30 مرداد 1396
تازه نامزد ڪرده بود
تازه نامزد ڪرده بود
اومد پیش فرماندش گفت :حاجے
گفتش:جانم؟
گفت : حاجی، اجازمو بده برم سوریه☹️
حاجے گفتش:میزارم ولی الان نه!
گفت:حاجی دارم زمین گیر میشم?
حاجی بذار برم!
(میترسید عشق به خانومش
باعث شه نره برای دفاع از حرم?)
برادرش میگوید:
مراسم نامزدی برادرم، تنها ۴۰ روز قبل از اعزامش به سوریه بود?
قرار بود تابستان عقد کند که شهید شد… .?
همیشه این توصیه را داشتــ که خیلی مراقبــ نگاه باشیم و میگفت: “بانگاه نکردن به #نامحرم خیلے چیزها به دست می آوریم” .?
شاید باور نکنید ولی تنها نامحرمی که عباس برای #اولین_بار به چهره او نگاه ڪرد دختر عمویش در شبــ #خواستگاری بود.
#شهید_عباس_دانشگر ❤️?
➖➖➖➖➖➖➖
?من انقلابی ام..کلیک کن?
https://telegram.me/joinchat/AAAAAEFkC5LHWPbIy3Kg7A