استاد محمود فرشچیان، نگارگر بیبدیل عشق و ایمان
✍🏻در رثای استاد محمود فرشچیان، نگارگر بیبدیل عشق و ایمان،
که با قلم سحرآمیز خود، جلوهای از زیباییهای عرشی و خیالانگیز را بر بوم نقاشی میآورد.
آثار او، پلی است میان زمین و آسمان، و زبانی است گویا از عمق حکمت و عرفان ”
بسم الله الرحمن الرحیم
إلی من یُقرأُ علیه السلام فی مَوطنٍ أقدس
✍🏻استاد فرزانه، روح قدسی، و قلب رئوف!
این قلم قاصر را یارای آن نیست که شمهای از قدر و منزلت توفیقات بیحد و حصر شما را در آستان قدس رضوی (علیه ألاف التحیة والثناء) به رشته تحریر درآورد. ما را که مستضعفِ توفیقیم، بسی جای غبطه است بر آن مقامات رفیع که عنایتِ خاصه حضرت ثامنالحجج (ع) بر شما افاضه فرموده بود.
هرگاه که قصه ی سفر از شهر و دیار خود به سوی کاخهای سلطنتی را میشنویم که نه به قصد لهو و لعب، بلکه برای نظارهگر شدن به آثاری قدسی بود، روحمان پر میکشد و شوق در درونمان شعلهور میشود. چه هنری والاتر از آنکه بار هستی را، نه بر شانه، بلکه بر صفحه ی بوم با ظرافتی از جنس نور، نقاشی کردید؟! گویی عالم ملکوت را به عالم ناسوت گره زدید!
این دل، هرگز نمیتواند فعل “گذشت” را برای وجود مبارکتان به کار برد. مگر میشود چشمهای از نور الهی خشک شود؟ شما نمردهاید، بلکه به “دارالبقا” هجرت کردهاید. آنگاه که خبر وصال شما به محبوب حقیقی به ما رسید، دلها شکست و چشمان اشکبار شد، اما نه اشکی از جنس فراق، بلکه اشکی از جنس اشتیاق به آن مقامِ رفیع که اکنون، سوژههای آسمانیتان را از نزدیک مشاهده میکنید. سفر شما، عین همان سفری است که عاشقان به دیدار معشوق میشتابند؛ سفر “رخ به رخ” و “مواجهه ی حقیقی”.
قصه ی شفای شما به دست مبارک امام هشتم (ع) و آن ایمان راسختان به توفیقات الهی، خود روایتی است از جنس کرامت. چه زیباست که در دیار غربت، آنجا که به ظاهر، برای درمان جسم مسافر شده بودید، “ضامن آهو” را با مدد از انفاس قدسیه امام رئوف (ع) خلق کردید. سه شب متوالی، سه توسل، و سه باری که امام به خوابتان آمد و فرمود: “من را نگاه کن و بکش.” اینجاست که سرّ حضور تابلوی “ضامن آهو” در هر چایخانهای در دورافتادهترین نقاط ایران، آشکار میشود؛ زیرا دست ارادت شما، دستان عنایت امام (ع) را در آغوش کشیده بود.
و آن طرح ضریح مطهر امام رضا (ع)! چه فکر بلندی و چه انتخاب دلنشینی برای “گل آفتابگردان هشتپر”! این طرح، نه تنها گواهی بود بر آستان “شمسالشموس”، بلکه هر تاروپود سبزی که زائران به آن گره میزدند، گویی پیوند شما را با امام (ع) محکمتر میکرد. شما بیهیچ مزد و منّتی، خود را خادم افتخاری آستان ملکوتی نمودید.و این نشان از آن روح بلند و بینش عمیق شما داشت.
پیشگام بودید در به کارگیری هنر اصیل ایرانی در طراحی ضریح، در مقابل سنتهای پیشین که از سبک هندی متأثر بودند. آری، حرم امام رضا (ع) در ایران، با دستان هنرمند شما، “ایرانیتر” شد؛ زهی سعادت!
تلفیق “عصر عاشورا” و “امید” در خانه دل و دیدگانتان، حکایت از معرفت عمیق شما به خاندان عصمت و طهارت (ع) دارد. “عصر عاشورا” که دل را خون میکند، و “امید” که نوید “فریادرسی” میدهد؛ این دو تصویر، کمال پیوند بین حزن و رجاء را در مکتب اهل بیت (ع) به ما میآموزد.
✍🏻اکنون که حجاب از دیدگان برداشتهاید و به حضور حقیقی امام رئوف ع راه یافتهاید، اینجانب را نیز دریابید. خودِ ایشان قول دادهاند که به دیدار زائرانشان میآیند، شما که هم زائر بودید و هم خادمِ حضرتش، سفرتان به سلامت باد و روی ماهشان و آستان درگاهشان را از جانب ما ارادتمندان و ریزه خواران خوان کرامت حضرتش را نیز ببوسید و این پیام را برسانید که هرگاه آفتابگردانها را دیدیم، از طرف شما هم سلامی به حضرتشان خواهیم داد.
✍🏻خوشا به حالتان، استاد خوشتوفیق، که این چنین به مقصد رسیدید و در محضر محبوب ماوا گزیدید.
والسلام علی عبادالله الصالحین
#مهدویت_بصیرت
#اربعین