داروی ضد سرطان
زنجبیل ضد سرطان
براساس تحقیقات منتشر شده زنجبیل 10هزار بار قوی از داروهای شیمی درمانی در کشتن سلولها و تومورهای سرطانی، توقف تشکیل تومورهای جدید و سالم نگه داشتن سلول ها است
@danestani_sargarmi
زنجبیل ضد سرطان
براساس تحقیقات منتشر شده زنجبیل 10هزار بار قوی از داروهای شیمی درمانی در کشتن سلولها و تومورهای سرطانی، توقف تشکیل تومورهای جدید و سالم نگه داشتن سلول ها است
@danestani_sargarmi
❤️ آقا امام صادق عليه السلام:
عَلَيْكُمْ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّكُمْ لَا
تَقَرَّبُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَا تَتْرُكُوا
صَغِيرَةً لِصِغَرِهَا أَنْ تَدْعُوا بِهَا
إِنَّ صَاحِبَ الصِّغَارِ هُوَ صَاحِبُ الْكِبَارِ.
شما را سفارش مى كنم به دعا كردن، زيرا با هيچ چيز به مانند دعا به خدا نزديك نمى شويد و دعا كردن براى هيچ امر كوچكى را، به خاطر كوچك بودنش رها نكنيد، زيرا حاجتهاى كوچك نيز به دست همان كسى است كه حاجتهاى بزرگ به دست اوست.
كافى(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 467 ، ح 6
mohsen:
?سوال توسط کاربر:A.mehrizi
? زن شهيد حججى گفت: سرش رفت تا روسری نرود.
ایشون زن بشار اسده و اینها زنهایی هستن که علیه بشار اسد میجنگند! حالا شما اگر به خاطر حفظ روسری کنار بشار اسد میجنگی دارى اشتباه ميكنى
?پاسخ:
?کانالی که نمیدونه واسه چی به این اشخاص میگن مدافع حرم، و وجه تسمیه رو به مسافت طی شده و نزدیکی به حرم میدونه و اگه از حرم دور بشی بهت میگه تو دیگه مدافع حرم نیستی، چه کارش به روسری و حجاب و آرمان هایی از این دست؟
✅معلومه که شهادت محسن چنان تاثیری در جامعه گذاشته که کام بعضیا رو حسابی تلخ کرده.
این تلاش های مذبوحانه دست و پا زدن در باتلاق فرهنگ شهادته.
???این جمله ی"سرش رفت تا روسری نرود” یه کنایه است???.
♻️در محاورات روزانه خودمون هم از این صحبت های کنایی زیاد به کار میبریم.
مثلا:
⚡️میگیم طرف شیره.
آیا واقعا طرف شیره؟
یا کنایه از شجاعتشه؟
⚡️یا طرف خدای ناکرده گرگه.
واقعا گرگه یا چون مثل گرگ به کسی رحم نمیکنه میگیم گرگه؟
✅???این جمله کنایه از اینه که اگه ما ایستادگی نکنیم تا جایی دشمن نفوذ میکنه که مثل زنان سوری و عراقی و ایزدی، ناموس ما رو به اسارت میبرند و خدای ناکرده جهاد نکاح راه میندازن.
?روسری نرود یعنی:ارزشها نرود
?روسری نرود یعنی:ناموس ما نرود
?روسری نرود یعنی:امنیت نرود
?روسری نرود یعنی:غیرت مردان ما نرود
??وقتی کسی سوریه رو به عنوان یک کشور با حجاب نمیشناسه، معنا نداره که محسن واسه دفاع از حجاب در سوریه بره بجنگه. هر چند بر کسی پوشیده نیست که نهایت ظاهر این جمله مربوط به زنان محجبه است نه غیر محجبه. ولی باطن این جمله چنانکه قبلا گفتیم در مورد دفاع از ناموس خودمونه??
گروه پاسخ به شبهات?
https://telegram.me/joinchat/DqwJDUF1hiGzuFNmPxRoUQ
کانال پاسخ به شبهات?
