28 شهریور 1396
دوبال پرواز براساس خاطراتي از مادر شهيد عبدالمجيد قنبري آسمون اول چشماش خيره به آسمون بود مژه هاش يه لحظه هم تكون نمي خورد؛ گفته اند هفت آسمون داريم، با خودش گفت: تو آسمون اول يه سركي بكشم آيا خبري از اون هست… رفت و رفت و رفت از ستاره هايي كه… بیشتر »
نظر دهید »
28 شهریور 1396
داستاني از شهيدعبد المجيد قنبري قطره اي پنهان … هر چه مي رفت به آبادي نمي رسيد فقط طوفاني از گرد و خاك همسفرش بود و بس … آفتاب هنوزبالا نيامده بود با خودش گفت: “خودم را به يك آبادي برسانم” موج هاي پي در پي زمين به سوي آفتاب، راهش… بیشتر »
28 شهریور 1396
نام كتابچه: خلوتگاهي براي انتظار براساس زندگي نامه شهيد عبدالمجيد قنبري آسمان بساطش را گسترانیده… زمین دامنش را به بهترین خیاط عالم داده بود تا وسعت عرش را به پهنای خودش بگستراند، آن زمین دامن خود را به تقدیر سرنوشت می سپارد که با تولد او پینه های… بیشتر »
28 شهریور 1396
غواصان آسمان : داستاني براساس روایت محمود رمضان پور همرزم شهید شهيد عبدا… انصاريان فتيله فانون را بالا كشيد هنوز مخزنش پر است و می تواند شعله را روشن نگه دارد… . فانوس به دست به دنبال چیزی می گشت هر قدم که بر می داشت با احتیاط بود یه جاهایی… بیشتر »
28 شهریور 1396
غواصان آسمان : داستاني براساس روایت محمود رمضان پور همرزم شهید شهيد عبدا… انصاريان فتيله فانون را بالا كشيد هنوز مخزنش پر است و می تواند شعله را روشن نگه دارد… . فانوس به دست به دنبال چیزی می گشت هر قدم که بر می داشت با احتیاط بود یه جاهایی… بیشتر »