اگه تمام داراییتون رو میذاشتین رو میز، جلوتون تعظیم میکردم
اتقانی:
بالای شهر یه قنادی باز میشه، فقط پولدارا میتونستن اونجا خرید کنن؛ یه روز که یه سری از پولدارا تو قنادی در حال خرید بودن، یه گدای ژنده پوش وارد میشه و تموم جیب هاشو میگرده، یه سکه کوچیک پیدا میکنه، میذاره رو میز و میگه: اینو شیرینی بهم بده !!
مدیر قنادی با دیدن این صحنه جلو میاد و به اون فقیر تعظیم میکنه و با خوشحالی و لبخند ازش حالشو میپرسه و میگه : قربان! خیلی خوش اومدید و قنادی ما رو مزین فرمودید … پولتون رو بردارید و هر چقدر شیرینی دوست دارید انتخاب کنین!!
امروز مجانیه اینجا …
پولدارا ازین حرکت ناراحت میشن و اعتراض میکنن که چرا با ما اینجوری برخورد نکردی تا حالا ؟ مدیر قنادی میگه: شما هم اگه مثل این آقا تموم داراییتون رو میذاشتین رو میز، جلوتون تعظیم میکردم!!
ﺩﺭ ﭘﻮﺷﻴﺪﻥ ﺧﻄﺎی ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ، ﺷﺐ ﺑﺎﺵ؛
ﺩﺭ ﻓﺮﻭتنی، ﺯﻣﻴﻦ ﺑﺎﺵ؛
ﺩﺭ ﻣﻬﺮ ﻭ دوستی، ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﺑﺎﺵ؛
ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺧﺸﻢ ﻭﻏﻀﺐ، ﮐﻮﻩ ﺑﺎﺵ؛
ﺩﺭ ﺳﺨﺎﻭﺕ ﻭ ﻳﺎﺭی ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ، ﺭﻭﺩ ﺑﺎﺵ؛
ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﻣﺪﻥ ﺑﺎ ﺩﻳﮕﺮﺍن دریا باش
به مابپیوندید?