَلوا فَسَيَرَى الله عَمَلَكُم وَ رَسولُه وَ المُومِنون». (توبه:١٠٥) بگو هر چه مى خواهيد بكنيد كه خداى متعال و رسولش ومومنین ( امیر المومنین و ائمّه علیهم السّلام ) عمل شما را (زودتر از آنكه شما گمان كنيد) مى بينند.
و فرمودند منظور از مومنون:
▫️"و هُوَ وَ اللَّهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلَام” (از امام رضا علیه السّلام ، کافی۱: ۵۴۵)
▫️"همُ الاَئِمّه” ( از امام صادق علیه السّلام ، کافی۱: ۵۴۴)
?رسول اكرم صلّى الله عليه و آله فرمودند:
« اعْبُدِ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ، فَإِنْ كُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاك ». (الأمالي شیخ طوسي: ۵۲۶)
خداى را چنان بندگى كن كه گويا او را مى بينى و اگر چنين نيست، پس بدان كه او تورا مى بيند.
?وامّا متن حدیث :
۱۱. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحابِنا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خالِدٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحابِهِ، رَفَعَهُ قالَ: قالَ رَسُولُ اللهِ صلَّى الله عليه وآله: ما قَسَمَ اللهُ لِلْعِبادِ شَيْئاً أَفْضَلَ مِنَ الْعَقْلِ؛ فَنَوْمُ الْعاقِلِ أَفْضَلُ مِنْ سَهَرِ الْجاهِلِ، وَ إِقامَةُ الْعاقِلِ أَفْضَلُ مِنْ شُخُوصِ الْجاهِلِ. وَ لابَعَثَ اللهُ نَبِيّاً وَ لا رَسُولًا حَتَّى يَسْتَكْمِلَ الْعَقْلَ، وَ يَكُونَ عَقْلُهُ أَفْضَلَ مِنْ جَمِيعِ عُقُولِ أُمَّتِهِ، وَ ما يُضْمِرُ النَّبِيُّ فِي نَفْسِهِ أَفْضَلُ مِنِ اجْتِهادِ الْمُجْتَهِدِينَ. وَ ما أَدَّى الْعَبْدُ فَرائِضَ اللهِ حَتَّى عَقَلَ عَنْهُ. وَ لا بَلَغَ جَمِيعُ الْعابِدِينَ فِي فَضْلِ عِبادَتِهِمْ ما بَلَغَ الْعاقِلُ. وَ الْعُقَلاءُ هُمْ أُولُو الْأَلْبابِ الَّذِينَ قالَ اللهُ تَعالَى: (وَ ما يَتَذَكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْباب) .
پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله فرمودند: خدا در میان بندگان چیزی بهتر از عقل تـقسیم نکرده است. خواب عاقل از شب زنده داری جاهل بهتر و سکونت عاقل از مسافرت جاهل برتر است. و خدا هیچ نبی یا رسولی را نفرستاد مگر آن که عقل را [در او] کامل ساخت و عقل او بیش از عقل همه ی امّتش بود و آن چه پیامبر در درون خویش نهان دارد، [و ظاهراً تکاپو و تلاشی از او در بیرون دیده نمی شود] برتر از سخت کوشی تلاشگران است. و بنده دستورات الهی را تا آن زمان که از جانب خدا فهم نکرده باشد، انجام نداده است. و همه ی عابدان در فضائل عبادتشان به آن چه عاقل به آن دست یافته است نمی رسند. و عاقلان همان صاحبان خرد می باشند که خدای تعالی می فرماید: هیچ کس جز صاحبان خرد، متذکّر نمی شود.
▫️حديث از وجود مبارك رسول اكرم صلّى الله عليه وآله روايت شده ،كه فرموده اند:” ما قَسَمَ اللهُ لِلْعِبادِ شَيْئاً أَفْضَلَ مِنَ الْعَقْلِ » (خداى در ميان بندگان، چيزى برتر وبهتر از عقل بخش نكرده است).
اين معنا سابقاً، مفصّل ومكرّر گفتگو شده، واجمالاً اينكه حقيقت نورانى الهى عقل، ارزشمند ترين گوهر درخلقت خداى متعال بوده ؛ لذا: ارزشمند ترين در اجزاء سه گانه انسان مى باشد.
