استاد سختگیر یا کمالگرا؛ عامل پیشرفت یا افت تحصیلی ؟
استاد سختگیر یا کمالگرا؛ عامل پیشرفت یا افت تحصیلی دانشجو
با آغاز سال تحصیلی جدید، همواره یکی از دغدغههای اصلی دانشجویان و خانوادهها، نوع رفتار و شخصیت استادان است. در این میان، اساتیدی که شخصیت کمالگرا دارند جایگاه ویژهای پیدا میکنند. کمالگرایی یا Perfectionism مفهومی است که روانشناسان بزرگ جهان بارها دربارهٔ آن سخن گفتهاند. این ویژگی شخصیتی میتواند هم زمینهساز رشد و پیشرفت علمی دانشجو شود و هم در صورت افراط، عاملی جدی برای افت تحصیلی به شمار آید.
تأثیر استاد کمالگرا بر دانشجو
شخصیت کمالگرا در اساتید معمولاً با سختگیری، استانداردهای بالا، و عدم تحمل خطا همراه است. با وجود این، پیامدهای چنین شخصیتی یکدست نیست و میتواند در دو جهت مثبت و منفی عمل کند.
۱. سطح توقع بالا
اساتید کمالگرا معمولاً معیارهای بسیار بالایی برای انجام تکالیف، پروژهها و امتحانات تعیین میکنند. این موضوع اگر با حمایت و آموزش درست همراه باشد، میتواند دانشجو را به سمت تلاش بیشتر و یادگیری عمیقتر سوق دهد. اما اگر همراه با فشار روانی و عدم انعطاف باشد، نتیجه معکوس خواهد داشت و انگیزهٔ دانشجو به شدت کاهش مییابد.
۲. کمتحملی در برابر خطا
یکی از شاخصههای اصلی کمالگرایی ناسالم، عدم پذیرش خطا است. استاد کمالگرا گاهی حتی کوچکترین اشتباه را تحمل نمیکند. در چنین شرایطی، دانشجو به جای تجربهگرایی و خلاقیت، درگیر ترس از شکست میشود. این ترس میتواند مانع اصلی نوآوری و یادگیری عمیق باشد.
۳. ایجاد فضای آموزشی پر از استرس
کلاسهایی که توسط استادان سختگیر اداره میشود، معمولاً فضایی پرتنش دارند. انتقادهای مداوم، کاهش بازخورد مثبت و تمرکز بیش از حد بر نقصها، اعتمادبهنفس دانشجویان را کاهش میدهد. در چنین فضایی دانشجو به جای رشد، به تدریج به این باور میرسد که «هیچوقت کافی نیستم».
۴. پیامدهای روانی
اضطراب، استرس مزمن، و فرسودگی تحصیلی (Academic Burnout) از پیامدهای بارز حضور در کلاسهای استاد کمالگرا هستند. در برخی موارد، فشار بیش از حد حتی میتواند به کنارهگیری از کلاس، ترک درس یا حتی رها کردن رشته منجر شود.
تأثیر مستقیم و غیرمستقیم بر افت تحصیلی
غیرمستقیم: کمالگرایی افراطی استاد از طریق افزایش اضطراب، کاهش انگیزه و افت اعتمادبهنفس، عملکرد دانشجو را تضعیف میکند. در این شرایط دانشجو حتی اگر توانایی علمی بالایی داشته باشد، در عمل قادر به بروز آن نخواهد بود.
مستقیم: در سطح نمرهدهی نیز سختگیری بیحد و معیارهای غیرواقعی میتواند میانگین نمرات را پایین بیاورد و احتمال مردودی دانشجویان را افزایش دهد.
پژوهشهای روانشناختی نشان میدهند که کمالگرایی ناسالم در معلمان و اساتید رابطهای مثبت با اضطراب امتحان، استرس و کاهش عملکرد تحصیلی دانشجویان دارد.
کمالگرایی سالم در مقابل کمالگرایی ناسالم
تفاوت اساسی در اینجاست که کمالگرایی همیشه منفی نیست. اگر استاد در کنار استانداردهای بالا، حمایت، بازخورد مثبت و پذیرش خطا را هم داشته باشد، چنین کمالگرایی «سالم» محسوب میشود. در این حالت:
دانشجو انگیزه بیشتری برای تلاش دارد.
کیفیت آموزش و یادگیری بالاتر میرود.
روحیهٔ پیشرفت و نوآوری تقویت میشود.
