از مدینه تا مکه
از مدینه تا مکه
کاروان بزرگ پیامبر صلی اللَّه علیه و آله روز شنبه بیست و پنجم ماه ذی قعده از مدینه حرکت کردند. به دستور آن حضرت مردم لباس احرام همراه برداشته بودند، و خود حضرت نیز غسل کرده و دو لباس احرام همراه برداشتند؛ و برای احرام تا مسجد شجره در نزدیکی مدینه آمدند.
(1). الغدیر: ج 1 ص 9 و 10. بحارالأنوار: ج 21 ص 360 و 383 و 384 و 390، ج 28 ص 95، ج 37 ص 201. عوالم العلوم: ج 15: 3 ص 167 و 168 و 297.
اهل بیت معظم پیامبر صلی اللَّه علیه و آله که فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین علیهم السلام و سایر فرزندان آن حضرت بودند، و نیز همسران آن حضرت همگی سوار بر هودجهای شتران همراه حضرت بودند.
با رسیدن به «مسجد شجره» احرام بستند و مسیر ده روزه تا مکه را آغاز کردند، و قافله ای عظیم که شامل مردم سواره و پیاده بود همراه آن حضرت به حرکت در آمدند.
صبح روز یکشنبه را در منطقه ای توقف کردند و تا شب همانجا ماندند، و پس از نماز مغرب و عشا حرکت کردند. صبح روز بعد به «عِرْق الظَبْیة» رسیدند، و سپس در «رَوْحاء» توقف مختصری کردند. از آنجا برای نماز عصر به «مُنصرَف» رسیدند. هنگام نماز مغرب و عشا در «مُتَعَشّی» پیاده شدند و شام را همانجا صرف کردند. برای نماز صبح به «اثایة» رسیدند، و صبح روز سه شنبه در «عَرْج» بودند، و روز چهارشنبه به «سَقْیاء» رسیدند.
در بین راه، پیاده ها سختی راه را مطرح کردند و از حضرت سواری درخواست نمودند.
حضرت که سواری در اختیار نداشتند، دستور دادند تا برای آسانی سیر، کمرهای خود را ببندند و راه رفتنشان را بین تند رفتن و دویدن قرار دهند. با انجام این دستور راحت تر شدند.
روز پنجشنبه به «اَبْواء» رسیدند که قبر حضرت آمنه مادر پیامبر صلی اللَّه علیه و آله آنجا بود، و حضرت قبر مادر را زیارت کردند.
روز جمعه با عبور از «جُحفه» و «غدیر خم» عازم «قُدَید» شدند و شنبه آنجا بودند. روز یکشنبه تا «عُسفان» آمدند و روز دوشنبه به «مَرّ الظهران» رسیدند و تا شب آنجا ماندند.
شب به سوی «سَیرَف» حرکت کردند و به آنجا رسیدند که منزل بعدی مکه معظمه بود. بعد از ده روز طی مسافت، در روز سه شنبه پنجم ذی حجة اولین کاروان حج اسلام با جلال و عظمتی بی نظیر وارد شهر «مکه» شدند.
حجاج یمن همراه امیرالمؤمنین
در ایامی که سفر حج اعلام شد، امیرالمؤمنین علیه السلام با لشکری از طرف پیامبر صلی اللَّه علیه و آله به «نَجْران» و سپس «یمن» رفته بودند. هدف از این سفر دعوت به اسلام و جمع آوری خمس و زکات و جزیه بود و نیز حل اختلافی که بین اهل یمن پیش آمده بود.
پیامبر صلی اللَّه علیه و آله هنگام حرکت از مدینه برای امیرالمؤمنین علیه السلام نامه ای فرستادند، و طی آن دستور دادند آن حضرت نیز با لشکر و کسانی از اهل یمن که مایل به شرکت در مراسم حج هستند از آنجا به سوی مکه حرکت کنند.
امیرالمؤمنین علیه السلام پس از پایان کارهای محوله در نجران و یمن، با لشکر همراه و دوازده هزار نفر از اهل یمن عازم مکه شدند. با نزدیک شدن کاروان پیامبر صلی اللَّه علیه و آله به مکه از طرف مدینه، امیرالمؤمنین علیه السلام هم از طرف یمن به این شهر نزدیک شدند و دستور دادند مردم در میقات اهل یمن احرام ببندند.
