تفسیر قرآن خضر و موسی
1️⃣ «قالَ إِنْ سَأَلْتُكَ عَنْ شَيْءٍ بَعْدَها فَلا تُصاحِبْني»
خضر در ابتدا به حضرت موسی ع گفت که تو طاقت همراهی با مرا نداری. اما حضرت موسی ع نپذیرفت.
در مقام عمل در همان گام اول نشان داد که طاقت ندارد. باز هم نپذیرفت.
دوباره دید، باز هم نپذیرفت، اما چهبسا برای اینکه به خودش هم اثبات کند که واقعا طاقتش را دارد شرطی گذاشت:
اگر باز هم کمطاقتی از خود نشان دادم، دیگر مرا از مصاحبت خود محروم کن❗️
? نکته #انسانشناسی کاربردی
تاملی در حقیقت مشارطه
یکی از توصیههای اخلاقی برای سیر و سلوک، مشارطه است؛
یعنی انسان خود را مقید، و با خود شرط کند که حتما فلان کار را انجام دهد یا ترک کند؛ و اگر خلاف آن عمل کرد جریمه و تنبیهی برای خود در نظر بگیرد؛ و این جریمه، محروم کردن خویش باشد از چیزی که مطلوب نفس اوست.
در واقع،
نفس آدمی خواستههایی دارد که چیزی را خوشش بیاید به هر قیمتی شده، میکوشد انجام دهد.
چون چنین است، پس
?برای اینکه به کاری ملزم شود، رعایت آن کار را گره بزنیم به آن چیزی که انجامش دلخواه نفس است.?
در عین حال، بدانیم که حتی ممکن است مشارطه کنیم و باز نتوانیم موفق شویم!
✅ @YekAaye
✏️3️⃣ «إِذا أَتَيا أَهْلَ قَرْيَةٍ اسْتَطْعَما أَهْلَها فَأَبَوْا أَنْ يُضَيِّفُوهُما»
موسی ع و خضر ع برترین انسانهای زمان خویش بودند. اینها بر اهالی شهری وارد شدند و غذا خواستند، و طبیعی است که کسی آنها را نشناسد و ظاهرا از این روست که هیچکس حاضر نشد آنها را مهمان کند؛ و تردیدی نیست که لحن قرآن در اینجا مذمتبار است.
?تاملی با خویش
علیالقاعده وقتی کسی درخواست غذا میکند، «ادعا میکند که نیازمند است»، و در بسیاری از موارد، ما نمیدانیم ادعایش راست است یا دروغ؛ اما آیا درست است که بگوییم هرکسی درخواست کمک کرد، «گدا» است و ما نباید «گداپروری» کنیم؟
آیا ممکن نیست کسی که حاجتش را به ما عرضه داشته، ولیّای از اولیای خدا باشد؟
آیا اگر ما در میان مردم آن شهر بودیم و موسی ع و خضر ع را، که علیالقاعده چون مسیری طولانی طی کرده بودند، با حالی خسته و نزار میدیدیم، احتمال نمیدادیم که «گداهایی که برای فریب ما، خود را به حال نزار درآوردهاند» باشند؟!
آیا اینکه امروزه به بهانه پرهیز از «گداپروری»، با هرگونه کمک به افراد ناشناسی که از انسان درخواست کمک میکنند، مخالفت میشود، با منطق قرآن سازگار است؟
?توجه شود:
گاه از شواهد و قرائن اطمینان عُقَلایی پیدا میکنیم که وی گدایی را مسیر کاسبی خود قرار داده است؛
و یا گاه مردم یک شهر دست به دست هم میدهند که هرکس ادعای نیاز کرد، سریع در موردش تحقیق میکنند و اگر واقعی بود، نیازش را برآورده میسازند؛ و هرکس که گدایی کرد میتوان با خیال راحت او را به این مراکز معرفی کرد (مانند آنچه در مورد شهر تبریز معروف است)؛ که این الگوی مطلوبی است که در کمتر جایی پیدا میشود؛
?خلاصه، بحث بر سر این حالتها نیست؛ بلکه بحث در جایی است که «نمیدانیم واقعا نیازمند است یا نه؟» کسی هم فرصت تحقیق ندارد، و کمک نمیکنیم! ?
? آیا قرآن کریم عذر مردم آن شهر را در غذا ندادن به دو غریبهای که غذا میخواهند، میپذیرد؟!
ما میگوییم «کمک نمیکنم چون میترسم دروغ گفته باشند».
⚠️امام صادق ع میفرماید:
«آیا نمیترسید راست بگویند؟»
(جلسه296، حدیث2 http://yekaye.ir/al-maaarij-70-25/ )
درباره پدیده گدایی و وظیفه ما در قبال آن، قبلا در تدبرهای آیه «لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» (معارج/25) بحث شد.
(جلسه 296، تدبر2 http://yekaye.ir/al-maaarij-70-25/)
✅ @yekAaye
.
