برخی اعمال شب و روز اول رجب
اولین مخالف غدیرچگونه عذاب شد؟
?اولین مخالف غدیرچگونه عذاب شد؟
حارث بن نعمان فهرى پس از مخالفت آشكار خطاب به رسول خدا صلی الله و علیه وآله گفت: “اى محمد! ما را به خدا خواندى پذیرفتم، نبوت خود را مطرح كردى، لااله الاالله و محمد رسول الله گفتیم، ما را به اسلام دعوت كردى اجابت كردیم، گفتى، نماز در پنج وقت بخوانید خواندیم، به زكات و روزه و حج و جهاد سفارش كردى اطاعت كردیم، حال پسر عموى خود را امیر ما ساختى كه نمى دانیم این حكم از طرف خداست یا با اراده شخصى شما پیدا شده است؟”
رسول خدا صلی الله و علیه وآله پاسخ داد سوگند به خدا كه جز او پروردگارى نیست، این دستور از طرف اوست.
حارث بن نعمان فهرى با غروری که تمام وجودش را فرا گرفته بود تقاضاى عذاب كرد. بیچاره فکر می کرد قدرتى وجود ندارد تا او را كیفر دهد.
سر به آسمان بلند كرد و گفت: “خدایا اگر آنچه را كه محمد صلوات الله علیه درباره على علیه السلام مى گوید از طرف تو است و به امر توست، سنگى از آسمانى بر من فرود آید و مرا عذاب كند” هنوز سخنانش به پایان نرسیده بود كه از آسمان سنگى بر او فرود آمد و او را به هلاكت رساند كه آیات 1 و 2 سوره معراج نازل شد. (تذكره الخواص ص 19: ابن جوزى حنفى و تفسیر المنارج ج 6 ص 464)
در حقیقت مخالفان غدیر در هیچ برهه و زمانی از حرکت و تلاش باز نایستاده اند و همیشه در همه ی زمان ها به فراخور موقعیت های مختلف به نقشه کشی پرداخته اند.
کانال دلنشین و عالی حرم?
@haram110
خواندنی و جالب
حس عجیبی دارم
سلام امشب حس عجیبی دارم در این عید زیبا.
این متن رو الان زیرسقف آسمون نوشتم. ممنون میشم ایراداشو بگین.
“"بسم رب العلی الاعلی"”
چشمانت را ببند…با چشم دل آسمان را بنگر!!
نجوای آسمان را به گوش جان بسپار!
از آسمان ندای اشهد ان علیا ولی الله ملائک به گوش میرسد….
اندکی عشق و جرعه ای معرفت برای درک حقانیت تو کافیست مولای من….
مولای من علی جانم!!
امشب تمام وجودمن سرمست از نام علی شده است…
قامت و قنوت من،فدای راه علی شده است….
از تو سرودن برای من بس نشانه ایست…
آری همچو زهرای تو شدن برای من،فسانه شده است…
دستم بگیر، اشکم ببین، که این خسته دل
درحسرت روی دردانه ات یار مهدوی شده است….
در وصف توسرودن برای من جان تازه ایست…
گویی که در غدیر قلب من ،دوباره نام علی زنده شده است…
اشهد ان لااله الا الله…
اشهد ان محمدا رسول الله…
اشهد ان علیا ولی الله….
نویسنده ف. پودات