«فَنَوْمُ الْعاقِلِ أَفْضَلُ مِنْ سَهَرِ الْجاهِلِ»( پس خواب عاقل از بيدارى جاهل بهتر است)؛ جاهل ، در بيدار بودن وتلاش وتكاپوى خود، اگرچه براى عبادت باشد، به دليل ناتوانى، وناكارآمدىِ جهل در تربيت وتعالى ، و در تشخيص مصالح ومفاسد،كم بهره است، در حالي كه عاقل به دليل بيدار دلى، وهدايت درونى الهى، توسّط عقل مى تواند، حتّى لحظات خواب خود را تبديل به لحظات عبادت با حضور قلب وبا معنا كند.ياد آور مى شودكه در خوابيدن ، انسان با هر توجّهى كه به خواب رود، همان حالت در او تا بيدارى ادامه پيدا مى كند.
آداب واحكام خوابيدن كه در روايات فرموده شده،گوهر گرانبهايى است كه ازتوضيح آثار وخواص شگفت انگيز آن در اينجا معذور است،كه ازجمله آن ها در حال عبادت بودن تا هنگام بيدارى است. اين احكام وآداب در كتاب هايى مانند مفاتيح الجنان آورده شده است.
« وَ إِقامَةُ الْعاقِلِ أَفْضَلُ مِنْ شُخُوصِ الْجاهِلِ» (وسكونت عاقل ازمسافرت جاهل برتراست) ؛ چرا كه:
عاقل در هرشرايطى تشخيص مى دهد كه چگونه بايد رفتار كند،كه بيشترين بهره نيك الهى راببرد؛ حتّى در
خوردن وآشاميدن، در حالى كه جاهل چون فاقد آن فهم است، حتّى اگر اقدام به سفرعبادى ، مانند حج وجهاد كند،كم بهره تراز او خواهد بود.
«وَ لابَعَثَ اللهُ نَبِيّاً وَ لا رَسُولًا حَتَّى يَسْتَكْمِلَ الْعَقْلَ، وَ يَكُونَ عَقْلُهُ أَفْضَلَ مِنْ جَمِيعِ عُقُولِ أُمَّتِهِ»،( وخداى هـيچ نبىّ وپيامبرى را برنيانگيخته مگر بعداز كامل كردن عقل او(و براى كامل كردن عقل ديگران)؛ تا جايى كه عقل او بيش از عقل همه امّت او باشد).
توضيح اين كه: راست فهمى، ودرست كردارى؛ راه درست را يافتن، وبه درستى آن راپيمودن به جز در پرتو هدايت الهيّه ممكن نيست، وهدايت الهيّه فقط در پرتو آن حقيقتى است كه كشف حقيقت وبيان آن، ذاتى او باشد، و او همان حقيقت نورانى مشتق و مفطور خلق اوّل است كه از نور علم الهى آفريده شده،كه عقل ناميده گرديده است به وديعت نهاده شدن اين حقيقت در انسان ، اورا مسئول در برابركرده هاى خود قرارداده است؛ لذا: لازمه هادى بودن كسى برامّتى از طرف خداى متعال ، داشتن عقلى بيش از عقل همه آن امّت مى باشد؛ توجّه شود : نه آن كه عقل اواز تك تك آحاد امّت بايد بيشتر باشد، بلكه از عقل مجموع امّت بايد افزون باشد.
«وَ ما يُضْمِرُ النَّبِيُّ فِي نَفْسِهِ أَفْضَلُ مِنِ اجْتِهادِ الْمُجْتَهِدِينَ» (وآن چه پيامبر در درون خويش (از عقل وعلم، ومعرفت، وفهم، توجّه، وتذكّر، وتقوا وخدادارى) نهان دارد ، برتر، وبهتر از كوشش سخت كوشان است)؛ چون حاصل كوشش سخت كوشان در عمل به آداب، واحكام وسنن شرعى، بهره مندى ازمعنا ومعرفتى است كه در باطن آن ها است، واين در حالى است كه دين با همه آداب واحكامش شيوه زندگىِ پيامبرِ آن دين است؛ دين هر پيامبرى، آيين زندگانى او مى باشد، البتّه با اين توضيح كه همه پيامبران در ولايت الهيّه تعليم وتربيت شده، وهدايت مى شوند، وزندگى مى كنند؛ به اين ترتيب هر پيامبرى تلاش نكرده واجد معارف وحقايقى است كه تلاشگران ، باهمه كوشش خود ممكن است به جزيى ازآن نايل شوند.
وجه ديگر ازاين فرمايش اين است كه حاصل عالى تكاپوى تلاشگران در به جا آوردن آداب واحكام دين، تطهير وتنظيم باطن آنان، وزنده شدن دل آن ها، وايجاد حضور قلب براى ايشان است،كه البتّه اين امور ونتايج هر كدام، براى پيامبر قوم ، بدون تلاش معمول و متعارف، بيش از ديگران فراهم مى باشد، ودر عوض، تحمّلِ سنگينى بارِطاقت فرساى نبوّت (اَعباء نبوّت) به قدرى است،كه از عهده همه امّت ساخته نيست.