✏️2️⃣ «سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْويلِ ما لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَيْهِ صَبْراً»
«تاویل»، چنانکه در نکات ادبی اشاره شد، به معنای آن عرصهای است که چیزی نهایتا به اصل و ابتدای حقیقی خود برمیگردد.
?هر آنچه در پیش روی ما رخ میدهد و ناخوشایند ماست، «تأویل»ی دارد که مادام که از آن غافل باشیم، در برابر آن ناشکیبایی در پیش می گیریم؛ اما کسی که تأویل آن را میداند، براحتی آن را تحمل، و بلکه بر انجام آن، اقدام میکند.?
حتی اگر پیامبری اولواالعزم، و موسای زمان خود هم باشیم، دلیل نمیشود که تأویل همه چیز را بدانیم❗️
? ثمره #اخلاقی
کسی که باور دارد که خدایی هست که هیچ واقعهای بیاذن او رخ نمیدهد، میفهمد که هر واقعهای تاویلی دارد؛
و اگر خدا خداوند رحمان و رحیم است، هر امر بظاهر ناخوشایندی، در دلش رحمتی نهفته است.
?مهم آن چیزی نیست که در این دنیا میبینیم؛ مهم آن حقیقتی است که وقتی پردهها کنار رود آشکار می گردد.?
کسی که این را باور کند، در جهان جز زیبایی نمی بیند، چنانکه حضرت زینب س بعد از آن همه مصیبت فرمود: «مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلًا»:
به قول سعدی شیرینسخن:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست …
غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد
ساقیا باده بده شادی آن کاین غم ازوست
https://ganjoor.net/saadi/mavaez/ghazal2/sh13/
✅ @yekAaye
?بحثی درباره اختلاف قرائات و مصاحف
قبلا در
?جلسه 342 https://t.me/YekAaye/4107
و
? جلسه 375 https://t.me/YekAaye/4606
درباره وجود اختلاف قرائات و مصاحف در زمان پیامبر ص، و اینکه اصل قرائات مختلف در یک آیه، توسط فرشته وحی بر شخص پیامبر اکرم ص نازل میشده، توضیحاتی گذشت.
اکنون می افزاییم که برخلاف تصور ابتداییای که برای خیلی از افراد پیش میآید، اختلاف قرائت تنها در حروف و اعراب نبوده است، بلکه گاه در کلمات و عبارات بوده است؛
در واقع،
یک آیه گاه به صورتهای مختلف نازل میشده است،
و در منابع روایی شیعه و سنی، فراوان ذکر میشود که برخی از آیات در چند موقعیت مختلف نازل شدهاند؛
و جالب توجه این است که گاه در برخی از نزولها کلماتی بیشتر یا کمتر داشته است.
در منابع تاریخی روایات متعددی هست که برخی از بزرگان صحابه میدیدند که شخصی آیهای را اندکی متفاوت با آنچه خود شنیده قرائت میکند و با همدیگر خدمت پیامبر ص میرفتند و ایشان میفرمود «هر دو را من از جانب فرشته وحی گفتهام» ?(بحار الأنوار، ج31، ص208-209)
و البته اصرار داشتند که هرکس فقط یک نحوه قرائت کند که به این عمل «إفراد القرائة» میگفتند (یعنی آیه را به یک صورت قرائت کردن به نحوی که برای مخاطب مطالب با همدیگر خلط نشود).
مشهور است که در زمان عثمان، این اختلاف قرائتها موجب درگیریهایی در بین برخی از مسلمانان شده بود و آنچه به عنوان «جمعآوری» قرآن توسط عثمان در تاریخ معروف است، در واقع یکسانسازی قرائتها بوده است؛
و البته در این یکسانسازی، قرآن را بدون نقطه و اعراب نوشتند تا ظرفیت برخی از قرائتها در کلام وحی محفوظ بماند؛
و عثمان دستور داد بقیه مصحفهایی که با این نسخه متفاوت است بسوزانند، اما برخی مانند ابنمسعود، با اینکه خودشان گاه قرآن را بر اساس همین مصحف عثمان قرائت میکردند، با اینکه بقیه مصحفها نابود شود بشدت مخالفت کردند و خود وی مصحف خویش را حفظ کرد؛
و تا زمان حکومت حجاج در کوفه، قرائت مصحف ابنمسعود رایج تر از قرائت مصحف عثمان بوده است؛ و حجاج با زور شلاق و اعدام، در کوفه نیز سعی کرد این وضعیت را برگرداند.
