اتقانی: بالای شهر یه قنادی باز میشه، فقط پولدارا میتونستن اونجا خرید کنن؛ یه روز که یه سری از پولدارا تو قنادی در حال خرید بودن، یه گدای ژنده پوش وارد میشه و تموم جیب هاشو می‌گرده، یه سکه کوچیک پیدا می‌کنه، میذاره رو میز و میگه: اینو شیرینی بهم بده !!… بیشتر »

اعمال مکروهی که موجب فقر خواهند گردید ☀️زیاد حرف زدن ☀️لعنت کردن اولاد ☀️سَبک شمردن نماز ☀️تنبلی و سستی در کارها ☀️غذا خوردن در حال جنابت ☀️دعا نکردن برای پدر و مادر بیشتر »

حضرت امام خمینی سلام الله علیه فرمود : تو به حال خود رحمی کن و از عمر خود نتیجه ای حاصل کن… مغرور گول #شیطان مباش و فریب نفس أَماره مخور که تدلیس اینها بسیار دقیق است گاهی به امید #توبه در آخر عمر انسان را به شقاوت می کشانند با آن که #توبه در آخر… بیشتر »

❤️اگر خدا را دوست داری❤️ اگر خدا را دوست داری، خدا گفته است: ?لا یسخر قوم من قوم ??همدیگر را «مسخره نکنید.» اگر خدا را دوست داری، خدا گفته است: ?ولا تلمزوا انفسکم ??از همدیگر «عیب جویی نکنید» اگر خدا را دوست داری ،خدا گفته است: ?ولا تنابزوا بالالقاب ??… بیشتر »

??عارفی را پرسیدند: زندگی به جبر است یا به اختیار؟ پاسخ داد : امروز را به “اختیار” است، تا چه بکارم! اما فردا “جبر” است، چرا که به اجبار باید درو کنم هر آنچه را که دیروز به اختیار کاشته ام! حباب ها همیشه قربانی هوای درون خودشان… بیشتر »

آقایاری: تاثیر فکری آیا تا بحال به تاثیر فکری اندیشیده ایم که مثلا افکار ما باورهای ما و معتقدات ما از کجا آب خورده و ریشه گرفته و شاخ و برگ باز کرده؟ آیا تا بحال افکار خود را سنجیده ایم که کدامیک درست و کدامیک نادرست است؟ کدامیک رساننده به مقصد و… بیشتر »

S: درویشی تهی‌‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد . چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد . کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند . کریم خان گفت : این اشاره‌ های تو برای چه بود ؟ درویش گفت : نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا… بیشتر »

S: ?? داستان کوتاه: پرفسور حسابی می‌گفت: در دوره تحصیلاتم در آمریکا در یک کار گروهی با یک دختر آمریکایی به نام “کاترینا و همین‌طور فیلیپ” که نمی‌شناختمش هم‌گروه شدم از کاترینا پرسیدم فیلیپ رو می‌شناسی؟! کاترینا گفت: آره همون‌پسر که موهای… بیشتر »

 آیا ما هم خودمان را به خواب می زنیم؟ مردی وارد پارکی شد تا کمی استراحت کند. کفش هایش را زیر سرش گذاشت و خوابید. طولی نکشید که دو نفر وارد پارک شدند. یکی از آن دو نفر گفت طلاها را پشت آن درخت بگذاریم؟ دیگری گفت نه، آن مرد بیدار است، وقتی ما برویم طلاها… بیشتر »

آیٺ اللہ مجتهدی فرمود: ?از آڹ هایے مباش ڪہ با آرزوے دراز ٺوبہ خود را عقب انداخٺند? گفٺم‌ڪہ به پیرے رسم‌و‌ٺوبہ ڪنم آنقدر جواڹ مـُرد و یڪے پیر نشد #ارباب_حسیڹ_ع❣ ? @arbab_hosein_ir? بیشتر »