سپس حضرت جانشینی در لشکر تعیین کردند و خود پیشتر به ملاقات پیامبر صلی اللَّه علیه و آله شتافتند، و در نزدیکی مکه خدمت حضرت رسیدند و گزارش سفر را دادند.
پیامبر صلی اللَّه علیه و آله بسیار مسرور شدند و دستور دادند هر چه زودتر لشکر همراه و حجاج یمنی را به مکه بیاورد. امیرالمؤمنین علیه السلام به محل لشکر بازگشتند و همراه آنان- همزمان با قافله ی پیامبر صلی اللَّه علیه و آله- روز سه شنبه پنجم ذی حجه وارد مکه شدند.
(1). بحارالأنوار: ج 21 ص 360، ج 37 ص 201. عوالم العلوم: ج 15: 3 ص 297.
اعمال حج
با رسیدن روز نهم ذی حجة مراسم حج آغاز شد.
حضرت به موقف عرفات و سپس به مشعر رفتند، و روز دهم در مِنی قربانی و رمی جمرات و سایر اعمال را انجام دادند.
سپس طواف و سعی و بعد از آن اعمال دیگر حج را به ترتیب به انجام رساندند، و در هر مورد واجبات و مستحبات آن را برای مردم بیان فرمودند. بدین سان تا پایان روز دوازهم ذی حجة اعمال سه روزه ی حج پایان یافت.
پیام پیامبر2
شهادت می دهم که اوست خدایی که همه چیز در مقابل عظمت او تواضع کرده و همه چیز در مقابل عزت او ذلیل شده و همه چیز در برابر قدرت او سر تسلیم فرود آورده و همه چیز در برابر هیبت او خاضع شده اند.
( فرازی از خطبه پیامبر ص در روز غدیر )
بر سرِ آسماني آن ظهر
آيه هاي شكوه نازل شد
مژده دادند آيه هاي شكوه
دين احمد(ص) دوباره كامل شد
الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین و الائمه علیهم السلام
مقدمه
روزهای سرنوشت ساز ملی و عیدهای شادی بخش و نشاط آفرین دینی در نظر گاه جامعه ها و تمدن های زنده و آگاه، هر کدام دارای شکوه و اهمیت و ارزش ویژه ای است و مردم خردمند و خردورز و آگاه به تناسب نقش هر یک از این روزهای تاریخی در نجات و رستگاری و آزادی و رشد معنوی و اجتماعی آن جامعه و مردم، از دیرباز بر اساس راه و رسم مذهبی و ملی، مردمی و یا منطقه ای بدان روزها و عیدها بها می دهند و فرا رسیدن آنها را گرامی می دارند و روز شکوهبار «غدیر» و یا عید غدیر از دیرباز در نظر خدا و پیامبرش و نیز خاندان وحی و رسالت و توحیدگرایان و مسلمانان از ارزش و اهمیت وصف ناپذیری بهره ور بوده و هماره به آن سخت بها می دهند و آن را برترین و پر شکوه ترین عید مذهبی و دینی می نگرند.
این همه شکوه و عظمت برای این روز بزرگ چرا؟
از نظر آفریدگار هستی اهمیت این روز بزرگ به خاطر آن است که در این روز سرنوشت ساز به فرمان او، پیام آورش مدال شکوه و افتخار پیشوایی و رهبری راستین را بر سینه علی علیه السلام نشاند و تاج معنوی خلافت را بر سر سرفراز او نهاد و او را به عنوان امیر و امام و سررشته دار دین و دنیای مردم برگزید و به همین منظور فرشته وحی با پیام او به پیام آورش فرمود آمد و ضمن تسلیم گرم ترین تبریک و تهنیت خدا به پیامبر و مردم توحیدگرا این آیه را آورد که:
هان ای مردم!
امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خویشتن را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را برای شما به عنوان آیین جاودانه برگزیدم …
الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا … (1).