« وَ ما أَدَّى الْعَبْدُ فَرائِضَ اللهِ حَتَّى عَقَلَ عَنْهُ» (وبنده دستورات الهى راتا هنگامى كه ازسوى خداى فهم نكرده باشد، به جا نياورده است).
توضيح اينكه: اوّلاً ارزنده ترين ، نزد خداى متعال عقل است كه اساس علم ومعرفت وهمه ی حسنات مى باشد؛ لذا: عمل عامل هر خيرى در پيشگاه خدای متعال هنگامی ارزشمند است كه عامل آن ، نسبت به آن فهيم بوده باشد.
ثانياً، از آن جايي كه حقيقت نورانى والهى علم ازآن خداى متعال است . «إنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّه» ( الملک : 26) ، لذا : واجد شدن به آن نيز ، صنع اوست؛ لذا : تقوا وپاسدارى كردن ازاو شرط الّا ولابدِّ اين بهره مندى است.
«اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّه» ( بقره : 282 ) ، لذا : اداى اوامر الهى بدون فهم آن ها ادا در آوردن است، ومقبول نيست.
«وَ لا بَلَغَ جَمِيعُ الْعابِدِينَ فِي فَضْلِ عِبادَتِهِمْ ما بَلَغَ الْعاقِلُ» (ودست آوردِ همه عابدان، دربهره مندى از عبادت خود، به قدرى نيست كه عاقل به آن دست يافته است).
عابدان براى بهره مندى، از احكام عبادى به آن چه در فروع دين آمده عمل می کنند ،كه به نوبه خود محدوديّت خود را دارد، ولى عاقل در حالى كه آداب واحكام عبادت (به معنای اصطلاحى) را به جا مى آورد، احكام عبادت(به معنای لغوى آن) يعنى: بندگى را نيز رعايت مى كند. در اين بندگى ، جايى نيست كه خداى متعال، خدا نباشد؛ لذا جايى نيست ، مگرآن كه بنده، بايد كه بنده باشد؛ چشم دل به او دوخته، دائماً مراقب ومواظب او باشد(تقوا). وچنين است حال وروز زنده دلان؛ وبيدار دلان،كه به دليل سلطنت نور عقل در دل خود ، به آن منزلت نايل شده اند:
وَ الْعُقَلاءُ هُمْ أُولُو الْأَلْبابِ الَّذِينَ قالَ اللهُ تَعالَى: وَ ما يَتَذَكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ.
حرفهایی از گوشه و کنار
سلام علی قلب زینب الصبور و لسانها الشکور:
؛ برنامه های حکومت جهانی حضرت ؛
?برنامه های حکومت ؛?
?الف. برنامه فرهنگی ؛
اشاره ?
⬅️ در حکومت جهانی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تمامی فعالیتهای فرهنگی، در راستای رشد و تعالی علمی و عملی مردم خواهد بود و با جهل و نادانی در همه زمینهها مقابله خواهد شد.
?مهمترین محورهای جهاد فرهنگی در حکومت حقّ عبارتند از:
?۱. احیاء کتاب و سنّت ؛?
↙️ پس از آنکه در همه اعصار، قرآن غریب و تنها مانده و در حاشیه زندگی به فراموشی سپرده شده بود؛ در زمان حکومت آخرین حجّت الهی تعالیم حیات بخش قرآن به تمامی عرصه زندگی بشر وارد میشود. و سنّت که همان گفتار و رفتار پیشوایان دینی است در همه جا به عنوان بهترین الگوی حیات انسانی مطرح میگردد و عملکرد همگان با معیار خدشه ناپذیر قرآن و عترت ارزیابی میشود.
?امام علی علیه السلام در بیانی رسا حکومت قرآنی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را چنین توصیف کرده است:
? «در روزگاری که هوای نفس حکومت میکند [امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور میکند و] هدایت و رستگاری را جایگزین هوای نفس میسازد و در عصری که نظر شخصی بر قرآن مقدم شده است، افکار را متوجه قرآن میگرداند و آن را حاکم بر جامعه میسازد. » [۱]
?و نیز در بیانی دیگر، آن حضرت دوران ظهور قرآن و حضور آن را در زندگی بشر چنین بشارت داده است:
✨«… گویی هم اکنون شیعیان خود را میبینم که در مسجد کوفه، خیمهها زده اند و قرآن را بدان گونه که نازل شده به مردم میآموزند… ». [۲]
⬆️ و یاد دادن و یاد گرفتن قرآن نقطه شروعی برای ترویج فرهنگ قرآنی و حاکمیت قرآن و احکام آن در همه حوزههای فردی و اجتماعی است.