@zdeshobehat
وبلاگ پاسخ به شبهات?
http://pasokheshobahat.kowsarblog.ir/
آیدی مدیر گروه،جهت تبادل، تبلیغات،ارائه پیشنهاد و انتقادات
@Mudafan_harme_zynabym
در تفسیر آیه 133 سوره بقره: «أَمْ کُنتُمْ شهَدَاءَ إِذْ حَضرَ یَعْقُوب الْمَوْت إِذْقَالَ لِبَنِیهِ مَا تَعْبُدُونَ مِن بَعْدِى قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَک وَ إِلَهَ ءَابَائک إِبْرَهِیمَ وَ إِسمَعِیلَ وَ إِسحَقَ إِلَهاً وَحِداً وَ نحْنُ لَهُ مُسلِمُونَ» (شما کی و کجا بودید؟ هنگامی که یعقوب را مرگ در رسید به فرزندان خود گفت: که شما پس از مرگ من که را میپرستید گفتند: خدای تو را و خدای پدران تو ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را که معبود یگانه است و ما مطیع فرمان اوییم) عیاشی به سند خود روایت کرده است که امام محمد باقر(ع) در تفسیر این آیه فرمود: «این آیه در حق امام زمان(عج) جاری است». سند این روایت کدام است و منظور از آن چیست؟
#پاسخ ❗️
?یهودیان تمام پرچمداران بزرگ دینیچون حضرت ابراهیم(ع) را یهودی پنداشته و در همین راستا بر این باور بودند که حضرت یعقوب(ع)، به فرزندانش وصیت کرده که بر دین یهود باقی بمانند!
بر این اعتقاد، اشکال مهمی وارد است و آن اینکه دین یهود بعد از این بزرگان به وجود آمده، پس چگونه آنان میتوانند یهودی بوده و یا دین یهود را ترویج نمایند؟! قرآن نیز به همین اشکال اشاره میکند: «اى اهل کتاب، چرا درباره [یهودی و یا مسیحی بودن] ابراهیم به نزاع برمیخیزید با آنکه [میدانید] تورات و انجیل بعد از او نازل شده است؟! آیا درست نمیاندیشید؟!».[1]
?علاوه بر این، خداوند پیرامون ادعای یهودیان در مورد وصیت یعقوب(ع) نیز چنین پرسشی را طرح میکند:[2]
?«أَمْ کُنتُمْ شهَدَاءَ…»؛[3] آیا هنگامى که مرگ یعقوب فرا رسید، شما شاهد و ناظر آن بودید؟! آنگاه که او به فرزندانش گفت: بعد از من چه چیزی را پرستش میکنید؟ گفتند: خداى تو را و خداى نیاکان تو ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را پرستش میکنیم. خدا یکى است و ما مطیع و تسلیم محض اوامر او هستیم.
این آیه نشانگر آن است که یعقوب(ع) هنگام مرگ نسبت به آینده فرزندانش احساس نگرانی میکرد، سرانجام این نگرانى را به زبان آورده و پرسید: فرزندانم؛ بعد از من چه چیزی را میپرستید؟ به خصوص که گفت «چه چیزی را»؟ و نگفت «چه کسی را»؟ زیرا در محیط آن زمان، گروهى بتپرست بودند که در برابر اشیایى سجده میکردند، یعقوب میخواست بداند آیا هیچگونه تمایلى به این آیین در اعماق جان آنها هست؟ اما پس از پاسخ فرزندان، آرامش خاطری برای یعقوب(ع) حاصل شد.[4]
?ذیل این آیه؛ حدیثی از امام باقر(ع) نقل شده است که اشاره به معنای باطنی آیه دارد؛ جابر میگوید: از امام باقر(ع) در مورد تفسیر آیه «إِذْ قالَ لِبَنِیهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی …» سؤال کردم. ایشان در جواب فرمودند: «این آیه در مورد قائم(ع) نیز مصداق دارد».[5]
?در این زمینه باید گفت که این روایت دارای ابهاماتی بوده و تناسب چندانی میان دو طرف قضیه وجود ندارد؛ لذا برخی مفسران شیعه، توجیهاتی برای آن ارائه کردهاند که در ذیل به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1⃣مراد از جاری بودن این آیه در مورد قائم این است که یعقوب(ع) از فرزندان خود اقرار گرفت که اعتقاد به امام زمان(عج) داشته باشند و این اقرار به امام زمان جزء وصیت ایشان به فرزندانش بوده است. [6] این محتوا در روایات دیگری نیز وجود دارد. برای نمونه؛ امام باقر(ع) در تفسیر آیه: «ابراهیم و یعقوب فرزندانشان را به این آئین وصیت کردند [و گفتند:] اى فرزندان من! در حقیقت خدا این آئین پاک را براى شما انتخاب کرد. از این جهان نروید، مگر اینکه مسلمان باشید»[7] میفرمایند که در این اقرار، بهولایت امام علی(ع) نیز اعتراف کردهاند.[8]