اگرچه امروزه مصحف ابنمسعود ویا سایر مصاحف صحابه (مانند مصحف اُبَیّ، مصحف ابنعباس و …) باقی نمانده؛
اما در بسیاری از کتب شیعه و سنی، عباراتی از آن قرائات و مصاحفی که با قرائات سبعه و مصحف عثمانی متفاوت است موجود است؛
و بسیاری از عباراتی که برخی از متاخرین به عنوان تحریف قرآن قلمداد کردهاند، در حقیقت، قرائت دیگری از آیه بوده (مطابق با یکی از سبعة احرف) که مصحف عثمانی، تحمل آن قرائت را ندارد؛
و? برخلاف اتهامی که امروزه علیه شیعه مطرح میکنند، بسیاری از این قرائات در کتب معتبر حدیثی و تفسیری بسیار معتبر نزد اهل سنت نیز موجود است?، مانند اینکه
?از ابنمسعود روایت کردهاند که: «كنا نقرأ على عهد رسول اللّه صلّى اللّه عليه [و آله] و سلّم « يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ إنَّ عَلِيّاً مَولَى الْمُؤْمِنينَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاس» (ترجمه: در زمان رسول الله ص ما این آیه (مائده/67) را چنین قرائت می کردیم: ای پیامبر! آنچه از جانب پروردگارت نازل شده است که همانا علی ع مولای مومنان است را ابلاغ کن، که اگر این کار را نکنی رسالتت را به انجام نرساندهای و خداوند تو را از مردن حفظ میکند).
سند این روایت، در اهل سنت در تفسیر معروف ابن مردویه است که نزد بسیاری از قدما از جمله سیوطی موجود بوده و وی در ترجمان القرآن آورده و سپس در ?(الدر المنثور ج3، ص117) که خلاصه آن است سندش را حذف کرده است، ولی جالب اینجاست که حدیثشناسِ سلفیِ ضدشیعیِ معروفی همچون شوکانی (م1250)، در کتاب تفسیر خود ?(فتحالقدیر، ج2، ص69) این را نقل، و بدون هیچ نقد و توضیحی از آن عبور کرده است!
به هر حال، در اثر مخالفت ابنمسعود در برخی از شهرها (مانند کوفه) مصحف وی و قرائت آن تا مدتها رواج داشت و اقدامات حجاج هم نتوانست آن را کاملا محو کند تا حدی که
?ابوحنیفه (عالم معروف اهل سنت) یکی از فتاویش درباره کفاره را صریحا بر اساس عبارت آیهای که در این مصحف موجود بود و در مصحف عثمانی نیست، صادر کرده و هنوز حنفیها به همان فتوا عمل میکنند.
تا قرن چهارم، بسیاری از بزرگان اهل سنت، چون عبارات آن مصحف سینه به سینه به نحو معتبر بدانها رسیده بود، قرائت آن را حتی در نماز انجام میدادند،
ادامه بحث ????
https://t.me/YekAaye/9246
✅ @yekAaye
https://t.me/YekAaye/9245
?ادامه مطلب بالا?
چنانکه ابنشنبوذ، از قراء بزرگ اهل سنت، معروف بوده که در نمازش بر اساس قرائت ابنمسعود قرائت میکرده است
?(تاریخ بغداد، ج2، ص103؛ البدایه و النهایه، ج11 ص220 و 194)،
و با اینکه در سنی بودن او نزد اهل سنت هیچ تردیدی نیست، او در نماز جماعتش قرائت می کرده است:
?«وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ “بِسَیفِ عَلِیٍ” وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ» (آلعمران/123) ❗️
و یا:
?«هَذَا صِرَاطُ عَلِيٍّ مُسْتَقِيمٌ» (حجر/41) ❗️
?(تفسیر القرطبی (الجامع لاحکام القرآن)، ج1، ص82)!
قبلا (https://t.me/YekAaye/4107) اشاره شد در قرن چهارم، یکی از علمای اهل سنت، به نام ابنمجاهد، اسم هفت نفر را به عنوان شاخص قرائات آن شهرها بسیار مورد تاکید کرد و آنها را به عنوان «قراء سبعه» مشهور ساخت؛
و اکنون میافزاییم که وی با کمک قدرت حکومتی (بویژه ابنمقله، وزیر خلیفه عباسی)، کسانی مانند ابنشنبوذ را که بر حفظ قرائات دیگر اصرار داشتند دستگیر، و بشدت مجازات، و مجبور به نوشتن توبهنامه نمود
?(تاریخ بغداد، ج2، ص103)
و از آن زمان عملا قرائت سایر مصاحف از رونق افتاد و امروزه این قرائات غیرمطابق با مصحف عثمان تنها در کتب روایات و تفسیر یافت میشود.
البته بعدها برخی مانند ابنجزری بر او و پیروانش خرده گرفتند که اهمیت قرائت کسانی مانند یعقوب بن اسحاق حضرمی (بصره) ابنقعقاع مخزومی (مدینه) و خلف بن هشام (شاگرد حمزه، کوفه) از این سه کمتر نیست و تعبیر «قراء عشر» را رایج ساختند اما اینها نیز با اینکه در آثار خود تصریح کردهاند که قرائت مطابق با سایر مصاحف در میان صحابه و تابعین کاملا رایج بوده، اما با هر قرائتی غیر از قرائت مصحف عثمانی مخالفت کردند.
?(النشر فی القرائات العشر، ج1، ص15)
✅ @yekAaye