〰〰〰〰〰〰〰
?[۱]. نهج البلاغه، خطبه ۱۳۸.
?[۲]. الغیبة نعمانی، باب ۲۱، ح ۳، ص ۳۳۳.
?منبع: کتاب نگین آفرینش (1)، ص 155 ؛
________________
?????
?انتظار باید یکسری آثار در زندگی مهدوی ما داشته باشد؛ این همه سال یاابن الحسن(عجل الله تعالی فرجه) گفته ایم اما چه مقدار در کسب و کار و زندگی خود مراقبت از اعمال کرده ایم؟
✨از حجاب، حفظ حرمت، تربیت اولاد، دقت در رفاقت و معاشرت با افراد باید معلوم شود که فرد منتظر امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) است؛ اگر انتظار مانع گرون فروشی، بی حیایی، بی حجابی نشود و فقط جلوی درب مسجد مقدس جمکران چادر سر کنیم، این انتظار ما را به مهدی فاطمه نمی رساند.
? گاهی اوقات فکر می کنیم برای رسیدن به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) حتما باید ذکری یا نمازی بخوانیم در حالی که برای رسیدن به حضرت فقط باید کارهایی را انجام ندهیم؛ از امشب به مهدی فاطمه قول دهیم که روزی یک گناه در زندگی نکنیم و کسی که این کار را بکند، مطمئن باشد دل امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) را شاد کرده و فاصله خود را با ایشان کم کرده است.
☀️اگر جمعه گذشته اباصالح المهدی(عجل الله تعالی فرجه) ظهور کرده بودند، من و شما آماده بودیم؟ در کنار ایشان بودیم یا در مقابلشان؟ جلوی ایشان سربلند بودیم یا سر به زیر؟
☝️بخشی از سخنرانی حجت الاسلام صادقی واعظ منبر مهدوی✨✨
#منبر_مهدوی
?????
❌ #نگاه_به_نامحرم
?حضرت علی(ع):
?گفتگو و اختلاط مردان با زنان نامحرم سبب نزول بلا وبد بختی خواهد شد
ودلها را منحرف میسازد.
وپیوسته به زنان چشم دوختن نور چشم دل را خاموش میگرداند
وهمچنین با گوشه چشم به نامحرم نگاه کردن از حیله ودامهای شیطان است?
?بهشت جوانان.ص.472
بحارالا نوار.ج74 ص291
تعجیل در ظهور حضرت مهدے عج #صلوات
ولایت فقیه
⁉️پیغمبر ما حاکم سیاسی بود یا دینی؟ یا هردو..؟! فلانی تو بیا و حاکم بشو من پیغمبر هستم و به مردم مسئله می گویم، فقط قرآن به آنها یاد میدم! چنین چیزی مگر ما داشتیم!؟ آقایانی که می گویند دین از سیاست جداست! پیغمبر (ص) هم حاکم سیاسی بود، هم حاکم دینی!
??پیغمبر (ص) بعد از تشکیل حکومت یکسری کارهای حکومتی انجام می داد مثلا: تنظیم دیوان ها و امور مالی و امور اداری و تشکیل بیت المال. جالب است بدانید که منشی در آمدهای مالی حکومت پیغمبر (ص) و این بحث مالیات و اقتصادی مسئول جمع آوریش زبیر بود!
?پیغمبر (ص) امضای معاهدات و پیمان ها را می کرد، با یهودی ها پیمان می بست.. نامه رد و بدل می کرد، ارتباطات برون مرزی داشت، این همه نامه به سفرای کشورهای دیگر می فرستاد و دعوت به اسلام می کرد، اینها کارهای سیاسی نیست؟
⁉️تشکیل و تنظیم لشکر کار چه کسی بود؟ پیغمبر (ص) آن موقعی که از دنیا می رفت مگر لشکری را به سرپرستی و فرماندهی اسامه ی نوزده ساله به جنگ نفرستاده بود! گفت؛ اسامه فرمانده ی شماست! یعنی خود پیغمبر (ص) لشکر را تهیه کرد و خود پیغمبر (ص) فرمانده برای لشکر انتخاب کرد!
⁉️اینها یعنی چه!؟ یعنی من پیغمبر (ص) هم امام دنیایی و اُخروی شما هستم! هم امام دینی و سیاسی شما هستم! دیگر از این واضح تر!! طرف تشکیل لشکر می دهد فرماندهی لشکر می کند! باز من نمی دانم چه طور یک عده می گویند دین از سیاست جداست!