2⃣منظور از این روایت چنین است که پیامبران و امامان هر عصر و زمانی، چنین چیزی را در زمان احتضار، از فرزندانشان میپرسند و فرزندان نیز چنین جوابی میدهند و همین سیره در مورد امام زمان(عج) نیز جاری است.[9]
3⃣منظور از قائم در این روایت، قائمِ نوعی است که شامل هر پیامبر و امامی میشود که عدالت را برقرار میکند. بنابراین، هر امام واجب الإطاعتی را شامل میشود و آنها به فرزندانشان چنین وصیتی کردهاند و این یک سیره در میان آنها بوده است و این سیره تا امام زمان(عج) ادامه خواهد داشت و مراد از این روایت نیز جریان این سیره تا زمان حضرتشان است.[10]
#منابع
[1]. آل عمران، 65.
[2]. واحدی، علی بن احمد، اسباب نزول القرآن، تحقیق، زغلول، کمال بسیونی، ص 44، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1411ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 1، ص 400، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[3]. بقره، 133.
[4]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 464، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[5]. عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج 1، ص 61، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق.
[6]. قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، تحقیق، درگاهی، حسین، ج 2، ص 165، تهران، انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1368ش.
[7]. بقره، 132.
[8]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 2، ص 253، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق.
[9]. فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق، اعلمی، حسین، ج 1، ص 192، تهران، انتشارات الصدر، چاپ دوم، 1415ق؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 309، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[10]. موسوی سبزواری، سید عبد الاعلی، مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 62، بیروت، مؤسسه اهل بیت(ع)، چاپ دوم، 1409ق.
گروه پاسخ به شبهات?
https://telegram.me/joinchat/DqwJDUF1hiGzuFNmPxRoUQ
کانال پاسخ به شبهات?
@zdeshobehat
وبلاگ پاسخ به شبهات?
http://pasokheshobahat.kowsarblog.ir/
آیدی مدیر گروه،جهت تبادل، تبلیغات،ارائه پیشنهاد و انتقادات
@Mudafan_harme_zynabym
? انسان؛ معجونی از عقل و غریزه
❌ انسانها، بر خلاف حیوانات، محکوم غریزه نیستند و می توانند با ظرفیتی که خدای تعالی در وجود آنها قرار داده است، راه اعتدال را انتخاب نمایند. امام على -عليه السلام- در گفتارى مى فرمايند:
«خداوند فرشتگان را به عقل اختصاص داد (و آنها تكويناً محكوم به اطاعت عقل هستند) و حيوانات را به شهوت و غضب، اختصاص داد. (و آنها به طور تكوينى محكوم به ارضاى غرائز حيوانى هستند)؛ اما انسان را با اعطاء همه (عقل و خشم و شهوت) شرافت بخشيد. پس هرگاه پيروى از عقل كند، مقامش برتر از فرشتگان خواهد شد؛ زيرا با بودن خشم و شهوت، اطاعت از عقل نموده است، و اگر اطاعت از شهوت و غضب كند، از حيوانات، پست تر است؛ زيرا با داشتن عقل، پيروى از خشم و شهوت نموده است.»
✅ قرآن در مورد كسانى كه از عقل بی بهره اند و تنها از غرائز حيوانى پيروى مى كنند، مى فرمايد:
«أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ ؛ آنان همچون چهارپايان، بلكه گمراه ترند، آنان همان غافلانند.
(أعراف/ 179)