ابراهیم فرزند امام کاظم(ع)فرماندار یمن
ابراهیم فرزند امام کاظم(ع)فرماندار یمن
مجله فرهنگ كوثر خرداد 1377، شماره 15
طلوع
تاریخ ولادتش را مورخان و رجال نویسان ذکر نکرده، ولی از برخی روایات (1) که امام کاظم علیه السلام او را پس از رضا علیه السلام وصی و سرپرست امور قرار داده،می توان فهمید که او فرزند پسر بعد از امام رضا علیه السلام (2) است.
همچنین نگارندگان (3) تاریخ ائمه علیهم السلام نام او را پس از رضا آورده اند که خود گواه دیگری است. (4)
لقبش مرتضی (5) ، پدرش; امام کاظم علیه السلام همه صفات فضیلت و کمال را دارا بوده، مادرش «ام ولد» (6) و نامش «نجیه » (7) است.
ابراهیم در خانه ای که منبع معرفت، حکمت، دانش، رحمت، کرم و فرودگاه وحی الهی بوده است تربیت یافته است.
ویژگیها
«فرزند صالح گلی از گلهای بهشت است » (8)
امامان شیعه خود منبع کمالاتند، فرزندان آنها جز اندک افرادی، مانند جعفر کذاب هر یک ویژگیهای والایی از خاندان نبوت به ارث برده اند.
شیخ مفید گوید: «هر یک از فرزندان امام کاظم علیه السلام فضیلت و خصلتهای نیک و مشهور دارند، گرچه امام رضا علیه السلام بر همه آنها در فضیلت برتر است.» (9)
ابراهیم شخصی دلیر، جوانمرد، (10) مهتر، بزرگوار، نجیب، دانشمند (11) و جد سید مرتضی ملقب به «علم الهدی » از دانشمندان بزرگ شیعه و سید رضی مولف «نهج البلاغه »است، زیرا این دو، فرزندان «ابو احمد نقیب » حسین بن موسی بن محمد بن موسی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر علیهماالسلام هستند. (12) و علامه مجلسی او را ستوده است. (13)
الف امانتداری
امانت یک ارزش اجتماعی است، انسان امین شایستگی مسئولیتها و حفظ اموال و نفوس مردم را داراست، ابراهیم شخصی امین و متولی زمینهای موقوفه ای پدرش بوده است، امام کاظم علیه السلام درآمد آن زمینهارا بر بینوایان و زنان بی همسر وقف نمود تا هزینه زندگی آنان باشد. حضرت فرمود:
«هذا ما تصدق به موسی بن جعفر تصدق بارضه فی مکان کذا و کذا … و جعل صدقته هذه الی علی و ابراهیم فاذا انقرض احدهما دخل القاسم مع الباقی منهما …» (14) ;
این چیزی است که موسی بن جعفر آن را بخشیده و زمینی را که در فلان مکان قرار داردوقف می کند… و متولی آن علی (امام هشتم) و ابراهیم است، هرگاه یکی از آنان ازدنیا رفت قاسم با آنکه باقی مانده شریک شود.
یزید بن سلیط که در زمان وصیت امام کاظم علیه السلام حضور داشته گوید: حضرت پس از واگذاری اختیارات تام به امام رضا علیه السلام فرمود:
«سرپرستی موقوفات، اموال، بردگان و کودکان باز مانده را به علی (امام رضاعلیه السلام) و پسرانم; ابراهیم، عباس، قاسم، اسماعیل و احمد واگذار کردم » (15)
این روایتهانشان می دهد که ابراهیم زنهاردار و درستکار بوده، خیانت و تجاوز رادر امانت روا نمی دارد، این فضیلت بزرگ در قوانین دینی بر آن تاکید شده وخداوند به آن امر کرده است; «ان الله یامرکم ان تودوا الامانات الی اهلها» (16)
ب پشتیبان ولایت
انسان نیاز به پیشوایی دارد که برتر و دانشمندتر از دیگران باشد، تا در زندگی از او هدایت جوید، ابراهیم برادرش امام رضا علیه السلام ردانشمندتر از خود و دیگران می دانست، او گفتار پدرش را که رضا مقدم بر همه برادران است با اعتقاد پذیرفته بود (17) او چون می خواهد خاندان رسالت به حقوق حقه خود برسند، وقتی زمینه را برای تضعیف حکومت ظالم مناسب می بیند از روی زیرکی وفراست ویژه خود، بر ضد حکومت وقت (که مخالف سرسخت خاندان رسالت بوده) شورش می کند، در همان وقت یکی از انگیزه های خود را شناساندن برادرش علی بن موسی الرضا علیه السلام قرار داده و مردم را به بیعت با آن امام دعوت می کند.
