آقا خمینی دوست خداست
...
سعیده مطهری دختر شهیدمطهری زمان شهادت استاد حدودا 18 ساله بود.طی مصاحبهای در کتاب پاره ای از خورشید ص149، مطهری، سعیده بیان داشت :
وقتی پدرتان را به یاد می آورید , نخستین خاطره ای که به ذهنتان می آید , چیست ؟
یکی از نخستین خاطراتی که همیشه در ذهن من زنده مانده , مربوط به نهضت خرداد سال 42 است . من آن روزها حدود چهار سال داشتم. یک روز که از نزدیک شاهد عزاداری و قیام عده ای ازمردم , به خصوص طلاب جوانی بودم که شعار[ یا مرگ یا خمینی] سر داده بودند , شب هنگام که پدرم دیروقت به منزل آمدند , با کنجکاوی کودکانه ای از ایشان پرسیدم[ : یا مرگ یا خمینی یعنی چه ؟ اصلا خمینی کیست ؟] .
ایشان نیز با رأفت خاصی که حاکی از روح بلندشان بود , گفتند :
دخترم ! آقای خمینی دوست خداست و خدا هم او را دوست دارد . اما بعضیها که بدند , می خواهند ایشان را از بین ببرند . ولی ما نمی گذاریم که آنها این کار را بکنند .
در آن لحظه , من که بغض شدیدا گلویم را می فشرد , به بهانه خوردن آب از اتاق خارج شدم و دقایقی در گوشه ای گریستم .