⚜پیغمبر اشرف مخلوقات است، اعظم انبیاست! خاتم الانبیاست، دیگر چه بگوییم، بالاترین انسان وجودی در روی کره زمین است! که بقیه به گرد پایش نمی رسند، این چنین آدمی که الگوی من و شماست، هم حاکم دینی مردم بود و هم حاکم سیاسی!!! خُب، چه طور شما می گویید دین باید از سیاست جدا باشد! ?
⚠️چه طور شما می گویید فقها نباید کارهای سیاسی بکنند! چه طور شما می گویید در رأس جامعه نباید یک فقیه باشد؟؟ بر چه اساس و بر چه مدرکی این حرف را می زنید؟ اگر مدرک می خواهید ″پیغمبر خدا″ معصوم، اُسوه و الگو برای من و شما! این پیغمبر ما هم امام دینی بود هم امام سیاسی!!
〽️پیغمبر (ص) کارگزار نصب می کرد، تقریبا شبیه همین استانداری که ما می گوییم. فلانی تو برو والی این مناطق بشو.. فلانی تو برو والی کوفه مثلا بشو! تو برو والی مدینه بشو..تو برو والی حجاز بشو..! پس سرپرست و والی و استاندار مشخص می کند.. آیا اینها سیاسی نیست!
?امام خامنه ای (مدظله العالی)?
??فضای مجازی فرصت های بزرگی در اختیار هر کشوری می گذارد،?
تهدیدهایی هم در کنارش دارد،ما بایستی کاری کنیم که از آن فرصت ها حداکثر استفاده کنیم ،??
از این تهدیدها تا آنجایی که ممکن است خودمان را بر کنار نگه بداریم.(۹۵/۶/۳)
???
?✨?✨?✨?
تأثیر #حبّ اهل بیت (ع) بر #حسن عاقبت.
☜ آقا رسول الله (ص) فرمودند؛
⚜مَاٰ أحَبَّنَا أهْلَ الْبَيتِ (ع) أحَدٌ فَزَلَّتْ بِهِ قَدَمٌ إلاّ ثَبَّتَ اللهُ قَدَمٌ اُخْرَىٰ حَتَّىٰ يُنْجِيَهُ اللهُ يَومَ الْقِيَامَةِ.
✨شرح حدیث؛
□هيچ كس نيست كه ما اهل بيت (ع) را دوست داشته باشد و از ما متابعت کند، مگر اين كه هرگاه مرتکب لغزش شود، خداوند گام ديگر او را، اصلاح نماید و این خطای بنده و الهام خداوند، آنقدر ادامه یابد، تا سرانجام منجر به حسن عاقبت او شده و در روز قيامت جزء نجاتیافتگان باشد.
? منابع روایت؛
الاحکام، ج ۲، ص ۵۵۵.
میزان الحکمة، ج ۱، ص ۱۳۶.
مودة اهل البیت ع، ص ۱۲۰.
احقاق الحق، ج ۲۴، ص ۴۳۱.
الحدائق الوردیة، ج ۱، ص ۲۷.
المناحل الشفاء، ج ۵، ص ۲۹۸.
شرف المصطفی ص، ج ۵، ص ۲۹۸.
حکم النبی الاعظم ص، ج ۳، ص ۱۳۹.
?✨?✨?✨?
پینوکیو:
نرمش و ملایمت در برابر دشمنان باعث انصراف آنها از خصومت ها و جنایت ها نمی شود…
??دشمنی که در مقابل ما است, دشمنی است که از ارزش های انسانی بویی نبرده است. اگر ملتی را ضعیف و تسلیم پذیر و توسری خور یافت, لحظه ای برای ضربه زدن و لگدمال کردن درنگ نمی کند.
✡دشمنان ما این قلدرهای معروف جهانی و در رأسشان آمریکا جز زبان زور و قلدری هیچ چیز دیگر را نمی دانند و درک نمی کنند. این طور نیست که ملایمت کردن در مقابل آنها و روی خوش نشان دادن, موجب جلب همکاری یا محبت و یا انصراف آنها از خصومت ها و خباثت ها شود.
?روح فرعونی خبیثی که در طول تاریخ ملتها و انسانها را همواره لگدمال کرده و مورد ظلم قرار داده, امروز در کالبد همین قدرتها حلول کرده است. آنها هرگونه نرمشی را دلیلی بر اقتدارشان می گیرند.