مامون وقتی این خبر را دریافت کرد با دو اندیشه متضاد روبه رو شد; از بین بردن مخالفان و شورشیان و دیگر حفظ موقعیت خود با طرفداری ظاهری از خاندان رسالت گرچه در اعتقاد و باطن مخالف این خاندان بود اما برای آنکه امام رضاعلیه السلام را راضی نگه دارد تا موقعیت سیاسی خود را تثبیت کند، مخالفتی باابراهیم نکرد او را رها و با حکومت همراه نمود. (18)
ما می بینیم در همین زمان ابراهیم با مردم حج بجا می آورد و در حرم شریف برای مردم سخن گفته و آنها رادعوت بسوی ولایتعهدی برادرش علی بن موسی الرضا علیه السلام نموده است و اگر برای مامون نیز دعوت می کرد (19) به یقین از یک سپر سیاسی که همان «تقیه » است، شکل مبارزه خود را تغییر داده تا از نابودی خود جلوگیری کند.
ج در عرصه حدیث
شاید نام حدیث «سلسله الذهب » را شنیده باشید، این حدیث طلایی و نفیس که اتصال به کلام حق دارد، انسان را به توحید خالص دعوت می کند که اگر کسی یکتاپرست بی آلایش باشد و «لااله الاالله » گوید پاداشش رهایی از عذاب الهی است. این حدیث را امام هشتم علیه السلام وقتی به خراسان می رفت در شهرنیشابور در حالی که کاتبان حدیث صف کشیده بودند برای مردم بیان فرمود; که ازپدرانشان، از رسول خدا (ص) از جبرییل که فرمود: شنیدم از خداوند که می فرماید:
«لا اله الا الله حصنی فمن قالها دخل حصنی و من دخل حصنی امن من عذابی » (20)
ابراهیم نیز از پدرانش حدیث نقل می کند (21) . او یکی از ناقلان این حدیث است،فرزندش موسی گوید: «پدرم ابراهیم به من خبر داد که حدیث کرد مرا پدرم موسی کاظم، فرمود: حدیث کرد مرا پدرم امام صادق جعفر بن محمد فرمود: حدیث کرد مراپدرم ابو محمد باقر، فرمود: حدیث کرد مرا پدرم زین العابدین، فرمود: حدیث کردمرا پدرم امام شهید کربلا، فرمود: حدیث کرد مرا پدرم امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب فرمود: حدیث کرد مرا رسول خدا فرمود: حدیث کرد مرا جبرییل از خدای متعال که خداوند فرمود: «لا اله الا الله حصنی فمن قالها دخل حصنی و من دخل حصنی امن من عذابی » (22) ; لااله الاالله حصار من است کسی که آن را بگوید در حصارمن داخل شده و کسی که در حصار من داخل شد از عذاب من در امان است ».
اوضاع سیاسی عصر
امین فرزند هارون الرشید در سال 198 ه ق به قتل رسید، پس ازاو برادرش مامون حکومت را بدست گرفت، بر علیه مامون شورشهای زیادی صورت گرفت.
در این میان علویان نیز از فرصت برخورد میان مامون و امین به نفع خودبهره برداری کرده به صف آرایی و افزودن فعالیتهای خود پرداختند (23)
قیام علویان در سال 199 ه ق با حرکت «ابن طباطبا» آغاز شد (24) ، برای پیروان حق و حقیقت که منتظر زمینه و زمانهای مناسب برای ایجاد حکومت حق و از بین بردن باطل بودند،موقعیت بسیار خوبی پدید آورد. مدافعان حق فرصتها را غنیمت شمرده و زمینه ها راهدر نمی دهند.
از فرزندان ونوادگان ائمه افراد زیادی در این شورشها شرکت داشتند; از زیدیه «محمد بن محمد بن یحیی بن زید بن علی بن الحسین، علیهماالسلام » (25) ، از نوادگان امام مجتبی علیه السلام «محمد بن سلیمان بن داود بن الحسن بن الحسن بن علی »،در مدینه (26) شورش کرد، از فرزندان امام صادق علیه السلام «محمد بن جعفر(الصادق ») معروف به «دیباج » در مکه و اطراف حجاز (27) بپاخاست.
