آگاهی و معرفت مهدوی؛ فلسفه انتظار و معنای واقعی چشمبهراهی
آگاهی و معرفت مهدوی؛ فلسفه انتظار و معنای واقعی چشمبهراهی
در فرهنگ شیعه، «انتظار» مفهومی عمیق و چندلایه است که در ظاهر، به چشمبهراه بودن برای ظهور امام زمان(عج) معنا میشود، اما در حقیقت، ریشهای معرفتی، اخلاقی و اجتماعی دارد. فلسفه انتظار تنها در صبر و دعا خلاصه نمیشود؛ بلکه حرکتی پویا و آگاهانه است که انسان را به اصلاح خویش و جامعه فرا میخواند. در آموزههای اسلامی، انتظار به عنوان «برترین عبادت» معرفی شده، زیرا منتظر واقعی کسی است که در مسیر آمادهسازی ظهور، فعالانه گام برمیدارد.
انتظار، نوعی «امید آگاهانه» است؛ امیدی که بر پایه شناخت شکل میگیرد و انسان را از یأس، ناامیدی و سکون نجات میدهد. منتظر، کسی نیست که دست روی دست بگذارد و تحولات آینده را به قضا و قدر بسپارد، بلکه او با باور به وعدۀ الهی، در ساختن آیندهای عادلانه و الهی مشارکت میکند. به بیان دیگر، انتظار، نه انفعال است و نه خیالپردازی؛ بلکه آمادگی عملی برای دگرگونی است.
از منظر فلسفی، انتظار در مهدویت، استمرار مسیر نبوت و امامت است؛ یعنی حرکت تدریجی بشر به سوی کمال و عدالت مطلق. همان هدفی که تمام پیامبران الهی برای آن مبعوث شدند، در ظهور مهدی موعود(عج) به اوج میرسد. انسانِ منتظر با شناخت این حقیقت درمییابد که تاریخ، بیهدف و سردرگم نیست؛ بلکه در مسیر تحقق وعدۀ الهی حرکت میکند.
از دیدگاه اجتماعی، فلسفۀ انتظار، جامعه را از رکود نجات میدهد. مردمی که باور دارند روزی عدالت فراگیر خواهد شد، خود نیز عدالتطلب، ظلمستیز و اصلاحگر میشوند. چنین باوری، موتور محرک رشد فرهنگی و معنوی جامعه است. بنابراین، انتظار نه تنها باور به آیندهای روشن، بلکه برنامهای برای اکنون است — برنامهای برای اصلاح نفس، تربیت نسل، و ساخت جامعهای آماده برای استقبال از عدالت جهانی.