?بیانات مقام معظم رهبری 1368/3/23
حجت الله نجف زاده:
◾️بسم الله الرحمن الرحیم◾️
⚠️پاداش ثابت قدمی بر ولایت اهل بیت در زمان غیبت امام زمان اروحنا له الفدا
???قال علي بن الحسين زين العابدين علیه السلام :
من ثبت علي موالاتنافي غيبةقائمنا أعطاه الله أجرألف شهيدمثل شهداء بدر وأحد
➖➖◾️▪️?♦️?◾️▪️➖➖
??امام سجادعلیه السلام فرمودند :
هرکس در ولایت ما اهل بیت در زمان غیبت ثابت قدم بماند خداوند به او پاداش هزار شهید همانند شهدای بدر و احد میدهد
?کشف الغمه ج 2 ص523
___________________________
✔️ #حدیث_انتظار
___________________________
◾️اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم اجمعین◾️
یا شهیدکربلاء:
???????
????
??
?
#تعقیبات_نماز
#نماز_صبح
بعد از اقامه نماز صبح :
?١- ده بار سوره مبارکه قدر
?٢- یازده بار سوره مبارکه توحید
?٣- هفتاد مرتبه یا فتاح
?٤- هفت مرتبه ذکر شریف لا حول ولا قوه الا بالله
?٥- ٧٧ مرتبه یا الله
?٦- سلام بر اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین
?٧- یک مرتبه ایت الکرسی
?٨- یک مرتبه سوره مبارکه یس
از تعقیبات هستند .
اذکار بعد از نماز صبح طولانی نیستند,بلکه کوتاه و متعددند. زیرا هر کدام بنا به منظور خاصی سفارش شده اند .بر اساس نیازتان و خواستتان از اذکار بهره ببرید.
جهت زیاد شدن رزق دنیوی ,ده مرتبه سوره قدر,جهت ازدیاد ایمان ,یازده مرتبه توحید,جهت حفاظت خانواده ,اموال و سلامتی ,سوره یس. جهت سلامت فکر و اندیشه ,لا حول ولا قوه الا بالله. جهت حفظ عبادت ایت الکرسی .سعی کنید از هنگام صبح و اذکار بهره ببرید.
?منبع: مفاتيح الجنان، مصابيح الجنان
?کانال یس
ወΣዠշለռ:
? بنیانگذاران فراماسونری
اولین #مجمع_ماسونی جهان، که اسناد و مدارک تاریخی مؤید وجود آن است، تجمعی است که در 24 ژوئن سال 1717 در لندن برگزار شد.
این مجمع موجودیت سازمانی به نام #گراندلژ انگلستان را اعلام کرد و فردی به نام #آنتونی_سایر را به عنوان #استاد_اعظم این نهاد نوپا برگزید.
از میان #بنیانگذاران_فراماسونری در سال 1717 تنها نام سه تن را میدانیم: آنتونی سایر، یاکوب لامبال و کاپیتان جوزف الیوت.
نام دیگران در منابع ماسونی مندرج نیست. درباره این سه تن نیز اطلاع زیادی در دست نداریم و حتی زمان تولد و مرگشان ناشناخته است!
از میان کسانی که طی دوران پنج ساله بعدی، یعنی سالهای 1718-1723، در این سازمان فعال بودند تنها نام 16 نفر را میدانیم.
از میان این 16 نفر چهار تن از اشراف بلندپایه بودند: دوک مونتاگ، دوک وارتون، ارل دالکیت، لرد استانهوپ. در میان این 16 نفر دو کشیش میشناسیم (دکتر جیمز اندرسون و دکتر جان دزاگولیه) و شش نفر تاجر.
? بنیانگذاران فراماسونری
مورخین ماسون به رغم اینکه در آثار خود صفحات متعدد به زندگینامه شخصیتهای اسطورهای #ماسون (مانند سلیمان شاه یهود، حیرام شاه صور، حیرام ابیف معمار معبد سلیمان و…) اختصاص داده و بدینسان اوراق فراوانی از تواریخ و دائرةالمعارفهای ماسونی را با افسانهها انباشتهاند، درباره زندگی بنیانگذاران واقعی #فراماسونری اطلاعات بسیار ناچیزی به دست میدهند.
حال آنکه ابتداییترین اصول تدوین #دائرةالمعارف میطلبد که زندگینامه مفصل تمامی بنیانگذاران و استادان اعظم فراماسونری و جزئیات تکاپوی ایشان درج گردد.
بررسی ما نشان میدهد که تعمدی در این امر نهفته است و نویسندگان ماسون به دلایل معین و کاملاً روشن، کوشیدهاند چهرهی تاریخی بنیانگذاران واقعی فراماسونری را پوشیده دارند.