در آن سال از نسل امام مجتبی علیه السلام «ابوعبدالله محمد بن ابراهیم بن اسماعیل بن الحسن بن الحسن بن علی علیهماالسلام » معروف به «ابن طباطبا» قیام کرد و مردم را به امامت امام رضا علیه السلام و عمل کردن به کتاب خدا و سنت رسول الله (ص) فرا می خواند. فرماندهی جنگهای «ابن طباطبا» را «سری بن منصور»معروف به «ابوالسرایا» به عهده داشت. (28)
«ابن طباطبا» در سال 199 ه ق مسموم شد، «ابوالسرایا» رهبری جنگها را بدست گرفت و از زیدیه «محمد بن محمدبن زید بن علی بن الحسین (علیهماالسلام ») را جای او برگزید. (29)
د فرمانداری یمن
ابراهیم بن موسی بن جعفر علیهماالسلام در این سال در مکه حضور داشت، وقتی خبر «ابوالسرایا» به او می رسد برای قیام علیه حکومت وقت به سمت یمن حرکت می کند. این حرکت از هوشیاری ابراهیم بن موسی و با انگیزه دعوت کردن مردم به ولایت برادرش امام رضا علیه السلام و پدید آوردن زمینه ای برای یک حکومت عادلانه روی زمین بوده است.
شیخ مفید گوید: ابراهیم بن موسی در زمان مامون از طرف محمد بن زید بن علی بن الحسین علیهماالسلام فرماندار یمن شد، محمد بن زید کسی است که در زمان مامون خروج کرد و ابوالسرایا نیز در کوفه با او بیعت کرد و کوفه را فتح نمود، مدتی در آنجا ماند تا آنکه ابوالسرایا در جنگ با بنی عباس کشته شد. برای ابراهیم بن موسی از مامون امان گرفتند و او به آنجناب امان داد. (30)
در این سال دو فرزند دیگر امام کاظم علیه السلام نیز در این آشوبها بودند، یکی اسماعیل بن موسی که به فرمانداری فارس و دیگری زید بن موسی بن جعفر (زیدالنار) که فرماندار اهواز شدو بصره را نیز تصرف کرد. (31)
آیا امام کاظم (ع) تنها یک ابراهیم داشت؟
در اینکه امام کاظم علیه السلام چند فرزند ابراهیم داشته است دو دیدگاه وجوددارد، یک دیدگاه این است که ابراهیم از اولاد امام کاظم علیه السلام یک فرد بیش نیست، که اکثر تاریخ نگاران ائمه علیهم السلام مانند شیح مفید، (32) طبرسی (33) ، ابن شهرآشوب (34) ، اربلی «کشف الغمه » (35) و سبط ابن جوزی (36) بر این اندیشه اند، زیراآنها در شمارش فرزندان امام کاظم علیه السلام تنها یک ابراهیم ذکر کرده اند. وتمام ویژگیهایی که تاکنون ذکر شد از آن اوست.
اما از میان نسب شناسان «ابن عنبه » صاحب «عمده الطالب » نسب شناس مشهور براین باور است که امام کاظم علیه السلام دو ابراهیم داشته; یکی ابراهیم اکبر که مادرش «ام ولد» و نامش «نجیه » واز برخی نقل می کند که او به فرمانداری یمن رسیده و یکی از پیشوایان زیدیه است و فرزندی ندارد. و دیگری ابراهیم اصغر که لقبش مرتضی و دو فرزند از او باقی مانده یکی موسی و دیگری جعفر (37) ، که جد سیدمرتضی و سید رضی (38) نیز اوست.
غروب
ابراهیم پس از شهادت برادرش امام رضا علیه السلام به بغداد آمد و درآنجا سکونت گزید، تا اینکه در سال 210 ه ق او را مسموم (39) و در قبرستان قریش کنار قبر پدر بزرگوارش (معروف به کاظمین) دفن کردند.
درباره او سروده اند: (40)
مات الامام المرتضی (41) مسموما و طوی الزمان فضائلا و علوما قدمات فی الزوراء (42) مظلوما کما اضحی ابوه بکربلا مظلوما
مرتضی (ابراهیم) پیشوایی است که مسموم از دنیا رفت و زمان، فضیلتها و دانشهارا پنهان کرد به راستی او مظلوم در بغداد از دنیا رفت نظیر پدرش که در کربلامظلوم بود این نظر بیشتر مورخان است، (43) اما قبری که در کربلا بنام «ابراهیم »وجود دارد، «ابراهیم مجاب » فرزند محمد بن موسی بن جعفر (44) است، زیرا ازخاندان موسی بن جعفر علیهماالسلام او ساکن کربلا شد تا از دنیا برفت.
در شیراز محله «لب آب » نیز قبری منسوب به «ابراهیم بن موسی » است گنبد این قبر را محمد زکی خان نوری از وزرای شیراز در سال 1340 بنا نموده است. (45)
اما محل زیستن ابراهیم، که مدتی از عمر خود را در مکه، سپس در یمن و پس از آن دربغداد بوده است با این نظر موافق نیست، شاید این قبر منسوب به یکی از نوادگان امام کاظم علیه السلام بنام ابراهیم بوده که از قداست و اعتبار دینی برخورداربوده است. علامه مجلسی گوید: «مدرک قوی که ثابت کند این قبر از آن ابراهیم بن موسی کاظم علیه السلام است نیافتم.» (46)
پی نوشت ها:
1. شیخ طوسی، تهذیب، ج 9/150-149 طبع دارالکتب و اصول کافی، ج 1/97 ح 15،باب الاشاره و النص علی ابی الحسن الرضا(ع).