اما زمانی که کمالگرایی به صورت افراطی و همراه با انتقاد شدید بروز کند، تبدیل به عامل دلسردی، افت تحصیلی و حتی مشکلات روانی خواهد شد.
دیدگاه روانشناسان دربارهٔ شخصیت کمالگرا
۱. زیگموند فروید (Freud)
فروید کمالگرایی را ریشهدار در عملکرد افراطی «فرامن» یا همان وجدان اخلاقی میدانست. از دید او، فرد کمالگرا دائماً زیر فشار «بایدها و نبایدها» زندگی میکند. نتیجهٔ چنین فشار درونی معمولاً اضطراب، احساس گناه و سختگیری شدید بر خود است.
۲. کارن هورنای (Karen Horney)
هورنای کمالگرایی را یک سازوکار دفاعی برای مقابله با «اضطراب بنیادی» معرفی کرد. فرد کمالگرا با تلاش برای بینقص بودن میخواهد از طرد شدن و انتقاد دوری کند. به باور او این روند منجر به نوعی «خودبیگانگی» میشود؛ یعنی فرد به جای پذیرش خود واقعی، در پی رسیدن به تصویری ایدهآل از خویش است.
۳. آلفرد آدلر (Alfred Adler)
آدلر به جای واژهٔ کمالگرایی بیشتر از «میل به برتری» سخن گفت. او این میل را در دو سطح بررسی کرد:
اگر در مسیر رشد و همکاری اجتماعی باشد، مثبت و سازنده است.
اگر به رقابتی بیمارگونه و فشار بیپایان برای اثبات خود تبدیل شود، ناسالم و آسیبزا خواهد بود.
۴. کارل راجرز (Carl Rogers)
راجرز کمالگرایی را در تضاد با «خودپذیری» میدانست. او باور داشت که فرد کمالگرا فاصله زیادی با «خود واقعی» دارد و همواره در پی رسیدن به «خود ایدهآل» است. این فاصله روانی موجب اضطراب و کاهش سلامت روان میشود.
۵. آبراهام مزلو (Abraham Maslow)
مزلو در نظریه خودشکوفایی تأکید کرد که کمالگرایی افراطی مانع تحقق تواناییهای بالقوه انسان است. چراکه فرد کمالگرا همیشه بر نقصها تمرکز دارد و هیچگاه از دستاوردهای خود رضایت ندارد.
۶. آلبرت الیس (Albert Ellis)
الیس در نظریه درمان عقلانی-هیجانی (REBT) کمالگرایی را نتیجه باورهای غیرمنطقی دانست؛ باورهایی مانند:
«باید همیشه بهترین باشم.»
«اشتباه کردن غیرقابلقبول است.»
این نوع باورها باعث اضطراب، افسردگی و اجتناب از موقعیتهای جدید میشوند.
۷. آرنولد بک (Aaron Beck)
بک، بنیانگذار شناختدرمانی، معتقد بود که در کمالگرایی الگوهای تفکر «همه یا هیچ» وجود دارد. در این چارچوب، فرد یا باید کاملاً بینقص باشد یا کاملاً شکستخورده. چنین تفکری ناکارآمد به افسردگی و افت عملکرد تحصیلی منجر میشود.
با مرور دیدگاه روانشناسان و بررسی پیامدهای کمالگرایی استادان، میتوان به این نتیجه رسید که:
کمالگرایی سالم: اگر استاد استانداردهای بالای علمی را با حمایت، انعطاف و بازخورد مثبت همراه کند، دانشجویان پیشرفت قابلتوجهی خواهند داشت.
کمالگرایی ناسالم: اگر سختگیری افراطی، انتقاد بیش از حد و عدم تحمل خطا غالب شود، زمینهٔ افت تحصیلی، اضطراب، فرسودگی تحصیلی و حتی ترک تحصیل فراهم میگردد.
به همین دلیل در آغاز سال تحصیلی، شناخت اهمیت تعادل در رفتار استاد و جایگاه کمالگرایی بسیار ضروری است. اساتیدی که میان سختگیری علمی و حمایت عاطفی توازن برقرار میکنند، میتوانند نقشی کلیدی در شکوفایی استعدادهای دانشجویان داشته باشند. از سوی دیگر، دانشجویان نیز باید بدانند که کمالگرایی افراطی، چه در خودشان و چه در استاد، میتواند مانعی جدی بر سر راه رشد علمی و روانی باشد.