دربارهی #آنتونی_سایر، اولین #استاد_اعظم فراماسونری، تقریباً هیچ اطلاع مفیدی در دست نیست جز اینکه از مقام اجتماعی محترمانهای برخوردار بود و در اواخر سال 1741 یا اوایل سال 1742 درگذشت!
برای شناخت #جرج_پاین (متوفی 1757)، دومین و چهارمین استاد اعظم فراماسونری، نیز تنها میدانیم که بسیار ثروتمند و از موقع اجتماعی ممتاز برخوردار بود و ظاهراً حرفه اصلیاش پیمانکاری مالیاتی بود!
?بنیانگذاران فراماسونری
باید از دکتر #جان_دزاگولیه به عنوان نخستین چهره شاخص #فراماسونری و بنیانگذار واقعی این فرقه یاد کنیم.
دزاگولیه كه در سال 1719 #استاد_اعظم گراندلژ انگلستان بود. در دوران استاد اعظمی دوک مونتاگ و دوک وارتون قائم مقام و معاون ایشان بود و خلاصه در نخستین سالهای تأسیس فراماسونری گرداننده واقعی آن به شمار میرفت.
این جایگاه دزاگولیه در تاریخنگاری ماسونی به رسمیت شناخته شده و لذاست که از او به عنوان « #پدر_فراماسونری نظری جدید » یاد میشود.
بنظر ماکی (مورخ ماسون)، مؤلف واقعی «قانون اساسی فراماسونری» دزاگولیه است؛ #جیمز_اندرسون زیر نظر دزاگولیه این کار را به پایان برد و مستندات و اندیشه مندرج در آن در واقع به دزاگولیه تعلق دارد.
بهرغم این اهمیت، به نوشته ماکی، دربارهی زندگی دزاگولیه اسناد کافی در دست نیست. اما همین اطلاعات اندک از زندگی دزاگولیه نشان میدهد که سازمان #فراماسونری از آغاز ابزار سیاسی #الیگارشی_بریتانیا و متحدین آن بوده است.
? بنیانگذاران فراماسونری
✡️ ارتباط خاندان اسپنسر – چرچیل با فراماسونری
#جان_دزاگولیه از سال 1717 سخنرانیهایی در حضور جرج اول، ولیعهد (جرج دوم بعدی) و سایر اعضای خاندان سلطنتی #هانوور ارائه میداد و در سال 1718 درجه دکترای دانشگاه آکسفورد به وی اعطا شد.
اعطای درجه دکترای آکسفورد به دزاگولیه با حمایت و اعمال نفوذ #ارل_ساندرلند صورت گرفت.
ارل ساندرلند، که درجه دکترای آکسفورد را برای دزاگولیه فراهم آورد، کسی نیست جز #چارلز_اسپنسر، ارل ساندرلند سوم و نیای خاندان اسپنسر – چرچیل.
ارل ساندرلند، داماد #جان_چرچیل است که در سالهای 1718-1721، یعنی نخستین سالهای تأسیس و تکاپوی #فراماسونری، وزیر اعظم بریتانیا بود.
میراث پیوند با فراماسونری در خاندان اسپنسر – چرچیل تداوم یافت و ارل ساندرلند پنجم، پسر ارل سوم، نیز از گردانندگان #گراندلژ انگلستان بود.
ارل پنجم نیای مستقیم سِر #وینستون_چرچیل است!
در آینده دربارهی پیوند سایر اعضای #خاندان_چرچیل با فراماسونری سخن خواهیم گفت و درخواهیم يافت كه این نهاد از بدو تأسیس با کانونی که خاندان «اسپنسر–چرچیل» در قلب آن جای دارد پیوند ناگسستنی داشته است.
لبخند تودنیای من است:
لطفا جدی بگیرین*?????
?? *توجــّــــــــه*??
✏من از شما دوستان گُل و نازنینم* عاجزانه استدعـــــا دارم این پست رو کامل کامل بخونید و برای تمام گروه ها و دوستانتون بفرستید.