2. ولادت امام رضا(ع) در سال 148 ه ق بوده است.
3. شیخ مفید، ارشاد، ص 302، تک جلدی، موسسه اعلمی و ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 324 و بحار، ج 48، ص 303 و طبرسی، اعلام الوری، ص 301، طبع مکتبه العلمیه و سبط ابن جوزی، تذکره الخواص، ص 351، طبع مکتبه نینوی.
4. گرچه یکی از کنیه های امام کاظم(ع) «اباابراهیم » است ولی در اصول کافی، ج 1، ص 311، کتاب الحجه، باب الاشاره والنص علی ابی الحسن الرضا، ح 2 و 8 و9،اشاره دارند بر اینکه «علی بن موسی » فرزند بزرگتر است.
5. سید محسن امین ، اعیان الشیعه ، ج 2/229 .
6. «ام ولد» به کنیزی گویند که از طرف مولایش صاحب فرزند شده و از سهم ارثی که به فرزندش می رسد پس از مرگ مولا آزاد می شود.
7. بحار ، ج 48 /306.
8. وسائل الشیعه ، ج 15 /97 ، حدیث 2.
9. ارشاد /303.
10 همان.
11. سید تاج الدین ابن زهره حسینی (م 921 ه ق) ، غایه الاختصار ، ص 87.
12. بحار، ج 48 /306.
13 همان.
14. تهذیب، ج 9 / 150-149 ، دارالکتب.
15 اصول کافی، ج 1، ص 316، ح 15، باب الاشاره و النص علی ابی الحسن الرضا(ع)البته این بخش کوچکی از وصیت امام کاظم(ع) است.
16. نساء / 58.
17. این ذیل روایتی است که ابراهیم در تایید برادرش ; علی بن موسی (ع) گوید:
ثقه صدوق … هواعلم … و وقتی درباره وصیت پدرش سؤال می کنند او گوید: پدرم علی (بن موسی الرضا) را بر همه مقدم قرار داد. گر چه در صدر روایت کلامی است که او را متهم به واقفی کرده اند، اما مرحوم مامقانی با ادله کافی این تاتهام رارد می کند. تنفیح المقال، ج 1، بخش اسماء، ص 34.
18. غایه الاختصار ، ص 87.
19. اعیان الشیعه ، ج 2 ، ص 229 ، دارالتعارف.
20. ابن صباغ مکی، فصول المهمه ، ص 254 ، طبع موسسه اعلمی و بحار، ج 49 /123 حدیث 4، گرچه حدیث بحار «فمن قالها دخل حصنی » را ندارد.
21. غایه الاختصار ، ص 87.
22. همان.
23. مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص 486.
24. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج 5، ص 173، طبع دارالفکر بیروت. و مسعودی،مروج الذهب، ج 4، ص 26.
25. الکامل، ج 5، ص 175 و مروج الذهب همان.
26. مروج الذهب همان.
27. همان، و الکامل، ج 5، ص 177.
28. الکامل ، ج 5 / 174 و173.
29. همان، ص 175.
30. ارشاد ، ص 303.
31. الکامل، ج 5، ص 175.
32. ارشاد ، ص 303.
33. طبرسی، اعلام الوری، ص 301، طبع مکتبه العلمیه.
34. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 324.
35. علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج 3، ص 27، طبع دارالکتاب بیروت.
36. سبط ابن جوزی ، تذکره الخواص ، ص 351 ، طبع مکتبه نینوی.
37. جمال الدین احمد بن علی بن مهنا مشهور به «ابن عنبه » عمده الطالب فی انساب آل ابیطالب، ص 201، انتشارات رضی.
38. بحار، ج 48، ص 306.
39. اعیان الشیعه، ج 2، ص 229 و حاشیه بحار، ج 48، ص 278.
40. همان.
41. مرتضی لقب ابراهیم بن موسی است.
42. زوراء: بغداد.
43 غایه الاختصار، ص 87 و بحار، ج 48، ص 307 و تنقیح المقال، ج 1، ص 35 و اعیان الشیعه، ج 2، ص 229.
44. اعیان الشیعه و تنقیح المقال، همان.
45. بحار، ج 48، ص 306.
46. در شهر نایین سید علی بن ابراهیم مجاب از فرزندان امام کاظم(ع) بارگاهی باشکوه دارد که مزار شهدای انقلاب اسلامی در جوار وی قرار گرفته است و این نشان می دهد که فرزند ابراهیم به منطقه مرکزی ایران آمده است.