*(هنری لیونر) که به عنوان فقیه دینی در اسرائیل فعالیت میكند تصریح كرد كه همكاران ما شب و روز در واتساپ ، لاین و….. در حال تلاش برای تضعیف اسلام در بین مسلمانان هستند.*
*هنری لیونر افزود: ما با طراحی پیامهای فارسی ، عربی، ترکی و اردویی و ”آوردن نام پیامبر و ائمه” ، در آخر پیامها می نویسیم «آن را برای 10 نفر بفرست» تا امروز معجزه ببینی! با گذشت امروز مسلمانان می بینند که خبری از معجزه نیست پس آن را خرافات تلقی می کنند و اینگونه ایمانشان را کم کم از دست می دهند.*
?پیامکهــای اسرائیـــــلی :
*مثال اول :*
*ختم شش میلیون صلوات تقدیم به شیرخوار امام حسین…سهم شما شش صلوات و ارسال به شش عاشق حسین.لطفا قطع کننده زنجیره نباشید…*
*مثال دوم:*
*تا پیام را دیدی « هشت بار بگو یا ابوالفضل» وبرای هشت نفر بفرست.همین الان خبر خوشی میشنوی و…*
*مثال سوم :*
*ختم …صلوات نذر…*
*سهم شما فلان اندازه اگر انجام نمیدهید خبرم کنید تامدیون نشوید…*
*و مثالهای دیگر . . . . . . . . .*
✏ *نظر مراجع تقلید*
?آیت الله صافی گلپایگانی :
*به طور کلی این پیامها باید مدرک صحیح شرعی داشته باشد و در غیر این صورت ارسال آنها برای دیگران جایز نیست و باید از آنها جلوگیری شود*.
?مقام معظم رهبری:
*هیچکدام ازاین پیامها واقعیت واعتباری ندارد و حرام است*
?آیت الله مکارم شیرازی:
*هیچکدام از این امور اعتباری ندارد و سزاوار است مردم به این کارها دامن نزنند…*
.
*منبع : سايت تبيان .*
⚠ *لطفا در نشر این پیام کوتاهی نکنید و به هر گروهی عضوید بفرستید تا ریشه این پیام ها کنــ✂ــده بشه و همه متوجه بشن که هدف از این پیامک ها تخریب و تضعیف دین اسلام و سست کردن اعتقادات شیعیان و بدبینی آنها به ائمه اطهار هستش*
یا علی علیه السلام. ?
ወΣዠշለռ:
? بنیانگذاران فراماسونری
#جان_دزاگولیه در سال 1726به هلند رفت و در شهر هاگ اقامت گزید. کمی بعد ارل چسترفیلد به او ملحق شد و این دو اولین سازمان #ماسونی را در هلند بنا نهادند.
این کانون، قطعاً به دلیل حمایت شبکه #یهودیان_مخفی، که قاعدتاً دزاگولیه یکی از ایشان بود و با حمایت خاندان اورانژ و اشراف منطقه نقش مهمی در پیدایش و توسعه نخستین هستههای ماسونی در غرب و مرکز اروپا ایفا نمود.
یکی از مهمترین اقدامات این دو، جذب فرانتس استفن (دوک لورن) به #فراماسونری است. عضویت دوک 23 ساله لورن در سازمان سرّی نوپایی که دزاگولیه و چسترفیلد بنیاد نهادند، واجد اهمیت تاریخی فوقالعاده است و سرآغاز پیوند حکمرانان اروپای قاره با فراماسونری محسوب میشود.
قریب به یک دهه پس از آغاز تکاپوی دکتر دزاگولیه و ارل چسترفیلد در هلند، فراماسونری تا بدان حد گسترش یافت که در آوریل 1738 #پاپ_کلمنت_دوازدهم بیانیهای علیه آن صادر نمود. این اولین بیانیه کلیسا علیه فراماسونری است.
#کلمنت_دوازدهم به عنوان یکی از پاپهای مخالف #الیگارشی_یهودی نیز شناخته میشود و بدینسان از همان آغاز نام فراماسونری با الیگارشی یهودی پیوند مییابد.
کلمنت دوازدهم در این فرمان اعلام کرد: «دلایلی در دست است دال بر وجود توطئه علیه تمامی مذاهب و دولتهای اروپایی که در جلسات پنهانی #فراماسونها طراحی میشود».
ℛ. мaѕoυdnιya:
⭕️ مهدی اینگونه است…
? امام رضا علیه السلام فرمودند:
☑️ مهدی (عجل الله فرجه) داناترین، حکیم ترین، پرهیزکارترین، بردبارترین، بخشنده ترین و عابد ترین مردمان است، دیدگانش در خواب فرو میرود ولی دلش همیشه بیدار است و فرشتگان با او سخن می گویند… دعایش همواره به اجابت میرسد، اگر در مورد سنگی نفرین کند، از وسط به دو نیم میشود.*۱
☑️ مهدی (علیه السلام) دو نشانه بارز دارد که با آنها شناخته میشود. یکی دانشِ بیکران و دیگری استجابت دعا.*۲
? ۱- الزام الناصب صفحه ۹
? ۲- عیون اخبارالرضا ج۱ ص۱۷۰